loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب لاکی نوبتی بازی می کند - نردبان

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب لاکی نوبتی بازی می کند از مجموعه ی مهارت های زندگی اثر سلین دمیترویچ و دیگران و ترجمه ی هستی سعادت از انتشارات فنی ایران به چاپ رسیده است.

در این اثر کودکان می آموزند چگونه با هم سالان خود تعامل داشته باشند و در هنگام بازی وسایل شان را به اشتراک بگذارند تا تمام دوستان بتوانند از آن ها استفاده کنند. " لاکی " لاک پشت کوچکی است که به همراه پدر و مادر و مادر بزرگش زندگی می کند. او امروز به شدت هیجان دارد چرا که روز تولدش است و او منتظر هدیه هایش می باشد، و وقتی متوجه می شود والدینش برایش یک چهار چرخه ی قرمز رنگ گرفته اند بسیار خوشحال می شود. او سه نفر از صمیمی ترین دوستانش هاپو، خاری و گوگولی که یک توله سگ، خارپشتی کوچک و جوجه اردک هستند، برای جشن تولدش دعوت می کند. آن ها با هم بازی می کنند، کیک و خوراکی هایشان را می خورند و تصمیم می گیرند با هم با چهار چرخه ی لاکی بازی کنند اما هر چهار نفرشان که روی چهار چرخه جا نمی شوند و به این نتیجه می رسند که به نوبت با آن بازی کنند و ... . این اثر برای گروه سنی ب مناسب می باشد.

مجموعه ی " لاکی "  از سری کتاب های آموزشی هستند که در هر یک از جلدهای آن یکی از رفتارهای خوب و پسندیده در قالب داستانی کوتاه که لاکی و دوستانش آن را رقم می زنند به کودکان آموزش داده می شود.

 


برشی از متن کتاب


یک روز صبح لاکی چشم هایش را باز کرد، خمیازه کشید و کش و قوس آمد. بعد یادش آمد و آن روز چه روزی است. او گفت: «بالاخره امروز رسید. من خیلی خوشحالم.» لاکی از اتاقش بیرون دوید و از پله ها پایین آمد و به آشپزخانه رفت. بابا و مامان بزرگ داشتند صبحانه می خوردند. مامان لاکی گفت: «چه خبره؟ خیلی سرحالی!» بابای لاکی سرش را از روی روزنامه بلند کرد و پرسید: «این همه سروصدا برای چیه؟» او چشمکی به مامان لاکی زد. همه ی بزرگ ترها به هم لبخند زدند. لاکی پرسید: «یعنی نمی دونین امروز چه روزیه؟» بابا گفت: «بذار فکر کنم. یه روز خاص - روز پدر!؟» لاکی گفت: «نه!» مامان پرسید: «روز مادر!؟» لاکی گفت: «نه، نه، تولد منه!» بابا پرسید «واقعاً!؟» و همه ی بزرگ ترها زدند زیر خنده. لاکی گفت: «همتون می دونستین. فقط می خواستین سر به سر من بذارین.» مامان دستی به سر لاکی کشید و گفت: «چطور ممکنه فراموش کنیم؟ تو لاکی یکی یکدونه ی مایی. ما همه ی هفته درباره ی تولدت حرف زدیم. می خواهیم امروز عصر برات جشن تولد بگیریم.» لاکی پرسید: «راستی؟» بعد ایستاد و سرش را پایین انداخت. مامان بزرگ پرسید: «چی شده؟» لاکی گفت: «خوب من سه تا دوست دارم. کدوم رو دعوت کنم؟» بابا گفت: «می تونی هر سه تا دوستت رو دعوت کنی.» لاکی گفت: «می شه؟» مامان گفت: «البته» بابا گفت: «حالا ما باید بریم سرکار. ولی اول توی کمد را نگاه کن. اونجا یه چیز خیلی خوب پیدا می کنی که مال توئه.» لاکی در کمد را باز کرد. داخل آن جعبه ی بزرگی بود با کاغذ کادوی رنگی. لاکی جعبه را بیرون آورد و کاغذ کادو را پاره کرد. داخل جعبه یک چهار چرخه ی قرمز براق بود. لاکی گفت: «وای، چهار چرخه! ممنونم، ممنونم، ممنونم!» او مامان و بابا و مامان بزرگش را بغل کرد. ولی دوباره ایستاد و دوباره سرش را پایین انداخت. مامان پرسید: «باز چی شده؟»...          

  • نویسنده: سلین دمیترویچ - مارک گرینبرگ - کارل کوشه - ربه کا کرتز
  • مترجم: هستی سعادت
  • انتشارات: فنی ایران


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب لاکی نوبتی بازی می کند - نردبان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل