loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب قصر سنگی (آکادمی شاهزاده خانم ها 2)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
250,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب قصر سنگی دومین جلد از مجموعه ی آکادمی شاهزاده خانم ها اثر شنون هیل با ترجمه ی نسرین وکیلی و پارسا مهین پور از سوی نشر افق به چاپ رسیده است.

میری بعد از یک سال حضورش در آکادمی دختری با سواد شده و مهارت های بسیاری در زمینه های مختلف را آموزش دیده و اکنون به مانت اسکل بازگشته است. او تصمیم می گیرد که همراه تعداد دیگری از دختران، مدرسه ای در روستا راه اندازی کرده و خواندن و نوشتن را به همه ی مردم آموزش دهند. از طرفی شاهزاده استفان، کاتار را که دوست نزدیک میری است از بین همه ی دختران آکادمی برای ازدواج برگزیده و به قصر برده است. کاتار طی نامه ای از میری می خواهد که به همراه دختران دیگر به قصر پادشاه بروند و علاوه بر ادامه ی تحصیل در دانشکده ی مخصوص قصر، به عنوان ندیمه ی مخصوص در کنار او باشند. کاتار بعد از ملاقات میری در قصر برای او تعریف می کند که مردم ضعیف و فقیر که دیگر از دادن مالیات های سنگین به تنگ آمده اند از او خواسته اند تا به عنوان جاسوس در دربار عمل کند و طی نقشه ای پادشاه را برکنار کنند. کاتار اصلا دلش نمی خواهد به شاهزاده استفان خیانت کند اما از آن جایی که خودش نیز جزو مردم فقیر مانت اسکل است تصمیم دارد به گونه ای خواسته ی مردم را برآورده کند که شاهزاده هیچ آسیبی نبیند. میری بعد از شنیدن حرف های کاتار تصمیم می گیرد در عملی کردن نقشه اش به او کمک کند و به این ترتیب آن ها وارد ماجراهای تازه ای می شوند ...

میری دختر چهارده ساله ای است که همراه پدر و خواهر بزرگ ترش در روستایی کوهستانی به نام مانت اسکل زندگی می کنند. آن ها از معدن سنگ مرمر استخراج کرده و هر سال در ازای دریافت آذوقه به دلالان می فروشند. روزی مامور مخصوص پادشاه به مانت اسکل می آید و می گوید که طبق پیش گویی هایی که خادمان و کشیشان دربار، همسر شاهزاده دختری از مانت اسکل خواهد بود؛ بنابراین همه ی دختران یازده تا شانزده ساله برای دیدن آموزش های لازم باید به آکادمی بروند.

 


برشی از متن کتاب


میری گفت: «لرد گامونث!» و طوری گفت که گویی این اسم مزه ی پنیر فاسد می داد. به محض رفتن او زیر لب با عصبانیت گفت: «مگه شاه چقدر مالیات می گیره؟» کاتار پشت به دیوار آرام نشست و گفت: «هر چقدر که بخواد. معمولا نفری یه سکه طلا.» میری به دو سکه ی طلایی که خانواده ی لای شال کهنه ی مادرش پیچیده بودند، فکر کرد. حداقل روزی یک بار او و ماردا سکه ها را از گوشه ی شال در می آوردند و زیبایی آن دو خورشید کوچک را تحسین می کردند. قبل از این هرگز سکه ندیده بودند. سکه برایشان معنای امید و امنیت داشت. موضوع خراج مانت اسکل فضای قصر را مثل قفس کرده بود و دلتنگی به خاطر پیدر هم خیلی آزارش می داد. به اینگا گفت می خواهد کمی قدم بزند و بیرون دوید. ترس از آن چه گامونث ممکن انجام دهد، جای ترس از شهر را گرفت. بریتا راه کارگاه گاس را به او گفته بود. با این امید که نشانی یادش مانده باشد، پیش از سراشیبی نفس عمیقی کشید و وارد خیابان های شهر شد. وقتی در شهر برخلاف انتظارش بلافاصله کشته نشد، فکر خراج و مالیات دوباره به جانش افتاد. اگر دو سکه کافی نمی بود چه؟ ممکن بود یک بز هم طلب کنند یا حتی هر پنج بز را؟ دیگر نه از شیر خیری بود نه از پنیر نه از گوشتی برای زمستان سخت. برای خانواده حتی با شیر تا بهار به سختی از گرسنگی جان سالم به در می بردند. ـ مواظب باش! صدای مردی که قبل از برخورد کالسکه اش به میری فریاد زد و کالسکه را مهار کرد. میری ناگهان به طرف نزدیک ترین ساختمان دوید و محکم به دیوار چسبید. پاهایش چنان از ترس می لرزید که گویی زمین زیر پایش فرو می ریخت. با لرز نفسی کشید و به راهش ادامه داد و سعی می کرد مراقب باشد. وقتی به کارگاه گاس نزدیک می شد، چند خانم جوان در کالسکه هاشان به او می رسیدند و آسیبی به او نرسید. کارگاه در کوچه ای بود بین یک بقالی و یک سفالگری. پایین گذرگاه محوطه ی کوچکی را دید که با ساختمان های دیگر احاطه شده بود. آن جا مقدار زیادی بلوک سنگی، چند کپه تراشه ی سنگ، یک انباری و یک خانه ی مربعی دیده می شد و کارگاه مثل برشی از خانه ای بود پنهان شده در وسط شهر. با وجود این که نگرانی در مورد خراج و ترس از گذرگاه های شهر دلش را می لرزاند، آن لحظه آرام شد. گاس مرد خوش بنیه ای بود، بازوهای ماهیچه ای قوی و شکمی برجسته از چربی داشت. میری با تمام قوا سعی می کرد زل بزند. هرگز این همه چربی در بدن کسی ندیده بود. وقتی میری خودش را به او معرفی کرد، او گفت: «آهان.» و با حرکت سر طرف دیگر انباری را نشان داد. پیدر روی میز خم شده و تخته سنگ خاکستری رنگی را به ظرافت تراش می داد. میری پشت او ایستاد.    

نویسنده: شنون هیل مترجم: نسرین وکیلی - پارسا مهین پور انتشارات: افق  

شنون هیل


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب قصر سنگی (آکادمی شاهزاده خانم ها 2)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل