loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب قناری باز - حامد اسماعیلیون

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب قناری باز تالیف حامد اسماعیلیون می باشد که توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

مجموعه داستان های کوتاه این نویسنده که در سال 1389 منتشر شد قنار باز نام گرفت که شامل 8 داستان  می شود و با داستان "قناری باز" که هم نام عنوان کتاب نیز هست شروع شده است. این اثر کوتاه ماجرای پدربزرگ و قناری هایش است. او ماجراهای جمع آوری پرندگان را برای نوه اش شرح می دهد. پدربزرگ قرار بود با عمو "حسین" پرنده ای را شکار کند اما این کار را نمی کند. روزی پرندگان تبدیل می شوند به تمام زندگی او. حالا روزهای آخر زندگی اش را سپری می کند. همه جمع شده اند دور و برش، حتی عمو حسین. دیدن زوال پیرمرد در کنار قفس های پرنده ها تصویری به شدت اندوهناک ایجاد می کند، طوری که خواننده احساس می کند در آن خانه نشسته است. در کنار اعضای خانواده، در خانه ای پر از پرنده و صدای آواز و به تماشای روزهای آخر پیرمرد نشسته است. نویسنده بیانی شیوا دارد، تصویرسازی هایی واقعی و در عین حال زنده به مخاطب ارائه می کند که موجب می شود اثری غنی و خودمانی برای ما بیافریند. "آی عشق! چهره ی آبی ات پیدا نیست"، نیز از دیگر نوشته های دلنشین کتاب است که باز هم ما را به دنیای عشق و عاشقی می برد. دنیایی زنده و جذاب. داستان پر است از عاطفه و احساس که در قالب کلمات آورده شده اند.


برشی از متن کتاب


قناری باز تکیه داد به دیوار، به تنها جایی از دیوار که خالی بود و قفسی در کار نبود. گفتم:«بابا بزرگ حالا بین این همه پرنده چرا قناری؟» گفت:«والله نمی دونم.» گفتم:«یه بار چیزهایی گفتی از قناری و عمو حسین و تشت؛ درست یادم نیست. بچه بودم خیلی. مثل این که از همون موقع عمرت رو گذاشتی پای قناری ها.» لیوان چای را گذاشت زمین و خندید و گفت:«خواستی دوباره می گم. چه طور یادش افتادی؟» ساکت شد و سر تکان داد. دست هاش را چند بار روی موهای سفید تنک و کوتاه سرش کشید. گفتم:«نمی خوای اینا رو جفت بندازی؟ این نره بدجور سینه چسبونده به قفس. ببین! داره پراشو می کنه.» دستش روی سرش مانده بود. گفت:«اون خیلی پدرسوخته ست. کو تا آخر زمستون؟ شب عید جفتشون می دم. ابلقه با اون کم رنگه، فری هلندیه با اون رسمیه. جوجه ای بگیرم که بیا و ببین.» پرسیدم:«این چیه؟ ماده ست یا نره؟» گفت:«جوجه ی پارساله. حوصله کن ببه م.» لند شد دستش را توی قفس چرخاند و پرنده را به یک ضرب توی مشت گرفت و بیرون آورد. برش گرداند و زیر سینه اش را فوت کرد. «این ماده ست.» گفتم:«از کجا می فهمی؟» پرنده را توی قفس انداخت، درش را بست و گفت:«یه روز بهت یاد می دم، الان حوصله ندارم. نمی دونم چرا دلم درد می کنه. نه بگیره ول کنه ها، یه وقتا نمی دونم چرا این جوری می شم.» گفتم:«بابا بزرگ، مرغ عشق چی؟» کفی قفس ها را تند و چابک بیرون کشید و با کاردک به جان فضله ها افتاد.«مرغ عشق بچه بازیه، سوسولیه. برو یه چایی بریز بشینیم اون گوشه، ضبط رو هم روشن کن مرضیه بخونه تا بفهمی مرغ عشق چیه و قناری چی. برو تا من یه کم شادونه واسه این حیوونا بریزم.»

فهرست


قناری باز آی عشق! چهره ی آبی ات پیدا نیست چیزی میان گلدان ها حسین حسینی، جمعی گروهان تخریب شهرک مروارید عصر تابستان اتاق قرمز خیابان پشتی نیالا

(مجموعه داستان) نویسنده: حامد اسماعیلیون انتشارات: چشمه

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 3
  • تعداد صفحه 87

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب قناری باز - حامد اسماعیلیون" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل