کتاب غیرت وایکینگی (من قهرمانم 2)

کتاب غیرت وایکینگی جلد دوم از مجموعه ی من قهرمانم نوشته ی استیو بارلو و استیو اسکیدمور و ترجمه ی سعیدا زندیان توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

در این جلد شما نقش ناخدای یک کشتی وایکینگی به نام " ویدار " را دارید و در حال برگشت از یک سفر تجاری به خانه هستید. نزدیکی دهکده ی محل سکونت خود از روی عرشه کشتی دهکده تان را می بینید که به ویرانه ای تبدیل شده و از آن به جزء خانه های سوخته و تخریب شده چیزی باقی نمانده است. شما وحشت زده به روستا می روید. " اریک موقرمز " از بزرگان دهکده به شما توضیح می دهد که در نبود شما " کالف خون خوار " رئیس دزدان دریایی و صاحب کشتی اژدها شکلی به نام " فنری " و افرادش به روستا حمله کرده و پس از غارت و کشتن بسیاری از مردان، خانه ها را آتش زده و فرار کرده اند. بزرگان دهکده از شما می خواهند که به دنبال کالف بروید و او را شکست دهید. شما در ابتدای راه خطرناکی قرار دارید و ... . در هر یک از جلد های این مجموعه، داستان کتاب توسط خواننده پیش می رود و این خواننده است که سرنوشت قهرمان داستان را که در واقع خود اوست، تعیین می کند. در ابتدای هر کتاب مشخص می شود که موضوع این جلد چیست و بعد از یک مقدمه ی کوتاه 2 مسیر برای ادامه داستان به خواننده داده می شود. حال این خواننده است که با انتخاب خود و رفتن به صفحه ای که انتخاب کرده است ادامه ی داستان را رقم می زند. گاهی ممکن است انتخاب های غلطی انجام دهد و در مسیر داستان شکست بخورد، که در این حالت می تواند در صورت تمایل از اول شروع نماید، اما این بار باید انتخاب های درستی داشته باشد.

 

برشی از متن کتاب

فرض کنید در دوره وایکینگ ها زندگی می کنید و ناخدای یک کشتی بازرگانی به اسم ویدار هستید. اکنون شما پس از یک سفر طولانی در حال بازگشت به خانه هستید. این سفر برایتان خوب بوده است و شما توانسته اید با فروش پوست حیوانات و غلات، اسلحه و مقداری دیگ و قابلمه بخرید و البته سود بسیار خوبی هم به دست آورده اید. همان طور که کشتی شما به سمت دهکده تان حرکت می کند، یکی از ملوان ها فریاد می زند: «ناخدا لطفا زود بیایید اینجا.» شما سریع به سر کشتی بزرگتان می روید و به منظره ی مقابل خود، خیره می شوید. ناگهان تمام بدنتان از وحشت خشک می شود. از دهکده ی شما چیزی به جز خانه های سوخته و ویران شده باقی نمانده است. شما با صدای بسیار بلندی فریاد می زنید: «افراد! همه به جای خود، آماده پارو زدن شوید.» ملوان ها اطاعت می کنند. آنها سریع و با همه توان به سمت خشکی پارو زده و شما خیلی زود به ساحل می رسید. شما از قایق بر روی اسکله پریده و به سوی زنان و مردان سال خورده ای که در میان ویرانه ها و بقایای خانه های خاکستر شده نشسته اند، می روید و با ناراحتی می پرسید: «اینجا چه اتفاقی افتاده؟» یکی از روستاییان می گوید: «بهتر است همراه من بیایی تا تو را پیش روسای ده ببرم. آنها همه چیز را برایت می گویند.» شما و خدمه کشتی، افسرده و ناراحت همراه پیرمرد راهی می شوید. حالا به قسمت 1 مراجعه کنید 1 ریش سفید ها و بزرگان ده در ساحل نشسته بودند. شما بعد از اینکه از وضع و حال آنها می پرسید، می گویید: «چه کسی این بلا را سر اینجا آورده؟» اریک موقرمز جواب می دهد: «کالف خون خوار.» شما به خود می لرزید. کالف خون خوار، رئیس دزدان دریایی و صاحب کشتی اژدها شکلی به نام فنری است. در میان وایکینگ ها او به عنوان ویران کننده ی روستاها و غارتگر جان و مال مردم معروف بود. مردم درباره ی او داستان های زیادی می گفتند. یکی از معروف ترین آنها این بود که او دشمنانش را می کشد و خون آنها را سر می کشد. اریک ادامه داد: «او و مردانش دو روز پیش اینجا لنگر انداختد. آنها بسیاری از مردان ما را کشتند و پس از آتش زدن روستا، همه ی اموالمان را غارت کردند.» اریک در چشمان شما خیره می شود و سپس ادامه می دهد: «آیا تو و مردانت حاضرید کالف را به دام بیاندازید وانتقام خون مردم و تمام این ویرانی ها را از او بگیرید.» چنین کاری بسیار خطرناک و مشکل است. شما باید خیلی خوب و دقیق فکر کنید و پاسخ بدهید. اگر نمی خواهید زندگی تان را به خطر بیاندازید، به شماره 9 بروید. اگر با انجام خواسته اریک موافق اید، به شماره 11 بروید. ...

از سری کتابهای بنفشه نویسنده:استیو بارلو - استیو اسکیدمور ترجمه ی: سعیدا زندیان انتشارات: قدیانی