loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب قورررک!

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
49,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب قورررک اثر رودریگو فولگیرا و با تصویرگری پلی برنانته با ترجمه ی پیام ابراهیمی از سوی انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

روزی روزگاری یک خانواده ی قورباغه ای به خوبی و خوشی در برکه ای آرام زندگی می کردند تا این که یک روز وقتی از خواب بیدار شدند، چشمشان خورد به یک مهمان ناخوانده، یک خوک! خوک کوچولوی صورتی رنگ که روی تخته سنگی وسط برکه نشسته و قوقور می کرد، قورباغه ها با دیدن او بسیار تعجب کردند. هر چیزی از خوک می پرسیدند او با قورقور جواب می داد! این کار خوک به نظر آن ها خیلی عجیب و مسخره بود؛ آن ها که دیگر عقلشان به جایی نمی رسید برای مشورت پیش سوسک پیر که داناترین حیوان جنگل بود رفتند. سوسک گفت: « حتما خوک به قصد دوستی و برقراری ارتباط با شما این کار را می کند.» قورباغه ها که دلیل کار خوک را فهمیده بودند تصمیم گرفتند تا با او دوست شوند، ولی خیلی دیر شده و خوک برکه را ترک کرده بود. این داستان به ظاهر ساده در کتاب "قورررک" برای گروه سنی بیش از دبستان و سال های اول ابتدایی تالیف شده است. قصه به این موضوع اشاره می کند که گاهی وقت ها کودکان برای برقراری ارتباط با هم سالانشان سعی می کنند تا از آن ها تقلید و الگوبرداری کنند تا شبیه آنها شده و محبوب واقع شوند. نقاشی های شاد و رنگی بر جذابیت این داستان کوتاه و آموزنده افزوده و سبب جذب مخاطب می شود.

 


برشی از متن کتاب


داستان خوکی که فکر می کرد قورباغه است، به سرعت همه جا پیچید و همه ی حیوانات با عجله خودشان را رساندند به برکه تا مهمان عجیب و غریب را ببینند ... راکن گفت: «نگفته بودید یک فامیل صورتی دارید!» قورباغه ها جواب دادند: «او که فامیل ما نیست!» راسو گفت: «اما صدای قورباغه از خودش در می آورد.» طوطی گفت: «اصلا چرا یک خوک باید دلش بخواهد قورباغه باشد؟» قورباغه با تعجب پرسیدند: «ببخشید، مگر قورباغه بودن اشکالی دارد؟» همه ی حیوانات داشتند سر هم داد می زدند و هیچ کس حواسش به خوک کوچولو نبود ... که نشسته بو آن جا و داشت تمرین می کرد: «قوررر!» حیوانات خندیدند و خندیدند و قورباغه ها بیشتر و بیشتر عصبانی شدند. تا این که ریش سفید قورباغه ها فریاد زد: «ساکت!» با جر و بحث کردن به هیچ جا نمی رسیم. باید برویم سراغ سوسک پیر دانا. او چاره ی کار را می داند.» همه ی حیوانات با ترس و لرز گفتند: «سوسک پیر دانا؟ اما او که اصلا دوست ندارد کسی مزاحمش شود.» ریش سفید قورباغه ها گفت: «می دانم. اما این مسئله ی مهمی است.» حیوانات حرف ریش سفید را قبول کردند. و همگی با هم راه افتادند. خوک گوچولو هم گفت: «قوررر؟» حیوانات رسیدند به سوسک پیر دانا و سعی کردند قضیه را برایش توضیح بدهند. اما سوسک پیر دانا اصلا حرف های آن ها را نمی فهمید، چون همه شان داشتند با هم حرف می زدند. برای همین آخرش همراه دیگران راهی برکه شد. وقتی به برکه رسیدند ...          

  • نامزد جایزه
  • نویسنده: رودریگو فولگیرا
  • تصویرگر: پلی برنانته
  • مترجم: پیام ابراهیمی
  • انتشارات: پرتقال


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب قورررک!" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل