loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب لرد سیاه 3 (بازداشت ابدی)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب بازداشت ابدی سومین جلد از مجموعه ی لرد سیاه اثر جیمی تامسون و ترجمه ی مریم رفیعی از نشر ایران بان به چاپ رسیده است.

در داستان این جلد پس از آن که "لوید"، برادر خوانده اش "کریستوفر" و دوست صمیمی اش "سوز" از سرزمین تاریکی برمی گردند متوجه می شوند که جادوگر سفید "هاسدروبان" با عنوان دکتر قبل از آن ها به زمین رسیده است و خود را به عنوان مدیر مدرسه جا زده است. او در اولین سخنرانی اش دانش آموزان و معلمان را تهدید می کند که با کوچکترین بی نظمی به شدت برخورد می کند و برای لوید یک تنبیه در نظر می گیرد و همواره مراقب اوست. معلمان و مربیان مدرسه سعی می کنند با تصمیمات سخت گیرانه ی هاسدروبان مخالفت کنند اما او به شدت همه ی آنان را می ترساند و مجبورشان می کند تا از دستورات او اطاعت کنند. او حتی دست به تغییر اساس نامه و مقررات مدرسه می زند و لوگوی اصلی مدرسه را تغییر می دهد. لوید و دوستانش تصمیم می گیرند به هر شکل شده جادوگر سفید را از آن جا دور کنند اما... .

"لرد سیاه" نام مجموعه ای است که نام شخصیت اصلی آن نیز می باشد. او که موجودی خبیث و تبهکار و پادشاه سرزمین تاریکی محسوب می شود در یک درگیری به سیاره زمین فرستاده می شود. جادوگر سفید که هاسدروبان نام دارد لرد را به وسیله ی جادویی قوی به زمین می فرستد و جوهر سیاه را از بدن لرد بیرون می کشد. پس از آن که او به زمین می رسد خود را در بدن یک پسر می بیند و انسان ها نام "لوید شیان" را بر روی او می گذراند. او مجبور می شود با خانواده ای به عنوان فرزند خوانده زندگی کند و تلاش می کند بار دیگر به سرزمین تاریکی برگردد.

 


برشی از متن کتاب


حمله ی غافلگیرانه لوید در حالی که جعبه ی یک ویولن سل قدیمی را دنبال خود می کشید، به زحمت در خیابان های وایتشیلدز پیش رفت. جعبه را پشت گاراژ خانه ی پیورجوی ها پیدا کرد و آن را به یک سبد خرید چرخدار بسته بود. به نفس نفس افتاده بود، چون جعبه ی ویولن سل از آنچه انتظار داشت، سنگین تر بود. صدای خفه و جیغ جیغویی از داخل جعبه گفت: «هنوز نرسیدیم، سرور عالی مقام من؟» لوید زیرلب گفت: «نه ساکت باش، گوبلین احمق.» و با نگرانی به زوج جوانی که آن طرف خیابان راه می رفتند نگاه کرد. خوشبختانه حواسشان به او نبود تا متوجه جعبه سخنگو شوند. لوید در حال انتقال اسکینراش به جنگل دیوهابود، جایی که گارگون، روفینو، سوز و کریستوفر مشغول انجام کارهای احمقانه ای در زمینه موسیقی بودند. امیدوار بود بتواند از یکی از کریستال های نفرین شده برای بازگرداندن همه ی آن ها به سرزمین تاریکی استفاده کند. حداقل برای برگرداندن گارگون، روفینو و اسکینراش ... باید درباره ی همراهان دیگرش با سوز و کریستوفر صحبت می کرد. به این فکر کرده بود که در صورت امکان از کریستال برای بازگرداندن جناب مدیر و ساحره اش استفاده کند، ولی مطمئن نبود ارزشش را داشته باشد. هاسدوربان احتمالا از روش دیگری برای سفر به این دنیا استفاده کرده بود، بنابراین امکان داشت به همان ترتیب دوباره برگردد، تازه با فرض این که کریستال موفق می شد او را به سرزمین تارکی بازگرداند. لوید واقعا باید از شر هاسدروبان خلاص می شد، ولی فعلا کار زادی از دستش بر نمی آمد. به همین دلیل باید ابتداسعی می کرد گارگون، روفینو و اسکینراش را پیش از آنکه کشفشان کنند، از زمین خارج کند. به پلی رسید که به جاده ی بیرون شهر منتهی می شد. برای رسیدن به جنگل باید از دشتی پهناور عبر می کرد. چند متر جلوتر مردی رادید که برای قدم زدن بیرون آمده بود و به سمت او می آمد ... مردی قدبلند و لاغر اندام که سگی همراهش بود. وقتی به یکدیگر رسیدند هر دو سر تکان دادند، با این حال مرد غریبه نگاه عجیبی به لوید انداخت. پسر بچه ای که به تنهایی جعبه ی یک ویولن سل را دنبال خود می کشید، خارج از شهر چه کار می کرد؟ سگش به سمت جعبه دوید و آن را بو کشید. لوید با خونسردی گفت: «قراره کنسرت مدرسه رو تو فضای باز جنگل برگزار کنیم.» مرد غریبه سرش را تکان داد. «آهان. که این طور.» سگ چندبار پارس کرد و حتی سعی کرد جعبه ی ویولن سل را گاز بگیرد. مرد گفت: «بو برگرد اینجا.» و طناب قلاده ی سگ را کشید. سگ نگاه التماس آمیزی به صاحبش انداخت، انگار می خواست بگوید: «ولی یه گوبلین اون توئه. حرفم رو باور کن. یه گوبلین!!!!» در حالی که از آنجا دور می شدند، سگ به عقب نگاه کرد و زوزه کشید. لوید با عجله به راهش ادامه داد و با اضطراب نگاهی به عقب انداخت و سرش را تکان داد. کنسرت مدرسه؟ در ماه نوامبر؟ این منطقی نبود که تنهایی ویولن سلش را بیرون ببرد. سگ ها هم واقعا موجودات دردسرسازی بودند! البته به نظر نمی رسید مرد متوجه چیز مشکوکی شده باشد، به همین دلیل لوید به راهش ادامه داد.    

(برنده جایزه بامزه ترین کتاب رول دال 2012) نویسنده: جیمی تامسون مترجم: مریم رفیعی انتشارات: ایران بان


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب لرد سیاه 3 (بازداشت ابدی)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل