loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ماکاموشی 2 (موش و گربه در خانه ی اشباح)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
130,000 تومان
* تنها 2 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب ماکاموشی 2 (موش و گربه در خانه ی اشباح) نوشته ی جرونیمو استیلتن و ترجمه ی فریبا چاوشی توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

" جرونیمو استیلتن " موش زیرک، خوش فکر و سردبیر روزنامه ی " جریده ی جوندگان جسور "، برای دیدن عمه " پشمک " خود از محل زندگی اَش " نیوموش سیتی " بیرون می زند. عمه جان روی تپه های " شیرین پنجه " زندگی می کند؛ برای اینکه او بتواند به آن جا برود باید از وسط یک جنگل تاریک و ترسناک عبور کند. بعد ازطی کردن مسیری کوتاه، ابری مه آلود همه جا را تاریک تر از آن چه که بود می کند؛ حالا دیگر جرونیمو گم شده است و نمی تواند راه خود را بر روی نقشه پیدا کند، بنابراین به رانندگی خود در مه غلیظ ادامه می دهد. ناگهان تابلویی بر سر راه اَش ظاهر می شود که به یک قلعه ی قدیمی به نام " والا گربه " اشاره می کند در حالی که هیچ اثری از آن بر روی نقشه نیست. بعد از مدتی رانندگی کردن جرونیمو به آن جا می رسد. او در ابتدا پیش خود فکر می کند: این فقط یک قلعه ی قدیمی است پس چیزی برای ترسیدن وجود ندارد اما او نمی دانست که این قلعه در تسخیر اشباح گربه هایی است که قبلا در آن جا زندگی می کردند ...

با ماجراهای جرونیمو در جزیره ی جوندگان جسور همراه شوید ..." ماکاموشی " جزیره ای شناور در میان آب های اقیانوس موشانتیک می باشد؛ که به جزیره ی جوندگان جسور معروف است. بعد از نبرد بزرگی که میان جوندگان و گربه ها رخ داد، در حال حاضر این جزیره برای موش ها امن ترین مکان دنیاست. ماکاموشی از نظر ظاهری شبیه تکه ای پنیر است و مثل تمام جزیره هایی که در دنیا وجود دارند، طبیعت شگفت انگیزی دارد. شش شهر بزرگ دارد و پهناورترین شهر این جزیره، نیوموش سیتی است. زبان رسمی این جزیره ایتالیایی است و بر خلاف بسیاری از جاهای دنیا، رانندگانش سمت راست خودرو می نشینند. نزدیک سیزده میلیون جونده در اینجا زندگی می کنند. " موش و گربه در خانه ی اشباح " جلد دوم از مجموعه ی " ماکاموشی " می باشد، که در چند جلد با عناوینی از جمله چشم زمردین جواهر گمشده، پنجه ات را بکش کله پنیری، اسم من استیلتن است جرونیمو استیلتن، معمای موشالیزا، چهار موش در اعماق جنگل تله موش، شبح مترو، پیتزای داغ برای کنت اشراف زاده و نبرد با گربه های راهزن به چاپ رسیده است. داستان های آمده در این مجموعه با زبانی ساده، روان و با حروفی درشت نوشته شده اند تا حتی کودکانی هم که به تازگی خواندن و نوشتن را آموخته اند، بتوانند به تنهایی آن را مطالعه کنند. هم چنین تصاویر رنگی زیبا، جذابیت این داستان ها را دو چندان کرده است. مطالعه ی کتاب هایی با موضوع ماجراجویی، علاوه بر تحریک قوه ی تخیل کودکان و نوجوانان نقش موثری در خلاقیت آن ها نیز دارند.

 

 

برشی از متن کتاب


من یک موش روزنامه نگارم. روزنامه ای را می چرخانم به اسم جریده ی جوندگان. محبوب ترین روزنامه ی ماکاموشی، جزیره ی جوندگان جسور! فقط یک رقیب داریم و آن هم روزنامه ی موش امروز است. که آن هم برای خودش قصه ای دارد. ببینم، کجا بودیم؟ آهان، بله، چطوری از آن جنگل تاریک سر در آوردم. خب من از نیوموش سیتی زده بودم بیرون تا بروم به دیدن عمه پشمکم. عمه جانم رفته بود و روی تپه های شیرین پنجه زندگی می کرد. برای اینکه بروم آن جا، باید از جنگل تاریک می گذشتم. تا حالا آن جا رفته اید؟ هر وقت از آن جا می گذرم، یاد جنگلی می افتم که هانسل و گرتل تویش گم شده بودند. مثل چی تاریک و ترسناک است! تازه از کنار تخته سنگ چنگال گربه گذشته بودم که ابری مه آلود روی ماشینم جا خوش کرد. حس می کردم یکی از اعضای گروه سه موش کور شده ام. حتی پنجه های جلویی ام را هم نمی دیدم! یک خرده نقشه را بالا و پایین کردم، ولی بی فایده بود. گم شده بودم! جاده باریک تر شد و بالاخره رسید به جاده ای خاکی. لعنت به هر چی پنیر گندیده است! اصلا اوضاع خوبی نبود. درست وسط ناکجا آباد گیر افتاده بودم. به خودم لرزیدم. کی می داند چه جور موش های وحشی ای در اعماق این جنگل تاریک و ترسناک زندگی می کنند؟ اگر روی ماشینم می پریدند چی؟ اگر روی خودم می پریدند چی؟ سعی کردم با پنجه های لرزان شماره تلفن خواهرم ته آ را بگیرم. ای پشگل موش به این سرنوشت! تلفن همراهم اصلا آنتن نمی داد. آخ! چقدر دلم می خواست توی خانه ی خودم بودم! نیم ساعت دیگر توی مه غلیظ رانندگی کردم. رادیو را روشن کردم تا از شر فکر و خیال خلاص بشوم، ولی هیچ شبکه ای را نمی شد گرفت. به جایش صدای تیلیک تیلیک به هم خوردن دندان هایم را گوش دادم. بعد یک دفعه توی مه یک تابلو ظاهر شد. رویش نوشته بود: به سمت قلعه ی والا گربه. آن قدر شوکه شده بودم که جیر جیرم در نمی آمد. دوباره نقشه ام را بالا و پایین کردم. فکر کردم عجیبا پنیرا! هیچ قلعه ای توی نقشه به چشم نمی خورد. نقشه را تا کردم و چپاندم توی جیب کتم. خب، یک راه بیش تر نداشتم. راه افتادم طرف قلعه. پیش خودم خیال کردم وقتی رسیدم آن جا، راه را می پرسم. بعد یک دفعه صاعقه ای درست کنار ماشینم فرود آمد! جنگل تاریک یک لحظه روشن شد. یاد آن موقع ام افتادم که عمو سینماچی ام توی سینما جیر جیر قبل اینکه فیلم تمام شود، چراغ های سالن را روشن کرد. تماشاچی ها قاتی کردند. همه ی موش ها می خواستند پول شان را پس بگیرند. بعد از آن جریان، عمو سینماچی مجبور شد تمام مدت با ماشین پف فیل درست کن کار کند. رئیس اش نمی گذاشت یک میلی متر هم نزدیک کلید برق شود. پلک زدم و توی نور درخشان صاعقه چیزی دیدم...

 

 

 

  • نویسنده: جرونیمو استیلتُن
  • تصویرگر: لَری کیز
  • مترجم: فریبا چاوشی
  • انتشارات: هوپا

 

 


جرونیمو استیلتن


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ماکاموشی 2 (موش و گربه در خانه ی اشباح)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل