loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب قیام سرخ 2 (جلد اول) - بهداد

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب قیام سرخ دومین جلد از مجموعه ی قیام سرخ 1، اثر پیرس براون و ترجمه ی مهنا عبادی توسط انتشارات بهداد به چاپ رسیده است.

دارو، تصمیم به انتقام خون همسرش ای یو و عوض کردن اوضاع حاکم بر زندگی نژاد سرخ و دیگر نژادهای پست گرفته است. او به کمک انجمنی مخفی که سعی در نفوذ به بالاترین رتبه ها و مقامات نژاد زرین دارند، با خانواده ای جعلی و گذشته ای ساختگی وارد یکی از طبقات زرین شده و خود را به عنوان یکی از آن ها جا می زند. او به کمک پیکر تراش ها، ظاهر خود را نیز کاملا به شکل افراد طبقه‌ی زرین در می آورد. با توجه به قدرت جسمانی، هوش و ذکاوت و ظاهر دستکاری شده اش، همه او را پذیرفته و هیچ کسی به زرین بودنش شک نمی کند. دارو عضو گروهی می شود که با شورشی ها و افراد تبهکار و دشمنان طبقه‌ی زرین مبارزه می کنند. مهارت بالا و شجاعت او به زودی موجب در دست گرفتن هدایت گروه شده و دارو، کاپیتان می شود. کم کم با شناختی که از زرین های اطرافش به دست می آورد، درباره‌ی نفرتش از تمام افراد این طبقه تجدید نظر کرده و با چند زرین رابطه‌ی دوستی برقرار می کند و می فهمد که برخی از آن ها نسبت به اختلاف طبقاتی و ظلمی که از طرف مقامات ارشد به سرخ ها و دیگر طبقات تحمیل می شود، ناراضی هستند. دارو آن قدر خوب در نقش یک جنگجوی شجاع زرین جا افتاده که سرخ بودنش برای هیچ کسی قابل باور نیست. او تا پای جان برای برقراری عدالت تلاش می کند و در این راه حتی از عشقی عمیق که به ماستنگ، دختری شجاع و جنگجو از طبقه‌ی زرین پیدا کرده نیز چشم پوشی می کند.

مجموعه‌ی قیام سرخ، داستانی را در زمان آینده روایت می کند. دارو جوانی از نژاد سرخ ها، عضو پست ترین طبقه از حکومتی در آینده است. در این حکومت افراد بر اساس رنگ پوستشان دسته بندی می شوند؛ زرین ها که سردمدار حکومت هستند، خاکستری ها افرادی که نقش حفاظت و تامین امنیت زرین ها را دارند و سرخ ها که وظیفه ی حفاری در تونل های عمیق مریخ با درجه حرارت بسیار بالا را دارند. سرخ ها با وجود این که سختی های زیادی را متحمل می شوند، هیچ گونه اعتراضی نمی کنند زیرا فکر می کنند خون و عرق شان روزی جهانی بهتر بر روی سطح مریخ برای آن ها و فرزندانشان به ارمغان خواهد آورد. اما دارو به کمک همسرش می فهمد که به آن ها خیانت شده و زرین ها سال های زیادی است که سطح مریخ را قابل سکونت کرده، شهر های پهناور و گردشگاه های با شکوهی روی آن بنا کرده و در حال خوش گذرانی هستند؛ افراد طبقه‌ی سرخ هم برایشان حکم برده را دارند. با آشکار شدن این حقیقت و کشته شدن ای یو، دارو ساکت نمی نشنیند و کمر به انتقام و برقراری عدالت می بندد.

 


برشی از متن کتاب


اگر می توانستم وفاداری داوطلبانه‌ی برده ها را به دست آورم، سپاهی که تشکیل می شد، هیچ شباهتی به حکومت نداشت. بهتر از آن بود. درست به این می ماند که وقتی سرخ های لیکوس بپندارند می توانند لورل را برنده شوند، خیلی موثرتر و کارآمد تر خواهند بود، یا مثلا سر تیپ می توانست در کشتی بین ستاره ایش نه تنها از هوش خود بلکه از هوش کارکنان آبی رنگش هم استفاده کند. استراتژی ماستنگ همان رویای ای یو است. انگار به بدنم برق وصل کرده باشند. _پس چرا این شیوه رو با برده هایی که اسیر کردی، امتحان نکردی؟ بعد از این که به نوازشش واکنشی نشان نمی دهم، دستش را از دستم بیرون می برد. _سعی کردم. بقیه‌ی شب ساکت است. نزدیک صبح به سرفه افتاد. طی چند روز بعدی ماستنگ مریض می شود. حس می کنم به اشعار آورده باشد و به او سوپی رقیق می خورانم که از مغز استخوان، گوشت گرگ و برگ هایی درست شده و در کلاه خودی که پیدا کردم، جوشانده شده است. قیافه اش طوری به نظر می‌آید که انگار در حال مرگ است. نمی‌دانم چه باید بکنم. غذا کم داریم بنابراین شکار می کنم. اما جانوران کمیاب اند و گرگ ها گرسنه.  شکار از این جنگل ها گریخته، برای همین با گوشت کم خرگوش سر می کنیم. تنها کاری که از من بر می آید این است که گرم نگهش دارم و دعا کنم ربات طبیبی از ابرها فرود آید. مباشر ها می دانند کجا هستیم. همیشه می دانند کجا هستیم. هفته‌ی بعد رد پاهای انسانی را در در جنگل پیدا می کنم. دوتا هستند. آن ها را تا اردوگاهی متروک دنبال می ‌کنم. به این امید که شاید غذایی برای دزدیدن داشته باشند. استخوان‌های حیوان و اخگرهایی که هنوز گرم اند، می بینم. اما خبری از اسب نیست. بنابراین احتمالاً دیدبان نبوده‌اند. لابد عهدشکن بوده اند، شرمسارانی که بعد از به اسارت درآمدن، پیمان بردگی شان را شکسته اند. حالا دیگر تعداد زیادی از آن ها وجود دارد. به مدت یک ساعت رد پای شان را در جنگل دنبال می‌کنم تا این که نگران می ‌شوم. جنگل را دور می ‌زنند و به مکانی آشنا، به غارمان منتهی می ‌شوند. وقتی برمی گردم، شب شده است. از خانه ای که در آن با ماستنگ سهیمم، صدای خنده می آید. تیر بین انگشتانم باریک به نظر می ‌آید، آن ها را روی کمان قرار می دهم. باید زانو بزنم تا نفسم جا بیاید. زخم هایم درد می کنند‌. به نفس نفس می افتم. اما نمی‌توانم بیشتر از این به آن ها وقت دهم، نه اگر ماستنگ را به چنگ آورده باشند. وقتی کنار پوست گوزن یخ زده و برف فشرده ای که غارمان را همانند دیواری از دید و عناصر طبیعی پنهان می ‌کند، می ایستم، نمی توانند مرا ببینند. داخل غار آتش چرق چروق می‌کند. از مجرا هایی که یک روز تمام طول کشید تا ماستنگ و من به وجود بیاوریم، دود بیرون می آید. دو پسر کنار هم نشسته اند و آن چه از گوشت مان باقی مانده، می خورند و از آب مان می نوشند. کثیف و ژولیده اند. موهایشان به علف های چرب می ماند. چهره هایشان پر از لک است. جوش سرسیاه زده‌اند. مطمئنم زمانی زیبا بوده اند. یکی از پسرها روی قفسه‌ی سینه‌ی ماستنگ نشسته. دهان دختری که جانم را نجات داد، بسته اند و فقط لباس های زیرش را به تن دارد. از سرما می لرزد. از جای گزیدگی روی گردن یکی از پسرها خون جاری است. دارند نقشه می ریزند کاری کنند که ماستنگ تاوان آن زخم را پس دهد. چاقو ها آن قدر در آتش داغ می شوند که به رنگ سرخ در می آیند...    

نویسنده: پیرس براون مترجم: مهنام عبادی انتشارات: بهداد

پیرس براون


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب قیام سرخ 2 (جلد اول) - بهداد" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل