loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ماکاموشی 5 (معمای موشالیزا)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
110,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب معمای موشالیزا جلد پنجم از مجموعه ی ماکاموشی ، اثر جرونیمو استیلتن و ترجمه ی فریبا چاوشی از سوی نشر هوپا به چاپ رسیده است.

تراپولا موش زبل و بانفوذی است که دوستان زیادی در اداره ها و ارگان های مختلف بزرگ ترین شهر ماکاموشی یعنی "نیو موش سیتی" دارد. او از طریق دوستانش در موزه متوجه شده کارشناسی که در حال مرمت  تابلوی "موشالیزا"، مشهورترین نقاشی موزه ی جزیره ماکاموشی بوده به وجود نقاشی دیگری  زیر آن پی برده و از طریق پرتو ایکس مشخص شده که نقاشی مخفی شده نقشه ی معمایی پیچیده است. تراپولا این موضوع را به پسر عمویش "جرنیمو" سردبیر پرفروش ترین روزنامه ی جزیره ی ماکاموشی می گوید. جرنیمو که عاشق حل معماهای پیچیده  و همچنین به دست آوردن خبرهای داغ برای چاپ در جریده اش است به کمک نامزد خواهرش "ته آ" که در آزمایشگاه موزه کار می کند این ماجرا را پیگیری می کند و نقشه ی معما را به دست می آورد. تراپولا، جرنیمو و خواهرش با سرنخ های به دست آمده سعی در کشف این موضوع پیچیده دارند...

اما شکل گیری جزیره ماکاموشی، بعد از نبرد بزرگی که میان جوندگان و گربه ها رخ داد، همه ی جوندگان برای درامان ماندن به جزیره ی ماکاموشی (جزیره ی جوندگان جسور) در میان آب های اقیانوس موشانتیک رفتند. ماکاموشی از نظر ظاهری شبیه تکه ای پنیر است و مثل تمام جزیره های دیگر، طبیعتی شگفت انگیز دارد. از شش شهر تشکیل شده که بزرگ ترین شهر آن "نیو موش سیتی" نام دارد. هر بار ماجرایی در این جزیره رخ می دهد که  "جرونیمو استیلن"، خواهرش "ته آ" و پسرعمویش "تراپولا" سه شخصیت اصلی در همه ی این داستان ها هستند. "معمای موشالیزا" پنجمین جلد از مجموعه ی ماکاموشی است. کودکان و نوجوانان برای فهمیدن پاسخ معما، می توانند با جرنیمو و دوستانش در داستان جالب و بامزه ی "معمای موشالیزا" همراه شوند.

 

 

برشی از متن کتاب


موزه خیلی بزرگ بود. طبقه ی همکف پر از آثار باستانی بود، آثاری مثل مومیایی های مصری و کوزه های پنیر عتیقه. طبقه ی دوم پر از نقاشی های استادان قدیمی بود، استادهایی مثل بوتیچدار و ژان فان ادام. گالری هنر معاصر توی طبقه ی سوم بود. تازگی ها رفته بودم آن جا و نقاشی مشهور قوطی های سوپ پنیر اثر اندی وار موش را دیده بودم. خودم هم نمی دانم این اثر را پسندیدم یا نه. ولی تماشایش راستی راستی گرسنه ام کرد! وقتی از پلکان مرمرین طبقه ی اول بالا می رفتیم، قصه ی موشالیزا را برای بنجامین تعریف کردم. نقاش و دانشمند بزرگ موشوناردو داوینچی، این نقاشی چهره را در سال 1504 میلادی کشید. برای بجامین توضیح دادم که: «لبخند موشالیزا خیلی مرموزه ... یه جوری که انگار از راز و رمزی خبر داره.» بنجامین گفت: «یعنی اگه موشالیزا می تونست جیر جیر کنه، چی بهمون می گفت؟ ... نکنه واسه این لبخند می زنه که از معمای مخفی زیرش خبر داره؟ ...» رسیدیم طبقه ی طبقه ی سوم. تمام گالری هنر معاصر از فلز صیقلی و شیشه ساخته شده بود. ته آ با نیش و کنایه گفت: «خیلی تو این طبقه وانمیستیم جرونیمو. می دونم فقط از نقاشی هایی خوشت می آد که از سیبیل های بابابزرگ ویلیلام هم عتیقه ترن.» همان لحظه یک موش آمد طرفمان. سر تا پنجه سیاه پوش بود و عینک گردی بالای پوزه اش خودنمایی می کرد. فورا شناختمش. منتقد مشهور هنری، آرتی گزافه گو بود. هیچ دل خوشی از ش نداشتم. دوید طرف ته آ و با جیر کشداری گفت: «آه، باااااانو جان!» ته آ هم جیر کشید: «آه! آآآآرتی جان!» بعد هم حسابی خوش و بش کردند و دیدارشان تازه شد. تراپولا با دهن پر غرغر کرد: «عجب دغل بازیه!» تندی بوفه ی موزه را پیدا کرده بود و داشت یک بستنی یخی پنیری را گاز می زد. خرچ خروچ کنان ادامه داد: «ببخشیدها! ما نیامدیم اینجا روده درازی کنیم! کار داریم!» ته آ برای آرتی دست تکان داد و گفت: «خدانگهدار آآآآرتی جان!» بعد ما را از یک پلکان دیگر بالا برد تا برویم طبقه ی چهارم. جایی که دفترها و آزمایشگاه موزه قرار داشت. وقتی به آزمایشگاه رسیدیم یک موش خیلی خجالتی ولی جذاب بهمان خوشامد گفت. فریک باسلوقیا بود، نامزد خواهرم، ته آ. فریک پاک دستپاچه شده بود. تته پته کنان گفت: «ت ... ت... ته آ فکر نمی کردم این وقت روز ببینمت.» ته آ پرسید: «تحقیقتون روی نقاشی به کجا رسید؟» فریک اخم کرد و گفت: «نمی توانم درباره اش جیر بزنم. این اطلاعات فوق سریه.» ته آ پشت چشمی نازک کرد و یواش گفت: «ولی ما ککه از این حرف ها با هم نداریم. مگه ما چیزی رو از هم مخفی می کنیم عزیز دلم؟» صورت فریک سرخ شد و گفت: «چی می خوای بدونی؟» ته آ اصرار کرد: «همه چیز رو! همین الان.» فریک گفت: «خب ...» مکث کرد و با موش گیجگی به تراپولا، بنجامین و من نگاه کرد و گفت: «این ها دیگه کی ان؟» صدای ته آ دوباره ملیح و مهربان شد و جیر کرد: «این ها اعضای خانواده ام هستند. می ن=تونی بهشون اعتماد کنی.» فریک زمزمه کرد: «هفته ی پیش شروع کردم به مرمت موشالیزا. اشتباهی یه تکه از نقاشی رو از روی بوم کندم و اون موقع بود که فهمیدم به نقاشی دیگه زیرشه! نقاشی رو با پرتو ایکس بررسی کردم. حدسم درست بود. موشاناردو داوینچی یه نقاشی زیر موشالیزا مخفی کرده است.»  

 

 

 

  • نویسنده: جرونیمو استیلن
  • مترجم: فریبا چاوشی
  • انتشارات: هوپا

 

 


جرونیمو استیلتن


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ماکاموشی 5 (معمای موشالیزا)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل