loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب قلدر (خانواده خرس ها 41)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
45,000 تومان
* تنها 2 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب قلدر جلد چهل و یکم از مجموعه‌ی خانواده‌ی خرس ها (مهارت های زندگی و شهروندی) نوشته‌ی استن و جن برنستین با ترجمه‌ی سعید خاکسار و تصویر گری جان برنستین توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.

یک روز بعد از ظهر که خرس مادر، پدر و برادر توی حیاط خانه بودند، خرس خواهر گریه کنان و با ظاهری به هم ریخته و لباس های پاره و کثیف به خانه آمد. همه از دیدن سر و وضع او جا خوردند و علتش را جویا شدند. خرس خواهر بعد از این که گریه اش بند آمد و آرام تر شد به آن ها گفت که خرس قلدری به نام تافی در پارک به او حمله کرده و کتکش زده! خرس برادر از شنیدن این مطلب و دیدن ناراحتی و گریه‌ی خواهرش، با عصبانیت به پارک رفت تا حساب تافی قلدر را برسد. وقتی به پارک رسید، از دوستان خواهرش که آن جا بودند سراغ تافی را گرفت و به سمتش رفت. می خواست حقش را کف دستش بگذارد اما با تعجب دید که تافی یک دختر بچه است! خرس برادر هیچ وقت دست روی یک دختر بچه بلند نمی کرد، بنابراین خشمش را کنترل کرد و با ناراحتی به سمت خانه رفت. در راه بازگشت سری به مدرسه زد و موضوع را با آقای گریزمِیِر، معلم ورزش مدرسه در میان گذاشت. او پیشنهاد خوبی برای حل این مشکل به خرس برادر داد. برادر با خوشحالی به خانه برگشت تا راه حل معلمش را با خواهر در میان بگذارد. به نظر شما راه حل پیشنهادی آقای گریز میر چه بود؟

کتاب قلدر چهل و یکمین جلد از مجموعه‌ی خانواده خرس ها است. مجموعه‌ی خانواده‌ی خرس ها، با محوریت خانواده‌ی پنج نفره‌ی خرس ها که شامل پدر خرس، مادر خرس، برادر خرس، خواهر خرس می شود که مهارت های زندگی و شهروندی را در قالب داستان های مصورِ زیبا و کودکانه به بچه ها آموزش می دهد، و آن ها را با مفاهیم اساسی و مهارت های زندگی آشنا می کند.  این مجموعه با بیان اتفاقات مختلفی که برای خانواده‌ی خرس ها می افتد، برخی مشکلات و مسائل تربیتی را مطرح کرده و کودکان را با مهارت های لازم برای زندگی و آداب شهروندی  آشنا می کند.

 


برشی از متن کتاب


مامان و بابا به خواهر کمک کردند تا از پله ها برود و وارد خانه شود. بعد از نوشیدن یک لیوان آب خنک، خواهر آرام تر شد و توانست ماجرا را تعریف کند. "لیزی، کوینی و من توی پارک مشغول بازی گرگم به هوا بودیم که این توله جدید- یه قلدر بی ادب به اسم تافی- پاشو گذاشت جلوی پام و منو به زمین انداخت. من از زمین بلند شدم و گفتم، چرا جلو پاتو نگاه نمی کنی؟ هنوز حرفم تموم نشده بود که با مشت و لگد افتاد به جونم و تا اومدم به خودم بجنبم، دیدم که نشسته روی سینه ام و داره گل می ماله توی صورتم." بابا با عصبانیت گفت، "چه وحشتناک! کلاهم کجاست؟ می خوام برم به او پارک و -" مامان جلوی بابا را گرفت. او گفت، "تو هیچ جا نمی ری." بابا گفت، "اما باید یه کاری کرد. مامان گفت، "بله، البته، اما اول باید به خواهر برسیم." بعد برگشت و گفت، "برادر! می شه لطفاً برام یه حوله‌ی نمدار تمیز بیاری - برادر کجاست؟ خواهر گفت، "نمی دونم. همین الان اینجا بود. ولی یهو غیبش زد." وقتی برادر به پارک رسید، لیزی و کوینی هنوز آنجا بودند. او گفت، "من دنبال یه قلدر به اسم تافی می گردم تا این ساندویچ مشت رو تحویلش بدم. اون کجاست؟" لیزی گفت، "برادر، فکر کنم باید یه چیزی رو - او غرید و گفت، "بی خیال هر چیزی، فقط بگین کجاسپ و از سر راهم برین کنار!" لیزی شانه‌هایش را بالا انداخت و به طرف ساختمان کوچکی که دستشویی های پسرها و دخترها در آن بود، اشاره کرد. اما کسی آن جا نبود. هیچ کس به جز دختر کوچکی که از دستشویی دختر ها بیرون می آمد. اما صبر کن ببینم! آن دختر کوچولو لباسی به تن داشت که روی آن نوشته شده بود تافی! برادر گفت، تافی تویی؟ او گفت، "آره - اومدی حالمو بگیری؟ برادر گفت، "اما - تو یه دختری! تافی گفت، "پس می خواستی چی باشم - یه بادمجون؟" خرس برادر نزدیک بود از تعجب شاخ دربیاورد. قلدر بزرگی که قرار بود گوشمالی بدهد نه تنها یک دختر، بلکه فقط یک دختر بچه بود. شاید حتی کمی هم کوچک تر از خواهر...

  • مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
  • نویسنده: استن و جن برنستین
  • مترجم: سعید خاکسار
  • انتشارات: موزون


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب قلدر (خانواده خرس ها 41)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل