loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب فیندوس دلش پن‌کیک می‌خواهد

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب فیندوس دلش پن‌کیک می‌خواهد

فیندوس در یک سال سه تا تولد داشت. پتسون هر بار در مراسم تولد او برایش یک عالمه پن کیک درست می کند، به این دلیل که فیندوس عاشق پن کیک است. پتسون پیر در انجام کارهایش بسیار مرتب و منظم می باشد او برای اینکه بتواند، سر وقت درست کردن پن کیک ها برود باید در ابتدا خانه را مرتب کند اما فیندوس مثل همیشه عجله دارد بنابراین به سراغ درست کردن پن کیک ها می روند اما متاسفانه آرد قبلا استفاده شده بود.

پتسون حالا باید برای تهیه ی آرد به مغازه برود اما لاستیک دوچرخه اش پنچر شده است. او برای اینکه پنچری لاستیکش را بگیرد باید از انبار جعبه ی لوازم را بیاورد. او به سمت انبار می رود، در انباری قفل است ولی کلید آن سر جای همیشگی اش نیست. کلید انباری داخل چاه آب افتاده بود، فیندوس کم کم داشت عصبانی می شد. حالا چطور باید کلید را از داخل چاه در بیاورند تا بتوانند در انبار لوازم را باز کنند و لاستیک دوچرخه را تعمیر کنند؟ به نظر شما پتسون موفق خواهد شد که مشکلات پیش آمده را حل کند و این بار هم برای تولد گربه خانگی اش پن کیک درست کند؟

این کتاب داستان زندگی پیرمردی به نام " پتسون " و گربه ی خانگی اش " فیندوس " می باشد. پتسون به دلیل اینکه کمی حواس پرت است و با گربه ی خانگی اش صحبت می کند، از نظر همسایه ها آدم عجیبی است. داستان این کتاب در رابطه با روز تولد گربه ی خانگی ( فیندوس ) پتسون می باشد.

این کتاب با متنی ساده، شخصیت های عجیب و منحصر به فرد خود، یک سرگرمی خوب برای کودکان و نوجوانان می باشد. در هر صفحه از این کتاب تصاویر رنگی و جذاب به گونه ای طراحی شده که متن داستان را مانند یک انیمیشن پویا به تصویر کشیده اند.

 

بخشی از کتاب فیندوس دلش پن‌کیک می‌خواهد

پتسون با عجله آن جا رفت. خدای من! کلیدها این جاست! چطوری از این جا سر در آوردند؟ حالا چطور بیاورم شون بیرون؟ و لبش را گزید و کمی فکر کرد. بعد فهمید باید چه کار کند. فهمیدم! به سر یک چوب بلند قلاب وصل می کنم و کلید ها را بیرون می کشم. چوب بلند داری، فیندوس؟ فیندوس، که مردد بود عصبانی بشود یا نه، گفت: معلومه که من هیچ وقت چوب بلند نداشته ام. پتسون کلاهش را خاراند و گفت: پس حتما خودم یک جایی گذاشتمش. منتظر بمون تا من بروم و نگاه کنم. بعد می توانم کلیدها را بیرون بکشم و آن وقت می تونیم به انبار ابزار برویم و دوچرخه را تعمیر کنیم.

بعد از آن هم می تونم آرد بخرم و پن کیک هایمان را درست کنیم. اما گربه نمی توانست صبر کند؛ پس جلوتر از او دوید. پتسون و فیندوس برای پیدا کردن یک چوب بلند زمین و زمان را گشتند: مرغدانی، پشت انبار ابزار، توی باغ، انبار هیزم، گنجه و زیر کاناپه. اما هیچ جا نتوانستند چوب بلند پیدا کنند. بعد پتسون یادش آمد که آن بالا در انبار زیر شیروانی یک چوب ماهیگیری داشته است. گفت: چوب ماهیگیری عالیه اما اول به یک نردبان نیاز دارم تا بروم روی پشت بام و از آن جا برسم به انبار زیر شیروانی. نردبان پشت انبار هیزم در چراگاه اندرسون است. و گاو اندرسون رویش خوابیده. اگر تکانش بدهم از کوره در می رود. مجبوریم بهش کلک بزنیم، فیندوس. چطوری بهش کلک بزنیم؟...

کتاب فیندوس دلش پن‌کیک می‌خواهد اثر سون نورد کوئیست با ترجمه‌ی زهرا قلعه‌نوئی توسط نشر چکه به چاپ رسیده است.



  • ماجراهای فیندوس 5
  • نویسنده و تصویرگر: سون نوردکوئیست
  • مترجم: زهرا قلعه نوئی
  • انتشارات: چکه
 

سون نوردکوئیست


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب فیندوس دلش پن‌کیک می‌خواهد" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل