loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب قصه های امیرعلی 2 - نبویان

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب قصه های امیرعلی (جلد دوم) نوشته امیرعلی نبویان توسط انتشارات نقش و نگار به چاپ رسیده است.

این کتاب مجموعه داستانی است که راوی همه ی قصه های آن، پسری به نام "امیرعلی" می باشد و با وجود تشابه اسمیِ نویسنده با کاراکتر اصلی کتاب، نوشته های این اثر اتوبیوگرافی نیستند و بخش عمده ی آن ساخته ی ذهن خلاق نویسنده است. "امیرعلی" و پدر و مادرش شخصیت های اصلی داستان را می سازند اما خواهرش مریم و شوهرخواهرش فرهاد نیز در بیش تر مواقع در قصه حضور پر رنگی دارند. "امیر علی" دوستی خنگ و گیج به نام "مهران" دارد که هر دوی آن ها به تازگی در رشته ی مهندسی برق قبول شده اند و باید روزهای زیادی را با هم سپری کنند."مهران" با شخصیت شوخ و طنزآلودش، بار کمدی داستان را به دوش می کشد و لحظاتی خلق می نماید که برای مخاطب بسیار جذاب و خنده دار هستند. "امیر علی نبویان" نویسنده ی جوان و مشهوری است و در کتاب حاضر که دومین جلد از مجموعه ی "قصه های امیر علی" می باشد بخشی از زندگی واقعی خودش را با خیالاتش تلفیق کرده است. بدین ترتیب او داستان های جذابی ساخته که می توان چندین و چند بار آن ها را خواند و از موضوعات زیبایش نهایت لذت را برد. پس پیشنهاد می کنیم مطالعه این داستان های دوست داشتنی را در لیست کتاب هایی که باید بخوانید قرار دهید.


فهرست


  • در فاصله دو پاییز
  • شیطان سر به زیر
  • اسکی
  • قسمت اول
  • قسمت دوم
  • چهارشنبه سوری
  • عیدی
  • قسمت اول
  • قسمت دوم
  • جام جهانی
  • امتحان
  • سرماخوردگی
  • قسمت اول
  • قسمت دوم
  • اردو
  • پاقدم
  • امانت داری
  • قسمت اول
  • قسمت دوم
  • دلالی
  • ترس
  • بادآورده
  • به نام من ، به کام مادر
  • سالگرد ازدواج
  • بلیط جشنواره
  • غذای خانگی با سس قمپز
  • مزاحم تلفنی
  • قوانین راهنمایی و رانندگی
  • قسمت اول
  • قسمت دوم
  • خبر مرگ
  • قسمت اول
  • قسمت دوم
  • قسمت سوم
  • مهمان نوازی
  • قسمت اول
  • قسمت دوم
  • قسمت سوم
  • قسمت چهارم

برشی از متن کتاب


ترس اگر محصول شعور، موقعیت سنجی، درک درست از شرایط و در یک کلام، تداعی ‌کننده مفهوم احتیاط باشد اصلا چیز بدی نیس، اما  غیر از این خنده دار است! مثل ترسیدن از تاریکی، سایه اجسام روی دیوار، سوسک و غیره؛ هر چند که این آخری توسط عده‌ ای از عزیزان به مفهوم چندش تعبیر و توجیه می شود، اما حقیقت انکار نشدنی آن است که جیغ زدن و فریاد کشیدن و بالای مبل و میز و کابینت و اجاق گاز پریدن، واکنش های ناشی از وحشت هستند که هیچ سنخیتی با مور مور شدن بدن آدم ندارند. سمبل ترس و دلهره در خانواده ما پسر دایی فرهاد، دامادمان است! به یاد دارم یک بار که به خاطر سهل انگاری معمول مریم و هنرش در تبدیل مواد غذایی به زغال سنگ، بی شام مانده بودیم، با فست فود محلشان تماس گرفته و سفارش غذا دادیم. برق قطع شده بود و بنده زودتر از موعد، دم در رفتم تا محموله را سریع تر تحویل بگیرم اما چون رخ تورم را در قیمت ساندویچ لحاظ نکرده بودم، ضمن صحبت با آن پیک محترم دریافتم دو هزار تومان پول کم دارم. به فرهاد زنگ زدم و از او خواستم کسری بودجه را جبران کند و جواب شنیدم که راه پله تاریکه من میترسم، از همین بالا می ندازم. دو هزار تومان اول را باد با خود به بالکن همسایه برد اما دوست عزیز ما در ابتکاری نو، دومی را به همراه یک دسته کلید درون کیسه فریزر قرار داد و از طبقه چهارم به پایین انداخت که به لطف خدا در فاصله 7 سانتی متری آن آقای عزیز فرود آمد. راستش آنجا بود که پی بردم احتمالا حکایت عجیبی که منابع موثق فامیل به کرات نقل کرده ‌اند صحت دارد. راویان چنین روایت کرده‌اند که گویا رفیق مان شبی تنها بوده که یک دزد معتاد پیزوری به خانه شان می زند. فرهاد خود را در گوشه ‌ای پنهان می‌ کند تا سارق کارش تمام شود و زودتر شرش را کم کند اما انگار چون طرف زورش به فرش و تلویزیون نمی رسیده، وارد اتاق می شود تا یک چیز گرانبهای سبک ‌تر بدزدد که با صاحبخانه مواجه می ‌شود و وحشت زده از حال می رود. فرهاد آن آقا را که حاضر بود داوطلبانه خود را تسلیم کند، به هوش می آورد، ده هزار تومان تقدیمش می کند، و از او قول می ‌گیرد که دیگر به خانه آن ها نیاید. قضیه جایی لو می ‌رود که یکی از همسایه‌ها دزد را در حیاط می ‌بیند و سین جیمش می کند و سایر ساکنان آپارتمان را با خبر! بدین ترتیب، پسردایی ماجرای باج ابلهانه اش را بروز می ‌دهد و سرانجام آن ده هزار تومان با خفت و خواری به فرهاد، و سارق به پلیس، تحویل داده می شود. البته تشک دوست عزیزمان را چند روز صبح ها جلوی آفتاب پهن کردند مبادا نکند آقای دزد بعد از آزادی از زندان دوباره سراغ او بیاید. پس از آن واقعه، بس که همه، قصه رشادت و دلاور مردی فرهاد را برای هم نقل کردند و خندیدند همواره او مترصد فرصتی بود تا هر طور شده ذهنیت اطرافیان را تغییر دهد! صفحه 80

نویسنده: امیرعلی نبویان انتشارات: نقش و نگار

امیرعلی نبویان


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب قصه های امیرعلی 2 - نبویان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل