کتاب فلیکس و ماجرای کریسمس در سراسر دنیا

کتاب فلیکس و ماجرای کریسمس در سراسر دنیا نوشته ی آنت لنگن و ترجمه ی محبوبه نجف خانی، از سوی انتشارات زعفران منتشر شده است.

سوفی دختر بچه ی مهربانی است که اعتقاد دارد بابانوئل وجود دارد، به همین دلیل  دوستانش در مدرسه او را مورد تمسخر قرار می دهند، این موضوع به شدت سوفی را ناراحت می کند. فلیکس خرگوش کوچولو و پشمالویی که دوست واقعی سوفی است و او را همه جا با خود می برد، او با دیدن ناراحتی سوفی سعی می کند بابانوئل را پیدا کند تا به همه ثابت کند که دوستش، سوفی اشتباه نکرده، فلیکس به سفر می رود و مرتب توسط نامه سوفی را در جریان قرار می دهد، او نهایتا بعد از تلاش های بسیار بابانوئل را در قطب شمال پیدا می کند، با بابانوئل همراه می شود و به سراسر دنیا با سورتمه سفر می کند تا هدایای بچه ها را به دستشان برسانند. کتاب فلیکس و ماجرایکریسمس در سراسر دنیا با طراحی فوق العاده جالب برای کودکان و نوجوانان تالیف شده است، علاوه بر داستان زیبا، پاکت نامه های رنگی در بعضی صفحات کتاب قرار داده شده و نامه های فلیکس برای سوفی در آن ها قرار دارند، باز کردن پاکت ها و خواندن نامه ها، برای بچه ها بسیار هیجان انگیز و جالب است. جلد سخت، صفحات مصور و وجود پاکت نامه ها بر جذابیت کتاب افزوده است.

 

برشی از متن کتاب

روز بعد توی مدرسه همه درباره ی کریسمس حرف می زنند. بن می گوید که فهرست چیزهایی را که می خواهد. برای بابانوئل فرستاده. سوفی تعجب می کند. پس فقط او نیست که به بابانوئل اعتقاد دارد. مارک فریاد می زند: ((فهرست هدیه بنویسید یا ننویسید، هیچ فرقی نمی کند،چون به هر حال هدیه تان را می گیرید! )) پدرو که مکزیکی است و کایرا هم ایتالیایی، سرشان را به چپ و راست تکان می دهند که یعنی نه این طور نیست، روز کریسمس آن ها با کشورهای دیگر فرق دارد و آن ها برای گرفتن هدیه شان باید تا روز ششم ژانویه صبر کنند. سر و صدای بچه ها که با هیجان حرف می زنند، کلاس را پر می کند. خانم معلم برایشان توضیح می دهد که آداب و رسوم کریسمس در کشورهای مختلف جهان با یکدیگر فرق دارد. در بلغارستان، لهستان، یونان و چند کشور دیگر، بچه ها جلوی در خانه ها می روند و سرود کریسمس می خوانند. النا که یونانی است، اولش خجالت می کشد، اما بعد آهسته شروع به خواندن سرود کریسمس می کند: (( الهی به اندازه ی ستاره های آسمان روی این خانه شادی ببارد.)) سوفی با خودش فکر می کند که چه جمله ی قشنگی است و آن را توی دفترش یادداشت می کند و دور تا دورش ستاره می کشد. همین که سوفی از مدرسه به خانه باز می گردد، می بیند مامان جلوی در منتظرش است. مامان پاکت نامه ای را تکان می دهد و داد می زند: ((سوفی، ببین)) آخرین اخبار از طرف فلیکس! سوفی یک بوسه ی فوری به مامان می دهد و بعد توی اتاقش غیبش می زند. سوفی غرق در فکر و خیال، سرش را از روی نامه بالا می آورد. او هم خیلی دوست دارد پیراهن سفید بلند بپوشد و عروس لوسی مقدس شود و اگر بتواند یک آرزوی دیگر بکند، دلش می خواهد یک اِلف داشته باشد...    

(کتاب های زعفرانی) نویسنده: آنت لنگن مترجم: محبوبه نجف خانی تصویرگر: کنستانزا دروپ انتشارات: زعفران