loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب فرج بعد از شدت (یکی بود یکی نبود 4)

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب فرج بعد از شدت جلد چهارم از مجموعه ی یکی بود، یکی نبود اثر ابوتراب خسروی از انتشارات کتاب پارسه به چاپ رسیده است.

فرج بعد از شدت در اصل به زبان عربی و توسط قاضی " ابو علی محسن تنوخی " در قرن چهارم هجری نگاشته شده است و در قرن هفتم به دستور " عزالدین طاهر " که وزیر خراسان در عهد ایلخانیان بود، توسط " حسین بن اسعد دهستانی " به فارسی ترجمه شد. اصل کتاب در سیزده باب و هر باب شامل چندین حکایت مفصل و خواندنی می باشد و متشکل از داستان هایی درباره ی انسان های گرفتار است که هر کدام به نوعی نجات یافته و به رهایی رسیده اند، و در بسیاری از حکایات آن آیاتی از قرآن کریم به چشم می خورد. در داستان " آیاتی چون طلسم نجات " داستان بازرگانانی روایت شده که مسافر دریا بودند. همه ی آن ها را بیم ورشکستگی و دیر رسیدن به قراردادهایشان گرفته بود. در این بین مردی فریاد زد کسی هست که هزار دینار بدهد تا او را از رنج و عذاب دور کنم. مردی بازرگان پذیرفت و مرد به بازرگان گفت هزار دینارت را به دریا بیانداز، مرد چنین کرد؛ دیگر بازرگانان که این صحنه را دیدند او را دیوانه وصف کردند تا این که توفانی درگرفت و کشتی دو نیم شد و ... . تصویرگری این اثر را " میثم زیدی " بر عهده داشته است.

در هر یک از جلد های مجموعه ی " یکی بود یکی نبود " آثار کهن و با ارزش ادبیات فارسی و ایران زمین برای کودکان و نوجوانان به نثری روان و زیبا بازنویسی و بازآفرینی شده است. ادبیات کهن فارسی در حوزه ی داستانی بسیار غنی، ارزشمند و دلپذیر می باشد. قصه های مولوی، شاهنامه ی فردوسی، هزار و یک شب، کلیله و دمنه، تذکره الاولیا، منطق الطیر و ... نمونه هایی از ادبیات غنی ایران زمین به شمار می آیند. نویسندگان بسیاری در سراسر جهان از این آثار الهام گرفته و از آنان در آثارشان بهره برده اند، مانند " خورخه لوئیس بورخس "،نویسنده ی آرژانتینی؛ " مارسل پروست "،نویسنده ی فرانسوی؛ " ایتالو کالوینو "، نویسنده ی ایتالیایی؛ " ادگار آلن پو "، نویسنده ی انگلیسی و نویسندگان بسیاری از این جمله هستند. با این حال بسیاری از ما با این آثار ارزشمند ادبیات کهن مرز و بوم خود بیگانه هستیم. کتاب هایی از این دست می توانند گامی موثر در جهت آشنایی با نویسندگان این آثار و کتاب هایشان فراهم آورند.


فهرست


آیاتی چون طلسم نجات گشایش بعد از بلا دعای مهر همنشین ولیعهد واز از خزانه شاهی پیشبینی پایمردی زندانی اسیر آشنا، سرباز آشنا بازمانده ای از بنی امیه زندانی توبه خلیفه حسابدارها خلیفه در حال مرگ نیرنگ باز رستگاری بعد از فقر رویای صادق فرمان خلیفه مست نجات از بیابان ثروت پنهان نفرین در رویا پیغام پیامبر خراسانی ثروتمند شفا نامه رسان در زندان شیون دوست برای نمردن من پادشاه مازندران اسکندر و پادشاه چین چگونه مأمون خلیفه شد زن و زیبایی، شعر و گدایی فرماندار اصفهان سرنوشت تاجر خراسانی وضع حمل در سفر بیابانی زمانی فقر، زمانی ثروت خلافکاران از خیاط می ترسیدند کباب فیل سکه های طلا حوالی لانه شیر شیر سواری

