loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ماکاموشی 15 (کریسمس مبارک، جرونیمو!) | نشر هوپا

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
115,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره‌ی کتاب ماکاموشی 15 (کریسمس مبارک، جرونیمو)

کتاب " کریسمس مبارک جرونیمو " جلد پانزدهم از "مجموعه کتاب های ماکاموشی" است که روایت‌هایی جذاب و پرماجرا را برای مخاطب کودک و نوجوان تشریح می‌کند.

صبح آخرین روز سال است و به زودی، تعطیلات کریسمس از راه می‌رسد. جرونیمو با صدای آزاردهنده‌ی هشدار ساعت رومیزی‌اش، از خواب برمی‌خیزد. دمای هوا بسیار پایین آمده و برف می‌بارد. موش قصه، از هوای سرد متنفر است اما عاشق برف و ساختن موش برفی می‌باشد. در نتیجه با دیدن اولین گلوله‌های برف، به شدت خوشحال گشته و بلافاصله، با برادزاده‌ی محبوبش، بنجامین، تماس می‌گیرد. سپس از او می‌خواهد که برای بعدازظهر آماده شود تا به اتفاق یکدیگر به بیرون از خانه رفته و موش برفی درست کنند. بنجامین نیز، همچون عموی خود به برف علاقه‌مند است. در نتیجه، با پیشنهاد جرونیمو موافق می‌کند.

پس از قطع تماس تلفنی، جرونیمو، جهت انجام چند کار کوچک اداری، برای رفتن به دفتر روزنامه آماده می‌شود. او جهت مقابله با سرمای هوا، لباس‌های گرم بسیاری بر تن می‌کند. ولی پیش از این‌که خانه را ترک نماید، تمامی برنامه‌های روز بعد خود را با دقت بسیار زیادی مرور می‌کند؛ طبق روال هر سال، جرونیمو قصد دارد که مهمانی شام بزرگی را به مناسبت فرا رسیدن کریسمس، در منزلش برگزار نماید؛ مهمانی‌ای متشکل از تمامی اقوام، دوستان، نزدیکان و آشنایانش. در نتیجه، لانه موش کوچکش را با انواع و اقسام وسایل زینتی زیبا و جذاب آراسته؛ او حتی برای پذیرایی از مهمانانش، لیستی بلندبالا از بهترین غذاها و خوراکی‌های موجود در جزیره را تهیه نموده و درخت کاج باشکوهی را نیز برای این شب آماده کرده است؛ تمام چیزهایی که می‌تواند لحظاتی به یادماندنی و تاریخی را برای او و عزیزانش ایجاد نماید. در نتیجه، پس از اطمینان از کامل بودن مقدمات و تشریفات مهمانی بزرگ خویش، با لبخندی حاکی از رضایت و آرامش خانه‌اش را ترک می‌کند. غافل از اینکه، علی‌رغم تمامی این برنامه‌ریزی‌ها و اقداماتش، اتفاقی غیرقابل‌پیش‌بینی رخ خواهد داد و تمامی نقشه‌هایش با شکستی بزرگ مواجه خواهد گشت.

شخصیت‌ اصلی قصه، "جرونیمو استیلتن" نام دارد. او موشی باهوش است که در جزیره‌ی "ماکاموشی" زندگی می‌کند. جرونیمو، به عنوان سردبیر، در دفتر یک روزنامه معروف فعالیت می‌نماید؛ روزنامه‌ای پرفروش تحت عنوان "جریده‌ی جوندگان". "ته‌آ استیلتن"، "تراپولا استیلتن" و "جرونیمو استیلتن"، از دیگر شخصیت‌های کتاب "ماکاموشی" هستند. ته‌آ، خواهر جرونیمو است که به عنوان خبرنگار ویژه‌ی جریده‌ی جوندگان، با برادرش همکاری می‌کند. تراپولا، پسرعموی جرونیمو و صاحب یک فروشگاه لوازم دست دوم می‌باشد؛ او و جرونیمو اصلا رابطه‌ی خوبی با یکدیگر ندارند. بنجامین نیز، برادرزاده‌ی نه ساله و دوست داشتنی جرونیمو است که همیشه و همه‌جا همراه عمویش می‌باشد.

 

برشی از متن کتاب ماکاموشی 15 (کریسمس مبارک جرونیمو)

اسم من استیلتن است...

بالاخره راه افتادم برم سمت اداره.

آخ! پاک یادم رفت خودم را معرفی کنم. انگار زیادی سرم به کریسمس گرم بوده. به هر حال، اسم من استیلتن است، جرونیمو استیلتن.

من نویسنده و سردبیر روزنامه‌ای هستم به اسم جریده‌ی جوندگان، محبوب‌ترین روزنامه‌ی ماکاموشی. شایدم شما من را بشناسید. نمی‌خواهم پز بدهم، ولی من توی نیوموش‌سیتی معروفم.

خیلی از موش‌ها داستان‌های جذاب ماجراجویی‌های من را خوانده‌اند.

بگذریم، چی می‌گفتم؟ آهان بله داشتم می‌رفتم اداره.

با اینکه کلی لباس گرم پوشیده بودم، هنوز هم سردم بود.

تمام تنم از سرما مور مور می‌شد. شال‌گردنم را پیچیدم دور سبیل‌هایم که یخ نزنند. نباید می‌گذاشتم سرما خانه‌نشینم کند. من عاشق فصل تعطیلاتم. زیر شال‌گردنم لبخند زدم. نیوموش‌سیتی خیلی قشنگ زیر لحاف برف خوابیده بود. قندیل‌های درخشان ساختمان‌های بلند را آراسته بودند و جاده‌ها پوشیده از دانه‌های نرم و سفید برف بود. جونده‌ها از پیرموش‌ها گرفته تا موش‌های جوان و موشچه‌ها، با لباس‌های رنگارنگ توی خیابان، این ور و آن ور می‌رفتند. خیلی‌هایشان هدیه‌های کادوپیچ‌شده توی پنجه داشتند که برای خانواده و دوستان عزیزشان خریده بودند.

یک جونده را دیدم که لباس بابانوئل پوشیده بود و جلوی فروشگاهی بزرگ ایستاده بود.

زنگوله‌ی طلایی توی پنجه‌اش را تکان می‌داد و به جونده‌های رهگذر می‌گفت: «کریسمستون مبارک!»

جونده‌ها، از پیرموش‌ها گرفته تا موش‌های جوان و موشچه‌ها، با لباس‌های رنگارنگ توی خیابان، شتابان این‌ور و آن‌ور می‌رفتند.

یک گوشه‌ی خیابان چندتا موش جوان ایستاده بودند و دسته‌جمعی ترانه‌ی کریسمس را می‌خواندند. دلم می‌خواست من هم همراهشان بخوانم، ولی نخواندم.

خواهرم، ته‌آ می‌گوید وقتی آواز می‌خوانم، صدایم بدجوری گوش‌خراش می‌شود. خودم که فکر می‌کنم صدایم قشنگ است، ولی برای احتیاط پوزه‌ام را بستم. نمی‌خواستم آن لحظه‌ی زیبا را خراب کنم.

بعدش، از کنار بهترین مغازه‌ی پنیرفروشی نیوموش‌سیتی رد شدم، مغازه‌ی بهترین چدار و فراتر از آن. هوا را بو کشیدم. آه! بوی بهشت می‌داد. سرک کشیدم تو. ردیف ردیف پنیر خوشمزه به زیبایی کنار هم چیده شده بودند... پنیرآمریکایی نارنجی، پنیر معرکه‌ی سوئیسی و موزارلای سفید شیری.

صدای ریزی توی ذهنم جیر کرد: «هیچ کدوم از اون پنیرها رو لازم نداری، ناسلامتی رژیم لاغری گرفتی‌ ها!» سر تکان دادم. ولی قبل از اینکه بروم، صدای ریز دیگری گفت: «...

کتاب کریسمس مبارک، جرونیمو پانزدهمین جلد از مجموعه‌ی ماکاموشی اثر جرونیمو استیلتن با ترجمه‌ی فریبا چاوشی توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

 

 

  • نویسنده: جرونیمو استیلتن
  • مترجم: فریبا چاوشی
  • انتشارات: هوپا

 

 


جرونیمو استیلتن


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ماکاموشی 15 (کریسمس مبارک، جرونیمو!) | نشر هوپا" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل