کتاب قرآن یار مهربان 3 (بهارستان)

کتاب یار مهربان 3 از مجموعه بهارستان نوشته ی گروه تالیف سازمان دارلقرآن الکریم توسط انتشارات تلاوت به چاپ رسیده است.

در این کتاب برخی از آیات قرآن کریم و احادیث از ائمه اطهار (سلام الله علیها) برای کودکان 4 تا 5 ساله آموزش داده شده است. در این سن کودک آمادگی یادگیری بسیاری از مفاهیم و علوم را دارد، یکی از این مفاهیم یادگیری قرآن و علوم دینی است. والدین می توانند با توجه به توانایی کودک و درک او برخی از آیات قرآن کریم را به او آموزش دهند. در این اثر، هدف حفظ آیات و احادیث نیست، بلکه آشنا کردن کودک با برخی مفاهیم اخلاقی و تربیتی و زندگی فردی و اجتماعی در سایه ی آیات قرآن و روایات است. هر آیه و حدیث به عنوان یک درس در نظر گرفته شده و در مجموع 6 درس (5 آیه و حدیث به همراه آموزش سوره ی عصر) در این اثر برای کودکان در نظر گرفته شده است. در آغاز هر درس پس از متن عربی آیات و احادیث و ترجمه ی فارسی آن ها و ذکر عنوان سوره و شماره آیه مربوطه و یا نام راوی حدیث، داستان، نقاشی، رنگ آمیزی و شعری متناسب با مفهوم آن موجود می باشد، که کودک به وسیله ی آن ها درک بهتری از آیات کسب می کند. در کنار این آموزش ها نمایش، کاردستی، یافتن اختلاف بین تصاویر، الگویابی و ماز نیز در نظر گرفته شده است. مفاهیم آموزش داده شده در این کتاب عبارتند از: معرفی پیامبر خدا حضرت محمد (ص)، بیان خوب داشتن، اهمیت مسواک زدن، خوردن غذاهای پاکیزه، ، استفاده ی درست از نعمت ها و اسراف نکردن می باشد. تصویرگری کتاب را زهره طباطبایی به انجام رسانده است.

 

برشی از متن کتاب

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روزی پیامبر اکرم(ص) یکی از فرزندانش را روی زانوی خود نشانده بود و او را می بوسید و نوازش می کرد. در این هنگام مردی پیش پیامبر آمد و با دیدن نوازش پیامبر گفت: من بچه های زیادی دارم ولی هیچ کدامشان را نبوسیدم. پیامبر از کار آن مرد ناراحت شد و فرمود: کسی که به دیگران محبت کند، خدا هم به او محبت می کند. پیامبر اکرم و تخته سنگ تخته سنگ که تازه خوابش برده بود در همان حالت خواب و بیداری صدای پایی شنید ولی اینقدر خسته بود که حال نداشت چشم های خودش را باز کند. وقتی آن مرد از کنار سنگ رد شد بوی عطر همه جا را پر کرد. اینقدر بوی خوبی بود که خواب از سرسنگ پرید. سنگ تا صبح منتظر بود تا شاید یکبار دیگر آن مرد از کنار او عبور کند ولی هرچقدر منتطر ماند خبری نشد. شب بعد، سنگ به خاطر اینکه شب قبل نخوابیده بود خیلی خسته بود، می خواست چشمان خود را روی هم بگذارد که همان صدای پا را شنید البته صدای یک پای دیگر هم می آمد. وای، باز هم همان بوی خوش دیشب می آمد. تخته سنگ همان لحظه آرزو کرد تا آن مرد چند لحظه ای روی او بنشیند که ناگهان صدایی شنید که می گفت: ای پیامبر (ص) بهتر است چند لحظه روی این تخته سنگ بنشینید و استراحت کنید، کیسه هایی که برداشته اید خیلی سنگین است. پیامبر چندلحظه ای روی تخته سنگ نشست. تخته سنگ خیلی خوشحال بود که پیامبر روی او نشسته است و بعدها برای دوستانش تعریف می کرد که شبی پیامبر بر روی من نشست و استراحت کرد و بعد از چند روز فهمید که پیامبر شبها برای کودکان یتیم و فقیر نان و خرما می برد و آن کیسه سنگین، پر از نان و خرما بود.    

(بسته آموزشی بهارستان ویژه گروه سنی 5 - 4 سال) نویسنده: گروه تالیف سازمان دالقرآن الکریم انتشارات: تلاوت