برشی از متن کتاب


بازمانده ای از بنی امیه مناره از دوستان نزدیک خلیفه هادی عباسی و پیش آنها احترام زیادی داشت. در سال 186 هجری قمری تعریف کرده است که به هارون الرشید گزارش دادند از سلسله بنی امیه مردی در دمشق زندگی می کند که املا و فرزندان زیادی دارد. همه فرزندانش جنگ دیده و اهل شمشیر هستند که البته خود را به فرمان خلیفه هارون الرشید می دانند. هروقت هارون الرشید فرمان جنگی می دهد، این مرد فرزندان و غلامان جنگ آورش را به سپاه هارون الرشید می فرستد. در دمشق محبوبیت زیادی دارد، خیلی خوب صحبت می کند و مردم از او حرف شنوی دارند. در جنگ هایی که سپاه خلیفه عباسی با رومیان داشته، همیشه همکاری کرده است. با این که قدرت زیادی دارد، با مردم مهربان و بسیار بخشنده است. همیشه سفره اش برای فقرا پهن و در خانه اش به روی همه باز است. ولی با قدرتی که در سوریه دارد و از آنجا که از خاندان بنی امیه است، که خاندان هارون الرشید با شکست آنها در جنگ، حکومت را از دست آنها بیرون آورده اند، خلیفه هارون الرشید نباید به او اعتماد داشته باشد. ممکن است در فکر نفشه ای باشد که اگر دیر شود، دیگر نتوان جلو آن را گرفت. وقتی هارون الرشید این گزارش را شنید، در مراسم حج آن سال شرکت کرده و در مدینه قبر پیامبر را زیارت کرده و به شهر کوفه آمده بود، ولی هنوز به بغداد نرفته بود. در همان روزها به فرزندانش، امین و مأمون و موتمن، کارهای کشوری را سپرده و آنها را برای انتخاب ولایتعهدی زیر نظر گرفته بود. مناره خادم می گوید: مرا که مشاورش بودم، صدا زد و گفت باید برای من کار مهمی انجام بدهی که فکرش خواب را از چشمم گرفته. باید حواست را جمع کنی تا کوتاهی نکنی. بعد درباره مردی، که از سلسله بنی امیه در دمشق بود، صحبت کرد و گفت چندین شتر تندرو و وسایل سفر و صد غلام جنگی با اسلحه آماده شوند تا بر شترهای تندرو بنشینند و با تو به دمشق بیایند. همین حالا باید از راه بیابان میان بر بروی و نامه مرا برای فرماندار دمشق ببری. این غل و زنجیر را هم با خود داشته باش. همین که به دمشق رسید، به خانه آن مرد می روی، اگر دستور مرا اطاعت کرد، با این غل و زنجیر دست و پایش را می بندی و او را برای من می آوری. اگر اطاعت نکرد، تو و صد غلام او را می پایید تا نگریزد و حکم مرا به فرماندار دمشق می دهی تا با مأمورانش او را بگیرد و به تو تحویل دهد. شش روز برای رفتن وقت داری، شش روز برای برگشتن. یک روز هم وقت داری در دمشق بمانی. کجاوه ای بر قاطری می گذاری. در یک طرف کجاوی خودت می نشینی و در طرف دیگر او را می نشانی و چشم از او بر نمی داری. مبادا به کسی اعتماد کنی! باید روز سیزدهم پیش من باشی. به خانه او هم که رفتی، خوب دقت کن و همه چیز را زیر نظر بگیر، تعدا فرزندان و غلام ها و حتی نوع رفتارشان و مقدار ثروت شان، طرز صحبت کردن آنها و گفت و گوی شان با یکدیگر را در نظر بگیر. وقتی به خانه اش رسیدی و خواستی دست و پایش را چفت و بست فولادی بزنی، آهنگری را صدا بزن تا محکم بند بزند. مبادا سست باشد! هر صحبتی هم که از دهانش خارج شد، تا وقتی به من می رسی، باید کلمه به کلمه برایم گزارش دهی ...        

(جامع الحکایات) - (مولانا حسین بن سعدبن الحسین المویدی الدهستانی) نویسنده: ابوتراب خسروی تصویرگر: میثم زیدی انتشارات: پارسه

ابوتراب خسروی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب فرج بعد از شدت (یکی بود یکی نبود 4)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل