loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب قصه هایی از امام زمان 8 (دل تنگ سرداب)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب دلِ تنگِ سرداب هشتمین جلد از مجموعه ی قصه هایی از امام زمان نوشته ی فریبا کلهر با تصویرگری سید حسام الدین طباطبایی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

این کتاب جلد هشتم از مجموعه ی " قصه هایی از امام زمان (عج) " می باشد. در این جلد، داستان از زبان سردابِ خانه ی امام هادی (ع)، امام حسن عسکری (ع) و امام زمان (عج)  بیان می شود. سردابی که شاهد نیایش ها و راز و نیاز این سه امام بزرگوار با خداوند بلند مرتبه بوده است. روزهایی بود که سرداب با دیدن این بزرگواران شاد بود. بعد از امام هادی (ع) نوبت به امام عسکری (ع) رسیده بود که به سرداب بروند و در آن جا با خدای خود راز و نیاز کنند. و بعد از ایشان مدت کوتاهی امام زمان (عج) در آن سرداب به راز و نیاز و عبادت پروردگار مشغول بودند اما بعد از شروع شدن دوران غیبت بارها سربازان حکومتی وارد سرداب شدند و به جستجوی امام پرداختند. اما هر بار کارشان بی نتیجه بود. زمانی که دوران غیبت امام زمان (عج) آغاز شد و سرداب دیگر امام زمان (عج) را نمی دید احساس می کرد دل او نیز با رفتن امام از آن جا رفته است. اما ...

تصاویر کتاب را " سید حسام الدین طباطبایی " به زیبایی به تصویر کشیده است. کتاب برای گروه سنی ب و ج مناسب می باشد.

 


برشی از متن کتاب


من سرداب هستم. زیر زمینی که تابستان های گرم را به روزهای خنک و شیرین تبدیل می‌کند. دنیا پر از سرداب است. سرداب های کوچک و بزرگ و کهنه و نو. اما من یکی با همه سرد آب ها فرق دارم. خیلی سال پیش. در روزهای گرم تابستان مردی پیش من می‌آمد. مردی که اسمش امام هادی (ع) بود. آرام و بی صدا می آمد و در خنکی من می‌نشست. عبادت می کرد و قران می‌خواند. هر روز گوش من با صدای او آشنا و آشنا تر می شد. من صدای زیبای او را می‌شنیدم و لذت می‌بردم و چشمهایم از شادی پر از اشک می شد. آیا کسی تا به حال گریه شادی یک سرداب را دیده است؟ سرداب ها وقتی از شادی گریه می‌کنند. خنک تر از همیشه می شوند. آن مرد هر روز پیش من می‌آمد و من هر روز خنک تر می شدم. هر روز هوایم لیف تر می‌شد. تا اینکه روزی او دیگر نیامد. فکر کردم شاید هوا آنقدر گرم نشده که او خواهان خنکی ام باشد. باز هم منتظر شدم. اما او هرگز نیامد. مردی که امام هادی (ع) بود دیگر نیامد. مدتی گذشت و مردی دیگر آمد. مردی که به اندازه مرد اول صدایش گوش نواز بود. کسی که عبادت کردنش قشنگ بود. کسی که حتی اسم قدم هایش هم قشنگ بود. کسی که اسمش امام حسن عسکری (ع) بود. وقتی او را می دیدم که به خنکی من پناه آورده است، پر از غرور می‌شدم. می خندیدم. آیا کسی تا به امروز، خنده یک سرداب را دیده است؟ سرداب ها وقتی میخندند خنکی شان چند برابر می شود. اما شادی من باز هم بی دوام بود. مردی که امام حسن عسکری (ع) بود دیگر نیامد و من دوباره دل تنگ شدم. آیا کسی دلتنگی یک سرداب را دیده است؟ سرداب ها وقتی دلتنگ می شوند گرم می شوند. انگار نه انگار که سردابند و باید خنک باشند. خنک تر از هر جای دیگری در تابستان. بعد یک نفر دیگر آمد کودکی که پنج سالش بود. پسری با موهای سیاه و تاب دار. کسی که صاحب الزمان (عج) بود می‌آمد و فوری نماز می‌خواند. بعد قرآن می‌خواند. دیوارهای از صدای قرآن خواندنش می لرزیدند. چند روزی با بودنش خوش بودم. خنک تر بودم. لطیف تر بودم. اما روزی او هم رفت و دیگر برنگشت. او دیگر برنگشت. اما هر روز کسانی می آیند و فکر می‌کنند او توی من پنهان شده است. وقتی می گردند و پیدایش نمی کنند. می گویند حتماً در دیوارهای سرداب پنهان شده است. آنها وجب به وجب مرا می گردند. اگر آنها زبان سردابی بلد بودند به آنها می‌گفتم: «همان کسی که به او صاحب الزمان (عج) می گویند، روزهایی آمد و عبادت کرد و رفت. وقتی هم رفت دل مرا با خودش برد.»

نویسنده


" فریبا کلهر " متولد 1340در شهر تهران، رمان‌نویس و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان است. فریبا کلهر فعالیت خود را از دهه شصت با کمک مصطفی رحماندوست و با حضور در مجله‌های رشد، در حیطه ادبیات داستانی کودک و نوجوان آغاز کرده و تألیفات زیادی نیز در این حیطه از خود برجای گذاشته ‌است. او حدود سیزده سال، از بدو تاسیس سروش کودکان تا سال‌های 1382 سمت سردبیری ماهنامه سروش کودکان را برعهده داشت و با ویژه‌نامه کودکان روزنامه همشهری همکاری می‌کرد. کتاب سوت فرمانروا اثر این نویسنده در سال 1368 یعنی زمانی که او فقط بیست و هشت سال داشت؛ به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده شد. از این جهت او تا امروز تنها کسی است که این جایزه را در این سن دریافت کرده است. فریبا کلهر تا کنون صدها قصه نوشته است و کارهای ارزشمندی در بازنویسی اسطوره‌ها انجام داده است. بازنویسی اسطوره گیلگمش، اسطوره اینانا از این گونه است. وی از اواخر دهه 80 به طور جدی داستان نویسی بزرگسالان را آغاز کرد.. همچنین او اولین کسی است که به طور جدی رمان فانتزی برای نوجوانان نوشته است.

(از سری کتاب های بنفشه) به روایت: فریبا کلهر تصویرگر: سید حسام الدین طباطبایی انتشارات: قدیانی  

فریبا کلهر


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب قصه هایی از امام زمان 8 (دل تنگ سرداب)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل