loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب غرور و تعصب و زامبی ها 1 (کتاب دوم) - باژ

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب غرور و تعصب و زامبی ها نوشته ی جین آستن و ست گراهام اسمیت با ترجمه ی بهنام حاجی زاده توسط انتشارات باژ به چاپ رسیده است.

این کتاب جلد اول از کتاب دوم این مجموعه می باشد. خانواده ی " بنت " پنج دختر دارد و به تازگی صاحب همسایه ای به نام " بینگلی " شده اند. آقای بینگلی ملک " ندرفیلد پارک " را اجاره کرده است. ملکی که چندی پیش مورد حمله ی زامبی ها قرار گرفته و خانواده ای هجده نفره در آن جا کشته شده اند. دختران بنت همگی مهارت های ویژه در شمشیر بازی و استفاده از اسلحه و محافظت از خود در برابر زامبی ها دارند و پدرشان توجه ویژه ای به تربیت آن ها دارد. خانم بنت سعی دارد شوهرانی مناسب برای دختران جوانش پیدا کند. او در خانه اش مهمانی های رقص ترتیب می دهد. در یکی از این مهمانی ها او خانواده ی بینگلی را دعوت کرد و مرد جوان دختر بزرگشان جین را پسندید. " دارسی " نزدیک ترین دوست بینگلی به اشارات دوستش درباره ی الیزابت خواهر جین توجه نکرد و او را مورد تمسخر قرار داد، تا اینکه در میان رقص زامبی ها به مجلس رقص حمله کردند و پنج دختر بنت توانستند آن ها را نابود کنند. دارسی متوجه اشتباهش شد و سعی کرد به الیزابت نزدیک شود و دل او را به دست بیاورد. دارایی آقای بنت سالانه دو هزار پوند بود و عملا او و خانواده اش مورد قبول خانواده های اصیل نبودند، با این حال خانواده ی بینگلی، جین را مورد مناسبی برای ازدواج با پسرشان می دانستند. یک روز جین برای دیدار خواهران آقای بینگلی عازم ندرفیلد شد و در راه مورد حمله زامبی ها قرار گرفت و مجبور شد برای استراحت و التیام کوفتگی اش در خانه ی بینگلی بماند. الیزابت برای مراقبت از خواهرش نزد او رفت و در راه مجبور به مبارزه و کشتن چند زامبی شد. او با ظاهری آشفته وارد خانه ی بینگلی شده بود و موجبات بدگویی هایی درباره ی خود و خانواده اش را فراهم کرد. در مدت اقامت دو خواهر در آن خانه، لوئیزا خواهر آقای بینگلی رفتار مناسبی با الیزابت نداشت و سعی می کرد مانع توجه دارسی و الیزابت به هم شود، ولی رفتار دارسی هر روز صمیمانه تر و مهربانانه می شد و این رفتار دارسی حس حسادت لوئیزا را برانگیخت و ...

 


برشی از متن کتاب


فصل سی و پنجم الیزابت صبح روز بعد با فکر و خیال هایی بیدار شد که با آن ها به خواب رفته بود. هنوز از اتفاقی که افتاده بود، در بهت به سر می برد. نمی توانست به هیچ چیز دیگری فکر کند و چون اصلا حال و حوصله ی هیچ کاری را نداشت، کمی بعد از صبحانه تصمیم گرفت برای پیاده روی و ورزش بیرون برود. یکراست به سمت مسیر پیاده روی محبوبش می رفت که یادش آمد آقای دارسی گاهی آن جا می آمد و ایستاد، بعد هم به جای ورود به پارک، به گذر گاهی پیچیده که از خیابان اصلی دور می شد. بعد از این که دو سه بار در آن گذر گاه قدم زد، هوای مطبوع صبحگاهی او را وسوسه کرد تا دم دروازه بایستد و داخل پارک را نگاه کند. در این پنج هفته ای که تا الان در کنت سپری کرده بود، آن حوالی دستخوش تغییرات فراوانی شده بود و هر روز به سرسبزی درخت های نونهال افزوده می شد. می خواست دوباره راه بیوفتد که یک نظر آقایی را میان بیشه زار حاشیه ی پارک دید. داشت به ان سمت می آمد. الیزابت که می ترسید نکند که آقای دارسی باشد، فورا برگشت. یعنی می خواست به او حمله کند؟ الیزابت چطور توانسته بود آن قدر احمق باشد که بدون کاتانایش خانه ی کشیش را ترک کند؟ دارسی به خاطر قدم های چابکش، نزدیک دروازه به او رسید؛ نامه ای به الیزابت داد که الیزابت بی اراده آن را گرفت. بعد هم با خونسردی تکبر آمیزی گفت: " مدتی می شود که به امید دیدن شما در بیشه زار قدم می زنم. میشه افتخار بدین و اون نامه را بخونید؟ " و بعد تعظیمی کوتاه کرد، داخل مزرعه برگشت و خیلی زود از نظر ناپدید شد. الیزابت انتظار نداشت حرف خوشایندی در نامه باشد، صرفا از روی کنجکاوی نامه را باز کرد و با حیرتی بیش از پیش دید که داخل پاکت، دو برگ نامه است که با دستخطی بسیار ریز و به هم چسبیده رویش نوشته اند. الیزابت در گذرگاه به راه افتاد و خواند. نامه هشت صبح در روزینگز تاریخ خورده بود و نوشته بود: خانم، با دریافت این نامه نگران نباشید که در آن احساساتم را تکرار کرده باشم یا دوباره پیشنهاد دیشبم را تکرارکنم که برای شما آن قدر نفرت انگیز بود. بی آنکه قصد آزار شما یا کوچک کردن خودم را داشته باشم، برایتان می نویسم. برای همین هم به خاطر شادی هر دویمان، از آرزوهایی نمی گویم که به این زودی ها نمی توان فراموش کرد.  

نویسنده


" جین آستن " متولد 16 دسامبر 1775 نویسنده ی قرن هجدهم و نوزدهم انگلیسی است که آثارش ادبیات غرب را سخت تحت تأثیر  قرار داد. شناخت او از زندگی زنان و مهارتش در گوشه و کنایه‌ ها، او را به یکی از مشهور ترین رمان‌ نویسان عصر خود تبدیل کرده ‌است. از آثار او می توان کتاب های حس و احساس، غرور و تعصب، منسفیلد پارک، اما، نورثنگر ابی و ترغیب را نام برد.

نویسنده: جین آستن - ست گراهام اسمیت ترجمه ی: بهنام حاجی زاده انتشارات: باژ


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب غرور و تعصب و زامبی ها 1 (کتاب دوم) - باژ" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل