loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب مایکل وی 2 (قیام الجن)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
245,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب قیام اِلجِن، جلد دوم از مجموعه ی مایکل وی، اثر ریچارد پل اوانز و ترجمه ی فرانک معنوی امین از انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

مایکل وی به کمک اوستین ، جک و وید موفق می شوند تایلور و 4 بچه ی الکتریکی دیگر که هر یک دارای نیرویی خاص هستند را نجات دهند، اما موفق نمی شوند مادر مایکل را پیدا کنند. آن ها به کمک دو ماشین از ساختمان سازمان الجن فرار می کنند و زمانی که خود را به شهر و آپارتمان شان می رسانند، به کمک ایان، یکی از نجات یافته ها متوجه می شوند آپارتمان مایکل و اوستین تحت کنترل نگهبانان الجن می باشد. ایان با وجود این که نابیناست می تواند همه چیز را حس کند و آن ها را ببیند حتی اگر آن چیزها در پس دیوار و یا در فاصله ی دوری قرار گرفته باشند. بچه ها تصمیم می گیرند به خانه ی جک بروند، اما زمانی که به آن جا می رسند با صحنه ی آتش سوزی خانه و نابودی آن به وسیله ی الجن مواجه می شوند، سپس خودشان را به خواهر جک که سالن کوچکی در گوشه ی دیگر شهر دارد، می رسانند. در این مکان زنی با مایکل برخورد می کند و به او یک گوشی تلفن همراه می دهد. مردی با مایکل تماس گرفته و از آن ها می خواهد به سرعت آن محل را ترک کنند، زیرا تحت تعقیب نیروهای الجن و پلیس هستند. مایکل تصمیم می گیرد به آن مرد اعتماد کند و به آدرسی که او برایشان ارسال می کند می روند و منتظر هستند تا به کمک مرد بتوانند ردی از مادرش پیدا کنند و او را نجات دهند و ... .

مجموعه ی هفت جلدی "مایکل وِی" به زندگی 17 نوجوان می پردازد که تمامی آن ها به نوعی تحت تاثیر جریان الکتریسیته هستند و هر یک توانایی و قدرتی خارق العاده و منحصر به فرد دارند. سازمانی به نام اِلجِن ماشینی به نام MEI می سازد تا از آن برای کشف بیماری ها و ناهنجاری های درون بدن انسان بهره ببرد؛ اما خود دستگاه یک سری ناهنجاری تولید می کند که حاصل آن تولد 17 نوزاد است. این نوزادان اکنون به سنین نوجوانی رسیده اند و سازمان قصد دارد با به دام انداختن آن ها و به کار گیریشان اهداف خود را دنبال کند، مایکل وِی یکی از این نوجوانان است. این مجموعه برای نوجوانان 14+ سال مناسب می باشد.

 


برشی از متن کتاب


تصمیم شورا هتچ با دستمالی که تزئینات طلایی داشت، پیشانی اش را پاک کرد  گفت: «من از قایق متنفرم.» قایقی که او از آن متنفر بود، قایق تفریحی بزرگی بود با تمام امکاناتی که مناسب یک وسیله ی نقلیه ی 450 میلیون دلاری باشد: محل فرود هلیکوپتر، دو استخر که با جریان آب پر می شدند و یک گالری هنری که شامل دو اثر از ون گوگ، سه لیوگرافی ازاشر و یک اثر از رامبرانت بود (رئیس علاقه ی وافری به هنرمندان آلمانی داشت.» برای هجده نفر، سوئیت های لوکس وجود داشت و یک اتاق ناهار خوری انحصاری با جاشمعی های کریستالی و فرش پشمی سرخابی که با رشته های طلای بیست و چهار قیراطی بافته شده بود. قایق همچنین یک سری وسایل کمتر لوکس ولی جالب، مانند رادار، سونار و موشک های زمین به هوا داشت. هتچ مستعد دریازدگی بود و با اینکه ضرورت انتقال مقر اصلی الجن به آب های بین المللی را درک می کرد، ترجیح می داد کشتی کنار خلیجی گمنام بیرون سواحل آفریقا یا فیلیپین، لنگر بیندازد. دو نوجوان الکتریکی کنار او در اتاق انتظار نشسته بودند و با دلسوزی به او نگاه می کردند. تارا گفت: «می خواید من کمک کنم؟» بعد روی پیشانی اش زد. «می تونم کاری کنم که حس بهتری داشته باشین.» هتچ سرش را تکان داد: «نه باید حواسم جمع باشه. حس می کنم دردسر تو راهه.» تارا به همراه هتچ و بقیه ی بچه های الکتریکی از پاسادنا به روم سفر کرده بود، جایی که بقیه را گذاشتند و با هلیکوپتر رفتند به قایق الجن که در صدو شصت کیلومتری شمال سیسیل در دریای تیرهنیا قرار داشت. نوجوان دیگر، تورستین، در روم به آن ها ملحق شده بود. تورستین نوزده ماه گذشته را در مأموریتی در پرو گذرانده و به دستور هتچ، مستقیم به ایتالیا پرواز کرده بود. تارا، تورستین را می شناخت، تمام نوجوان های الجن با همدیگر آشنا بودند، ولی او مدتی طولانی بود که آن پسر را ندیده بود. تورستین تغییر کرده بود. پوست او بر اثر آفتاب آمریکای جنوبی تیره شده و موهایش بلند و پریشان بود. شخصیتش هم تغییر کرده بود. چیزی در وجود او بود که تارا را ترساند. تورستین پرسید: «چقدر اینجا می مونیم؟» دستش را به سمت آکواریوم آب شور صد گالونی که داخل دیوار مقابلشان کار گذاشته شده بود، دراز کرده بود. هتچ گفت: «فقط تا وقتی که لازم باشه.» تارا گفت: «بس کن.» تورستین در حالی که نیشخند می زد پرسید: «چیو بس کنم؟» «خودت می دونی چیو. ماهی رو کشتی.» تورستین آب درون آکورایوم را از فاصله چهار و نیم متری، به جوش آورده بود. دو آنجل فیش جذاب، حالا بالای آب شناور شده بودند. تورستین گفت: «اونا فقط یه مشت ماهی هستن. شبیه همونی که دیشب خوردی.» هتچ گفت: «درواقع، اونا آنجل فیش های پپرمینت نادر بودند که فقط در آب های راروتونگا تو اقیانوس آرام جنوبی دیده می شن. من پارسال اونا رو به رئیس هدیه داده بودم. اونا هر کدوم حدود بیست و پنج هزار دلار ارزش دارن.» چهره تورستین در هم رفت: «ببخشید قربان.» «دفعه بعد قبلش سوال کن.» هتچ با نگاه سردی به او نگاه کرد و بعد پرسید: «چقدر طول کشید این کارو بکنی؟» «حدود چهل ثانیه.»    

  • نویسنده: ریچارد پل اوانز
  • مترجم: فرانک معنوی امین
  • انتشارات: پرتقال


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب مایکل وی 2 (قیام الجن)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل