کتاب فرانکنشتاین اثر مری شلی | انتشارات ققنوس
- انتشارات : ققنوس
- مترجم : فرشاد رضایی
- تگ : کتاب فرانکنشتاین
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب فرانکنشتاین انتشارات ققنوس
کتاب "فرانکنشتاین" روایتگر رمانی تخیلی و بسیار جذاب است و داستانی پرماجرا را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
در صفحات آغازین کتاب با "رابرت والتن" بیست و هشت ساله آشنا میشویم. او مردی ثروتمند است که همواره از دورهی نوجوانی، آرزوی سفر به قطب شمال را در سر میپرورانده است؛ آرزویی با قصد کشف سرزمینهای ناشناخته و قابل حیات برای انسان. وی خواهری به نام "مارگارت ساویل" دارد که در انگلستان زندگی میکند. رابرت علاقهی زیادی به خواهرش دارد و مدام با او در ارتباط میباشد.
داستان از جایی آغاز میشود که والتن، تصمیم میگیرد به آرزوی دیرینهاش جامهی عمل بپوشاند. در همین راستا، وارد پترزبورگ میشود. وی بلافاصله، پس از اقامت در پترزبورگ نامهای برای مارگارت نوشته و او را از احوالات خود آگاه میسازد. این اولین نامه از مجموعه نامههای متعددی است که والتن خطاب به خواهرش مینویسد؛ نامههایی که علاوه بر مارگارت، خواننده را نیز از روند داستان مطلع میکند.
مدتی بعد، رابرت، به آرخانگلسک سفر کرده و در آنجا، کشتیای مناسب با هدف خود، را تهیه میکند؛ سرانجام نیز، بعد از استخدام تعدادی ملوان حرفهای، با دلی پر از امید روانهی قطب شمال میشود.
روزها از پی هم میگذرد و همهچیز آرام و مطابق نقشه پیش میرود؛ تا این که کشتی اکتشافی قصه، حوالی قطب شمال، میان یخهایی شناور به دام میافتد. بنابراین، ملوانها به ناچار منتطر آزاد شدن کشتی از بند یخها میمانند. آنها، درست در همین هنگام، و کمی دورتر از خود، موجودی عجیبو غولپیکر را میبینند که به وسیلهی یک سورتمه در حال حرکت است. اما موجود عجیب متوجه حضور آنها نمیشود و به سرعت، از مقابل دیدگان دریانوردان ناپدید میگردد.
ساعاتی بعد، یخهای اطراف کشتی میشکند اما دریانوردان جهت امنیت بیشتر، تا صبح و روشن شدن هوا، منتظر میمانند. صبح روز بعد با مردی ضعیف و بیمار روبهرو میگردند که در کنار کشتی و بر روی یک تکهیخ گرفتار شده است. مرد را نجات داده و او را به داخل کشتی خود میکشانند. این شخص، "ویکتور فرانکنشتاین" نام دارد. ویکتور پس از این که مطمئن میشود، کشتی هماهنگ با مقصد مورد نظرش در حال حرکت است، با رابرت و مردانش همسفر میگردد.
در میانههای راه، خدمهی کشتی کنجکاوانه از علت حضور او بر روی یخها میپرسند. او نیز پاسخ میدهد که هدفش، یافتن اهریمنی است که از چنگال او فرار کرده؛ پاسخی که آغازگر خط اصلی داستان و وقوع اتفاقاتی باورنکردنی و هیجانانگیز میباشد
بخشی از کتاب فرانکنشتاین
فصل هفتم
ساعاتی را به محنت گذراندیم تا آن که موعد محاکمه، راس ساعت یازده صبح، فرا رسید. پدرم و بقیهی اعضای خانواده در جایگاه شاهد به محکمه احضار شده بودند و من هم با آنها همراه شدم. من در آن مضحکهی به اصطلاح محکمه شکنجهای عینی را از سر گذراندم. قرار بود که حکم کنند کنجکاوی و اعمال نامشروع من به مرگ دو تن از عزیزانم ختم خواهد شد یا خیر: یکیشان طفلی شادمان و بیگناه و دیگری در معرض عذاب آن قتل منجر میشد.
ژوستین دختری شایسته بود و محسناتی داشت که خبر از حیاتی شادمانه میداد، اما حالا تمام اینها در شرف تباهی زیر خروارها خاک در گوری ننگین بود. و من باعث و بانیاش بودم! جرمی را که به ژوستین نسبت داده بودند من هزار باره معترفش میشدم، ولی چون هنگام وقوع قتل در شهر نبودم چنین اعترافهایی حکم هذیانهای مردی دیوانه را داشت و از او که رنج مرا به دوش میکشید رفع اتهام نمیکرد.
ظاهر ژوستین آرام بود. رخت عزا به تن داشت و چهرهی همیشه جذابش از شدت وقار به غایت زیبا مینمود. ضمنا به بیگناهی خود ایمان داشت و لرز به خود راه نمیداد، گرچه در معرض نگاه خیره و لعن و نفرین هزاران نفر بود چرا که حضار از شدت قبح عملی که ژوستین به آن متهم بود ذرهای تحت تاثیر زیباییاش قرار نگرفته بودند.
ژوستین خونسرد بود اما خونسردیاش به وضوح ساختگی مینمود. از آنجا که قبلا سراسیمگیاش شاهد مدعای قتل شده بود حالا به هر نحو خود را قرص و محکم نشان میداد. چون وارد محکمه شد، فورا چشم چرخاند و جایگاه ما را پیدا کرد. ما را که دید اشک در چشمش حلقه زد، ولی بلافاصله به خود آمد و آن نگاه محبتآمیز و غمگسار گواهی بود بر بیگناهی مطلق او.
محاکمه آغاز شد و بعد از آن که مدعیالعموم اتهام را به ژوستین تفهیم کرد چندین شاهد احضار شدند. حقایقی غریب علیه او مطرح شد که اگر کسی به قدر من از بیگناهی او مطمئن نبود با شنیدن آن حقایق شک به دل راه میداد. ژوستین شب وقوع قتل ابدا به خانهی ما نیامده و پیش از صبح هم زنی دستفروش...
کتاب فرانکنشتاین به قلم مری شلی و ترجمهی فرشاد رضایی توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
- نویسنده: مری شلی
- مترجم: فرشاد رضایی
- انتشارات: ققنوس
مشخصات
- نویسنده مری شلی
- مترجم فرشاد رضایی
- نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
- قطع پالتویی
- نوبت چاپ 1
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 323
- انتشارات ققنوس
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران