loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب قصه ی تامی پیشی

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب تامی پیشی نوشته ی بئاتریکس پاتر و ترجمه ی علیرضا اسماعیل پور توسط نشر ماهی به چاپ رسیده است.

" میتنز"، " تامی پیشی " و " ماپِت " سه بچه گربه ای بودند که همراه مادرشان، خانم " تابیتا توییت چیت " در خانه ای زندگی می کردند. روزی خانم توییت دوستانش را برای چای به خانه اش دعوت کرد و بچه هایش را که در حیاط خانه مشغول بازی بودند به خانه برد تا آن ها را بشوید و لباس های تمیزی تن شان کند، اما تامی پیشی خیلی رشد کرده و لباس ها برایش کوچک شده بودند. خانم تابیتا به زحمت لباسی را به تن پسرش کرد و به بچه ها توصیه کرد که مراقب لباس هایشان باشند و آن ها را خراب نکند. اما بچه ها به محض این که وارد حیاط شدند شروع به بالا رفتن از دیوار حیاط کردند و تمام لباس هایشان را پر از لکه و کثیفی کردند. درهمین موقع ...

داستان کتاب را " بئاتریکس پاتر " در سال 1906 پس از گذشت یک سال از خرید مزرعه اش در روستای " نیِر ساروی " نوشته است و در واقع این داستان در خانه ی خودش رخ می دهد. تصاویر کتاب، همانند دیگر آثار این نویسنده توسط خود او به زیبایی طراحی شده اند.

 


برشی از متن کتاب


روزی روزگاری سه بچه گربه ی کوچک بودند به نام های میتنز، تامی پیشی و ماپت. آن ها جز موهای تنش و که مثل کت های پشمی کوچک و گران قیمت بود لباسی نداشتند. هر روز جلوی در بالا پایین می‌پریدند و توی خاک و خل ها بازی می کردند. یک روز مادر شان- خانم تابیتا توییت چیت - دوستانش را به چای دعوت کرد. بعد هم رفت و بچه گربه ها را به خانه آورد تا قبل از رسیدن مهمان های محترم آنها را بشوید و لباس تنشان کند. اول صورتشان را تمیز کرد (این ماپت است). بعد به موهایشان برس کشید (این میتنز است). بعد دم و سبیل هایشان را شانه کرد (این هم تامی پیشی است). او خیلی بازیگوش بود و مدام چنگ می انداخت. خانم تابیتا سارافون هایی با پیش سینه های تمیز به ماپت و میتز پوشاند و بعد از توی کشوی کمد کلی لباس جورواجور شیک و ناراحت بیرون کشید تا به پسرش تامس بپوشاند. تامی پیشی رشد کرده بود و حسابی تپل شده بود: دکمه های زیادی کنده شد و مادرش دوباره آنها را دوخت. وقتی هر سه بچه گربه آماده شدند، خانم تابیتا از روی بی فکری آنها را به باغ فرستاد تا وقتی او نان کره ای برشته درست می‌کند، جلوی دست و پا نباشد. «لباس های شیک تان را تمیز نگه دارید، بچه‌ها! باید با پاهای عقبی تان راه بروید، نه روی چهار تا پایتان. به منقل کثیف نزدیک نشوید. همین طور به سالی مرغه و به طویله و به اردک ها.» ماپت و میتنز تلوتلو خوران در باغ به راه افتادند. درجا پایشان را روی لبه ی سارافون ها گذاشتند و با سر زمین خوردند. وقتی از جا بلند شدند لباسشان پر از لکه های سبز شده بود! ماپت گفت: «بیایید از سنگ ها برویم بالا و روی دیوار باغ بنشینیم.» سارافون هایشان را مرتب کردند و با یکی دو پرش رفتند بالا. پیش سینه ی سفید ماپت هم پرت شد توی جاده. تامی پیشی که شلوار پوشیده و روی دو پای عقبش راه می رفت. اصلا نمی توانست بپرد. او قدم به قدم از سنگ ها بالا می رفت، سر راهش سرخس ها را می کند و دکمه هایش به چپ و راست می افتاد. وقتی رسید بالای دیوار، حسابی درب و داغان شده بود. ماپت و میتنز سعی کردند سر و وضعش را درست کنند؛ کلاهش افتاد و بقیه ی دکمه هایش هم کنده شد. درست وقتی که آنها بالای دیوار به دردسر افتاده بودند، صدایی بلند شد: تاپ تاپ تاتی تاپ! و بعد سه  اردک زیر دیوار پیدایشان شد که پشت سرهم رژه می رفتند: تاپ تاپ تاتی تاپ! تاپ تاپ تاتی تاپ!

نویسنده


" بئاتریکس پاتر " در 28 جولای 1866 در لندن به دنیا آمد. پدر او در هر تابستان، خانه ای را در اسکاتلند یا دریاچه دیستریکت در انگلستان اجاره می کرد و کل تعطیلات را به همراه خانواده در این خانه ویلایی سپری می کردند. به احتمال قوی علاقه شدید بئاتریکس به طبیعت، گل ها و گیاهان و به ویژه منطقه زیبای دریاچه دیستریکت که در شمال شرق انگلستان واقع است، از همین زمان شکل گرفته باشد. زمانی که بئاتریکس پاتر 27 ساله بود در یکی از همان تعطیلات تابستانی خانوادگی در اسکاتلند، داستانی در رابطه بچه خرگوشی شیطان را برای پسر 5 ساله مستخدم خود گفت، داستانی که پسرک آن را بسیار دوست داشت. این میل و اشتیاق، بئاتریکس را تشویق کرد تا داستان را به همراه تصاویر آبرنگی که برای آن ساخته بود به چاپ برساند. او کتاب را در سال 1901 آماده کرد اما در آن زمان هیچ ناشری حاضر به چاپ آن نشد. در اکتبر 1902 انتشارات فردریک وارن و همکاران حاضر به چاپ کتاب داستان پیتر خرگوش در 8000 نسخه و در قطع کوچک شد. کتاب به همراه تصاویر زیبا و رنگی پاتر به چاپ رسید و بسیار مورد اقبال عمومی قرار گرفت به گونه ای که تا پایان همان سال 28000 نسخه از کتاب به چاپ و فروش رسید. پاتر کتاب بعدی خود با نام ماجرای نوتکین سنجاب را در سال 1903 با همان شیوه کتاب قبلی به چاپ رساند. فروش بالای کتاب ها، بئاتریکس را از نظر مالی به خانواده اش بی نیاز ساخت. او در سال 1905 خانه ای ویلایی در روستایی در نزدیکی دریاچه مورد علاقه اش (دریاچه دیستریکت) خرید و مزرعه ای کوچک برای خود به راه انداخت که حضور آن را در بسیاری از کتاب های تصویری او می توان دید. او در مجموع 23 کتاب برای کودکان نوشت و با تصاویر آبرنگی به چاپ رساند. او نوشتن را در سال 1920 به دلیل ضعف بینایی کم کرد و در 22 دسامبر 1943 در کسل کوتیج از دنیا رفت.

نویسنده و تصویرگر: بئاتریکس پاتر مترجم: علیرضا اسماعیل پور انتشارات: ماهی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب قصه ی تامی پیشی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل