loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ماکاموشی 11 (نفرین هرم پنیری)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
56,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب نفرین هرم پنیری جلد یازدهم از مجموعه ی ماکاموشی جزیره ی جوندگان جسور اثر جرونیمو استیلتن ، تصویر گری لری کیز و ترجمه ی فریبا چاوشی از نشر  هوپا به چاپ رسیده است.

در داستان این جلد جرونیمو پس از این که در یک صبح معمولی وارد دفتر نشریه ی جریده ی جوندگان می شود، با پدربزرگش " ویلیام پنجه کوتاه " مواجه می شود که در دفتر کار او حضور دارد. پدربزرگ بنیان گذار نشریه بوده و حال برای سرکشی به آن جا آمده است. او مردی بسیار سخت گیر و در عین حال خسیس می باشد. جرونیمو در بدو ورود متوجه می شود پدر بزرگ تمام وسایل با ارزش اتاق او از جمله میز تحریری که یک طراح معروف آن را ساخته بود، صندلی چرمی راحتی، مجموعه ی آثار هنری با ارزش جرونیمو و همچنین کتابخانه و فرش وارداتی خز گربه را به یک سمساری به قیمت کمی فروخته است. پدربزرگ به شدت اعتقاد دارد باید در هزینه ها صرفه جویی کرد و به جای تمام این وسایل یک میز و صندلی پلاستیکی قرار داده است و اعتقاد دارد همین ها برای نوشتن و کار جرونیمو کافی هستند. این ها کمترین تغییرات پدر بزرگ در دفتر نشریه نیستند، او تمام پرسنل را هم اخراج کرده و اعتقاد دارد تمام اعضای خانواده در کنار یکدیگر می توانند از پس کارهای آن جا برآیند و به همین دلیل " تراپولا " پسرعموی درد سرساز جرونیمو، " ته آ " خواهرش و " بنجامین " برادر زاده ی نُه ساله ی جرونیمو را دعوت کرده تا کارهای نشریه را با هم انجام دهند. در این بین پدربزرگ، جرونیمو را برای تهیه ی یک گزارش از اهرام مصر به آن جا می فرستد. جرونیمو از مسافرت متنفر است، اما همیشه دوست داشت اهرام مصر را از نزدیک ببیند، بنابراین فوراً آماده ی سفر می شود، اما زمانی که به فرودگاه می رسد متوجه می شود پدر بزرگش برای صرفه جویی در هزینه ها، بلیط هواپیمایی ارزان قیمت را تهیه کرده که هیچ امیدی به نشستن دوباره ی آن نیست و بارها این وسیله ی از کار افتاده، سقوط کرده و مسافران بسیاری جانشان را از دست داده اند و ... . این اثر برای گروه سنی ب و ج مناسب می باشد.

" ماکاموشی جزیره ی جوندگان جسور " نام مجموعه ای است که هر یک از جلدهای آن به خاطرات و حوادثی می پردازد که برای موشی به نام " جرونیمو استیلتن " که سردبیر یکی از روزنامه های جزیره است روی می دهد و به زبانی طنز بیان می شود. این جزیره در آب های اقیانوس موشانتیک قرار دارد. پس از نبردی طولانی بین موش ها و گربه ها و پیروزی موش ها، این جزیره تبدیل به مکانی امن برای همه ی جوندگان شده است. ماکاموشی نیز مانند تمام جزایر از طبیعت بکری برخوردار است و شش شهر بزرگ دارد که بزرگ ترین آن ها نیوموش سیتی است که جرونیمو شخصیت اصلی این مجموعه ساکن این شهر می باشد.

 

 

برشی از متن کتاب


امیدوارم شانس بیار خیلی هیجان زده بودم. آخر، مگر یک موش توی زندگی اش چندبار قرار است جزیره اش را به مقصد مصر ترک کند؟ توی فرودگاه بلیتم را روی پیشخوان گذاشتم و از یکی از کارمندان فرودگاه پرسیدم: «ببخشید، بخش پذیرش آژانس هواپیمایی الف.کاف کجاست؟» کارمند نگاهی از سر دلسوزی بهم انداخت. گفت: «آژانس هواپیمایی الف.کاف؟  منظورت آژانس ارزان کثیفه؟» به یک جعبه اشاره کرد. وقتی راه افتادم بروم سمت جعبه، گفت: «امیدوارم شانس بیاری.» شانس بیاوری؟؟؟ پیش خودم فکر کردم این حرف یعنی چه؟ پشت جعبه یک خانم موش چاق و چله با سیبیل های چرب ایستاده بود. با سوظن نگاهم کرد. پرخاش کرد بهم که: «مطمئنی می خوای سوار این هواپیما بشی؟ ... لحظه ی آخر که قرار نیست بزنی به چاک؟ ها؟» پلک زدم و سردرگم پرسیدم: «چرا باید بزنم به چاک؟» همان لحظه یک موش باقیافه ی مشکوکی آمد طرفم. با جیرجیری آهنگین گفت: «سلام دوست پشمالوی من.» خم شد جلو و محکم باهام پنجه داد: «من سامی از آب گل آلود ماهی گیرم. ولی اگه دوست داری ماهی گیر خالی صدام کن.» لرزیدم و پنجه ام را نگاه کردم، مبادا شکسته باشد. نیش ماهی گیر تا بناگوش باز شد و گفت: «اومدم اینجا که بهت بیمه ی عمر رو پیشنهاد کنم. هیچ فکر کردی ممکنه هواپیماتون سر راه سقوط کنه؟» رنگم پرید. قلبم به سرعت قلب ماریو موشتی دونده، شرع کرد تاپ تاپ کردن. زیر لب گفتم: «اهم، خب، دوست ندارم به همچین چیزی فکر کنم.» مودبانه سر تکان داد و با لحن ملایمی گفت: «می فهمم ... ولی خب. باید فکر کنی. می خوام بگم که ... این هواپیما یه لحظه تو آسمونن، یه لحظه روی زمین. از کجا معلوم که ... اصلا می دونی هر سال چندتا هواپیما سقوط می کنن؟» آب دهانم را قورت دادم. دوست نداشتم بدانم. ماهی گیر حرفش را ادامه داد: «فکرش رو بکن. اگه بیمه ی عمر داشته باشی، بعد از مرگت، یه کسی هست که از خونواده ت مراقبت کنه. یالا! بیا اینجا رو امضا کن و خیال خودت و من رو راحت کن.» یه تکه کاغذ را زیر پوزه ام تکان تکان داد. فکر کردم: «عجب موش سیریشیه» ولی بعد یک دفعه قلبم گرومپی ریخت پایین. راستی راستی اگر من می مردم، چه به سر بنجامین کوچولویم می آمد؟ آینده اش چی می شد؟ یعنی مجبور می شد جای دانشگاه رفتن، گوشه ی خیابان بساط کند و پنیر کپک زده گدایی کند؟ شاید بیمه ی عمر شدن آن قدرها هم فکر بدی نبود. خودکارم را درآوردم. ولی قبل از اینکه امضاء کنم، ماهی گیر پنجه اش را گرفت بالا و پرسید: «فقط قبل از اینکه قرارداد ببندیم، یه سوال کوچولو داشتم ... تو که با پرواز آژانس ارزان کثیف نمی ری، می ری؟» پلک زدم و جواب دادم: «اهم، اوم، خب،آره، راستش می رم. چطور مگه؟» ماهی گیر به سرعت برق و باد کاغذ قرارداد را از پنجه ام کشید بیرون. جیرکرد: «خب پس. ولش کن ... من نمی تونم مسافرهای این آژانس رو بیمه کنم. بدترین آژانس هواپیماییه! خیلی خیلی خطرناکه.» ...    

نویسنده: جرونیمو استیلتن مترجم: فریبا چاوشی انتشارات: هوپا    

 


جرونیمو استیلتن


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ماکاموشی 11 (نفرین هرم پنیری)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل