loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب فرقه اسسین ها (لبخند ژوکوند)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب لبخند ژوکوند اولین جلد از سری انعکاس مجموعه ی فرقه اسسین ها نوشته ی اجینتن، ترجمه ی امیرمهدی عاطفی نیا توسط انتشارات باژ به چاپ رسیده است.

در این جلد، اتزیو ادیتوره یکی از افراد فرقه‌ی اسسین، به دیدن لئوناردو داوینچی که به شدت بیمار است می رود و با دیدن تابلوی لبخند ژوکوند، به یاد خاطره ای به یاد ماندنی در گذشته می افتد و آن را برای داوینچی بازگو می کند. او در یکی از ماموریت هایش با افراد شرور درگیر و زخمی شده و از فرط خون ریزی بیهوش می شود. پس ازبه هوش آمدن متوجه می شود با دست و پای بسته در اصطبلی قرار دارد. ابتدا فکر می کند که به دست دشمنانش اسیر شده، ولی با ورود بانویی زیبارو و مهربان، متوجه می شود که او جانش را از مرگ حتمی نجات داده و...

مجموعه‌ی کمیکِ فرقه‌ی اسسین ها در جلدهای مختلف به چاپ رسیده و داستان هایی کوتاه از شخصیت های معروف این فرقه را بازگو می کند. قرن ها قبل از شکل گیری تاریخ، تمدنی بزرگ و قدرتمند با استفاده از یک تکنولوژی بسیار پیشرفته، کنترل ذهن و اراده‌ی انسان ها را بر عهده گرفته بودند تا این که دو نفر به کمک هم این تکنولوژی را می دزدند تا انسان ها به آزادی اراده دست پیدا کنند. با این کار جنگی بزرگ بین انسان ها و این تمدن به وجود می آید و پس از خونریزی های زیاد، انفجاری بزرگ به جنگ و این تمدن قدرتمند پایان می دهد و فقط تعداد کمی از انسان ها زنده می مانند. این تکنولوژی پیشرفته هم بر اثر انفجار تکه تکه شده و در سرتاسر زمین پراکنده می شود. هر کسی که به یکی از تکه های آن دست پیدا کند، از قدرت و موهبت خاصی برخوردار می شود. از این رو دو گروه میان انسان ها برای پیدا کردن تکه های باقی مانده بر روی زمین با هم به مبارزه می پردازند. گروهی با هدف حفظ آزادی عمل انسان ها به دنبال پیدا کردن تکه ها هستند و اسسین ها نام دارند و گروه دیگر با نام معبدیون در حال تلاشند که به کمک این تکنولوژی کنترل ذهن بقیه‌ی انسان ها را به دست  بگیرند.


برشی از متن کتاب


زخمش نه زیاد عمیق بود، نه زیاد عریض ولی کفایت می کرد. احساس کردم نور و زندگی از من خارج و  همه چیز تاریک شد. ولی این پایان ماجرا نبود. - تکون نخور! محض رضای خدا دوباره بخیه هات رو پاره می کنی! - آآآه! - چرا دست هام بسته ست؟ - چون همش تکون می خوردی. مثل یه سگ شکاری خواب می دیدی. پاها و دست هات مدام تکون می خورد... به خاطر خودت مجبور شدم ببندمت. -پس ظاهراً بهت مدیونم. خیلی ممنونم. -خیلی هم خوب گره زدی. کارت رو بلدی. -من توی مزرعه بزرگ شدم... در حقیقت همین جا. بلدم چطوری حیوانات رو مهر کنم. -اوه، منظورم این نبود... من... منظورم این نبود که تو... -می دونم، بانوی من. بهم بر نخورد، باور کن. ولی لگه از نظرت ایراد نداره، ترجیح می دم دست هام باز باشن. -ولی می تونم بهت اعتماد کنم؟ قول می دی آسیبی به من نزنی؟ -به شرافتم قسم می خورم. -خیلی خب... امیدوارم گولم نزده باشی. -آروم باش. عجله نکن. تو چند روز بی هوش بودی. اسمت چیه؟ -من اتزیو هستم. اتزیو آدیتوره دا فیرنزه. اسم تو چیه؟ - من... بانو ژوکوند هستم. دوست هام من رو لیزا صدا می کنن. -اینجا زمین پدرمه. من و ... خانواده ام اومدیم بهش سر بزنیم. داشتم بیرون اسب سواری می کردم که تو رو پیدا کردم... همینطور اون های دیگه رو. تو... همه ی اونا رو کشتی؟ - بله. حق شون بود؟ - بله. از اونجایی که توی اصطبل هستم. فکر نمی کنم پدرت از حضورم در اینجا خبر داشته باشه، درسته؟ -درسته. مرد خوبیه ولی مسن تره و دیدگاه خاص خودش رو داره... اون درک نمی کرد، تو رو به مقامات تحویل می داد. -خب، چرا خودت تحویلم ندادی؟ -وقتی بچه بودم، یه روباه پیدا کردم که توی تله افتاده بود. با اینکه می دونستم مرغ های پدرم رد کشته ولی نمی تونستم عذاب کشیدنش رو ببینم. واسه همین آزادش کردم. اگه قرار بود بمیره، دلم می خواست فرصت جنگیدن داشته باشه. -پس من الان روباهم؟...    

(سری انعکاس) نویسنده: یان اجینتن مترجم: امیرمهدی عاطفی نیا انتشارات: باژ  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب فرقه اسسین ها (لبخند ژوکوند)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل