کتاب عملیات نجات در فضا (من قهرمانم 9)

کتاب عملیات نجات در فضا جلد نهم از مجموعه ی من قهرمانم نوشته ی استیو بارلو و استیو اسکیدمور ترجمه ی سعیدا زندیان توسط نشر قدیانی به چاپ رسیده است.

در این جلد شما نقش یک فضانورد را بازی می کنید که در سازمان فضایی ایالت متحده کار می کند. شما بارها به ماموریت های فضایی رفته اید و دوره ی پرواز با فضاپیماهای جدید را گذرانده اید. یک روز صبح در طی یک تماس تلفنی باخبر می شوید که مشکلی پیش آمده و باید به سرعت به سازمان فضای بروید. در آن جا متوجه می شوید که شما را برای ماموریت مهمی انتخاب کرده اند. مدتی است که ارتباط به طور کلی با ماه قطع شده است و خبری از دوازده زن و مردی که در آن جا کار می کنند، وجود ندارد. شما باید با یک فضاپیمای پرسرعت و تک نفره به ماه بروید و درباره ی مشکل به وجود آمده تحقیق کنید. شاید تنها یک مشکل کوچک باشد و یا حادثه ای بزرگ در انتظار شما باشد.... در هر یک از جلد های این مجموعه، داستان کتاب توسط خواننده پیش می رود و این خواننده است که سرنوشت قهرمان داستان را که در واقع خود اوست، تعیین می کند. در ابتدا مشخص می شود که موضوع این جلد چیست و بعد از یک مقدمه ی کوتاه 2 مسیر برای ادامه داستان به خواننده داده می شود. این خواننده است که با انتخاب خود و رفتن به صفحه ای که انتخاب کرده است ادامه ی داستان را رقم می زند. گاهی ممکن است انتخاب های غلطی انجام دهد و در مسیر داستان شکست بخورد، که در این حالت می تواند در صورت تمایل از اول شروع نماید، اما این بار باید انتخاب های درستی داشته باشد.

 

برشی از متن کتاب

شما در این داستان نقش فضانوردی را بازی می کنید و در سازمان فضایی ایالات متحده مشغول به کارید. بارها به فضا سفر کرده اید و چندین ماه دوره ی پرواز آزمایش با فضاپیماهای جدید را گذرانده اید. شما از جمله افرادی هستید که سازمان در صورت نیاز، برای مأموریت انتخابتان می کند. قبلا ماهواره های از کار افتاده را بازسازی کرده اید، فضانوردان را از خطر نجات داده و با موجودات فضایی ارتباط برقرار کرده اید. یک روز صبح زود، با صدای زنگ تلفنتان از خواب بیدار می شوید. شما می گویید: «بفرمایید.» صفحه نمایشگر روشن و چهره ی مرد نگرانی ظاهر می شود. او می گوید: «وضعیت قرمزی پیش آمده. باید خودت را فوری به سازمان فضایی برسانی. یک ماشین برایت فرستادم. الان در راه است.» شما جواب می دهید: «بسیار خوب. همین حالا آماده می شوم.» سریع وسایلتان را جمع می کنید و بیرون می روید. ماشین سیاه و بسیار براقی جلو در خانه منتظر است. سوار ماشین می شوید و در پشت سرتان بسته می شود. رایانه ماشین به شما می گوید: «صبح به خیر. امیدوارم از سواری لذت ببرید.» سپس ماشین به طور خودکار راه می افتد و حرکت می کند. شما با خود فکر می کنید که این مأموریت جدید چیست و چه خطراتی دارد. حالا به قسمت 1 بروید 1 ماشین بیرون ساختمان سازمان فضانوردی پارک می کند و شما مستقیم به اتاق فرمانده می روید. فرمانده منتظر شماست. او می گوید: «ما به یک مشکل برخوردیم.» شما جواب می دهید: «برای همین مرا خبر کردید. حالا این مشکل چیست؟» فرمانده می گوید: «مشکلمان در ارتباط با کره ی ماه است. دو روز پیش، تمام ارتباطمان را با ماه از دست دادیم. می خواهم برای تحقیق به آنجا بروی و اگر مشکلی وجود داشت، برای رفع آن اقدام کنی.» شما می پرسید: «چطور باید به آنجا بروم؟» فرمانده می گوید: «با فضاپیمای تندرو تک سرنشین به ماه پرواز می کنی. آن از موشک هم سریع تر پرواز می کند. در این عملیات سرعت از همه چیز مهم تر است.» شما سرتان را تکان می دهید. -با این حساب، من در این مأموریت تنها هستم. هیچ کس را با من نمی فرستید؟ -نه به هیچ کس احتیاجی نیست. تو بهترین فرد برای انجام این مأموریتی. تازه، شاید فقط یک مشکل کوچک باشد. شما می گویید: «و شاید مشکلی بزرگ و پرمخاطره.» فرمانده می پرسد: «این مأموریت را قبول می کنی؟» اگر جوابتان مثبت است به قسمت 46 بروید. اگر جوابتان منفی است به قسمت 8 بروید.

از سری کتابهای بنفشه نویسنده:استیو بارلو - استیو اسکیدمور ترجمه ی: سعیدا زندیان انتشارات: قدیانی