loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ماجرای نبرد خیبر (قصه های قرآنی)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب ماجرای نبرد خیبر از مجموعه ی قصه های قرآنی، به روایت امید پناهی آذر و تصویرگری زهره ثقفی از سوی انتشارات گاج به چاپ رسیده است.

یک شب حضرت محمد (ص) در خواب دید که با یارانش وارد "مسجدالحرام" شده و مناسک حج عمره را به جای می آورند. پس از آن تصمیم گرفت که به حج عمره برود و تمام مسلمانان را تشویق به همراهی اش در این سفر کرد. گروهی از مهاجرین و انصار با ایشان همراه شده و به سمت مکه راه افتادند. آن ها به دستور پیامبر هیچ سلاح جنگی با خود برنداشتند؛ وقتی به مکانی به نام حدیبیه در نزدیکی مکه رسیدند، با لشکر مشرکین قریش روبه رو شدند که از بیم حمله‌ی مسلمانان راه را به رویشان بسته بودند. پس از رد و بدل شدن قاصدهای دو طرف و برطرف شدن شبهه‌ی جنگ، پیمانی به نام حدیبیه بین پیامبر و سران مشرکان امضا شد مبنی بر این که دو طرف نباید تا ده سال با یکدیگر جنگ کنند و پس از آن مسلمانان می توانند به مدت سه روز برای زیارت به مکه بروند، همچنین عهد کردند که به یکدیگر خیانت نکرده و به هم احترام بگذارند. اما با گذشت کمتر از یک سال، خبر رسید که مشرکان با یهودیان خیبر متحد شده و قصد جنگ علیه مسلمانان را دارند. پیامبر با شنیدن این خبر و بشارت الهی مبنی بر پیروزی حتمی مسلمانان بر کفار، با یاران خود متحد شده و راهی خیبر شدند تا در جنگ پیش رو شاهد دلاوری های مثال زدنی علی بن ابیطالب باشند که ...

بچه ها همواره قصه ها را دوست دارند، آدم بزرگ ها هم با سرزمین قصه آشنایی دیرینه دارند. به همین دلیل خداوند بزرگ و مهربان در کتاب بزرگ و بی نظیرش گاهی با زبان قصه سخن می گوید، داستان های گذشتگان را روایت می کند؛ تا از آن ها عبرت بگیریم و زندگی بهتری داشته باشیم. مجموعه ی قصه های قرآنی روایت و تصویر را در کنار هم قرار داده تا شاید قطره ای از اقیانوس زلال و بی نهایت معجزه ی خداوند را به کودکان عرضه کند. این مجموعه در جلدهای مختلف، قصه هایی کوتاه از قرآن را به زبانی ساده و قابل فهم برای کودکان و نوجوانان به رشته‌ی تحریر در آورده است.


برشی از متن کتاب


پیامبر (ص) به همراه یارانش و تعداد زیادی شتر برای قربانی کردن به راه افتادند. چند روز بعد آن ها وارد سرزمین حدیبیه شدند. اما ناگهان گرد وغباری از دور نمایان شد. کمی گذشت مسلمانان دیدند قریش، یک لشکر به طرف آن ها فرستاده است. لشکر قریش، راه مکه را بستند و چند نفر را به میان مسلمانان فرستادند تا بفهمند آن ها برای چه به طرف مکه آمده اند. وقتی فهمیدند مسلمانان فقط برای مراسم حج آمده اند، تا اندازه ای خیالشان راحت شد و مردی را به نام "عروه بن مسعود ثقفی" که مرد هوشیاریربود، نزد پیامبر (ص) فرستادند. وقتی عروه به خیمه های مسلمانان نزدیک شد، پیامبر(ص) را دید که وضو می گیرد و یارانش برای ریختن آب روی دست ایشان با هم رقابت می کنند. پیامبر (ص) به عروه فرمود: "ما فقط برای مراسم حج و زیارت خانه‌ی خدا آمده ایم، نه برای جنگ." وقتی عروه برگشت به بزرگان قریش گفت: "من به دیدار پادشاهان بسیاری رفته ام، اما با دیدن صحنه‌ی وضوی محمد به این باور رسیدم که یاران محمد، دست از او برنمی دارند و بدانید که جانشان را برای او خواهند داد. فکر کنم آن ها واقعا برای زیارت خانه‌ی خدا آمده اند." سران قریش گفتند: "بگذارید آن ها هم یک نفر را برای توضیح پیش ما بفرستند." پیامبر (ص) از عُمر خواست که به مکه برود. عمر گفت: "ای پیامبر! آن ها از من کینه‌ی زیادی به دل دارند و من از آن ها بیم دارم!" پیامبر (ص) به عثمان گفت که او برود. وقتی عثمان به مکه پا گذاشت، سران قریش دستور دادند که او را دستگیر کنند. هنوز اذان ظهر نشده بود که شایعه‌ی کشته شدن عثمان بر سر زبان ها افتاد. پیامبر (ص) ، زیر سایه‌ی درختی نشسته بود که این خبر را شنید. پیامبر (ص) تصمیم گرفت که با همین افرادش وارد جنگ شود و همان جا با یارانش بیعت کرد. آن ها با هم بیعت کردند که تا آخرین نفس، مقاومت کنند...    

(کتاب های زنبور) به روایت: امید پناهی تصویرگر: مریم ثقفی انتشارات: گاج  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ماجرای نبرد خیبر (قصه های قرآنی)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل