کتاب پزشکی پردردسر (علوم ترسناک)

کتاب علوم ترسناک پزشکی پر دردسر نوشته ی نیک آرنولد و ترجمه ی محمود مزینانی و تصویرگری تونی دوسالز توسط انتشارات پیدایش به چاپ رسیده است.

عامل بسیاری از بیماری ها میکروب هایی مثل باکتری یا ویروس ها هستند که از راه های مختلفی از جمله تنفّس، خوردن یا نوشیدن، بریدگی یا زخم، وارد بدن می شوند به سرعت تکثیر پیدا می کنند و سلول های ریزی که بدن را می سازند، مسموم کرده و می کُشند؛ به چنین اتفاقی عفونت گفته می شود. به اثرات بیماری عوارض یا نشانه می گویند که پزشکان برای تشخیص و درمان زود هنگام این نشانه ها را دنبال می کنند. برخی از بیماری ها به شیوه ی زندگی نامناسب افراد مربوط می شود؛ مثلا پزشکان عامل حملات قلبی را خوردن غذاهای بسیار چرب و عدم تحرک کافی می دانند هم چنین کشیدن سیگار نیز در بروز این حملات و ایجاد سرطان موثّر است. در روزگاران گذشته به دلیل عدم اطلاعات کافی و کمبود امکانات فجایع وحشتناکی اتفاق می افتاد به عنوان مثال بیش تر زنان در آن زمان به دلیل خونریزی بیش از حد به هنگام زایمان یا مبتلا شدن به انواع عفونت ها پس از وضع حمل، جان خود را از دست می دادند. با گذشت زمان و انجام آزمون و خطاهای مختلف، سرانجام پس از سال ها یک علم جدید به نام پزشکی به وجود آمد که موضوع آن سلامتی انسان ها است. آشنایی با درمان های هولناک تاریخ، پزشکان زن بی نوا، کالبد شکافی های ترسناک و... تنها بخش کوچکی از مطالب علمی آمده در این کتاب می باشد.

پزشکی پر دردسر جلد دیگری از مجموعه ی علوم ترسناک می باشد که در چند جلد از جمله طبیعت ترسناک، دانشمندان زحمت کش، کتابچه ی بدن، هیولای میکروسکوپی و هرج و مرج شیمیایی و... به چاپ رسیده است. یکی از دلایل جذابیت کتاب های این مجموعه در میان نوجوانان شیوه ی متفاوت نگارش مطالب علمی آن می باشد. استفاده از تصاویر و جملات طنز آمیز در بیان نکات علمی موجب یادگیری آسان تر و فهم بهتر آنها می شود.

فهرست

• مقدمه
• مراقبت های بهداشتی هولناک
• پزشکان باستان و دردهای بی درمان
• گردشی کوتاه در جهان پزشکی پر دردسر
• چگونه پزشک شوید؟ (البته بی آن که کشته شوید)
• پزشکان زن بی نوا
• درمان های هولناک
• دوافروش های شارلاتان و رسم و رسوم وحشتناک
• کالبد شکافی های ترسناک
• جراحی های بی رحمانه
• بیمارستان های هولناک
• میکروب کش های خوفناک
• شگفتی ها و اشتباهات
• سخن آخر: آینده ای همراه با تندرستی؟

برشی از متن کتاب

پزشکان زن بی نوا بله، دارم درباره ی زنان حرف می زنم! دلیل بی نوا بودن آنها هم این است که آنها صدها سال از دکتر شدن منع شده اند. حتی بقراط هم به دخترها درس نمی داد، اگر چه به آنها اجازه می داد که برای ماما شدن(کسانی که کمک می کنند تا نوزادان به دنیا بیایند) آموزش ببینند. پنج راه برای ورودبه دنیای پزشکی، اگر دست بر اتفاق دختر هستید! 1-می توانید ماما شوید. درروزگار بقراط، مثل حالا، ماماها بیش تر زن بوده اند. 2-می توانید یک طبیب چینی در زمان سلسله ی سونگ (قرن 10 تا 13 میلادی) شوید. زنان ثروتمند فقط به پزشکان زن اجازه می دادند که آنها را معالجه کنند. 3-می توانید در دانشکده ی پزشکی سالرنو در قرن یازدهم ثبت نام کنید، در این صورت حتی می توانید معلمی زن به نام تراتولا هم داشته باشید. 4-می توانید راهبه شوید. راهبه ها از افراد مریض پرستاری می کردند. زنی آلمانی به نام هیلدِگاردفون بینگن (1179- 1098) که راهبه بود، کتابی درباره ی داروهای گیاهی نوشت. اما جز این چهار روش دخترها شانس زیادی برای دکتر شدن نداشتند. بنابراین تعجبی ندارد اگر تعداد پزشکان زن تحصیل کرده در تاریخ بیش تر از شترهایی که رقص پا بلدند، نیست - و باز هم تعجبی ندارد اگر به همین دلیل تعدادی زن جسور و بی پروا، فقط برای این که تحصیل پزشکی کنند، لباس مبدّل پوشیده باشند. پزشکان زن مبارز زنی به نام آگنودیس اهل آتن در یونان باستان (قرن سوم پیش از میلاد) برای تحصیل پزشکی، خودش را به شکل پسرها در آورد. وقتی آقا دکترها از ماجرا باخبر شدند، او را به دادگاه کشاندند. آگنودیس به مرگ محکوم شد. پرونده ای که مو لای درزش نمی رفت. چون که آگنودیس به هیچ وجه نمی توانست زن بودن خود را انکار کند. مگر نه؟ اما در همین موقع اتفاق حیرت آوی رخ داد. بیماران زن آگنودیس خود را به دادگاه رساندند. آنها به حکم صادر شده اعتراض کردند و گفتند که دوست دارند یک پزشک زن آنها را معاینه کند. به این ترتیب قاضی های دادگاه مجبور شدند آگنودیس را تبرئه کنند و به زنان اجازه دهند که پزشکی بخوانند. اگر چه مطلبی که خواندید یک قصه ی تاریخی بود، اما باز هم دکتر گریم گریو یک کلمه اش را باور نکرده است... غرررر... هیچ مدرکی وجود ندارد که ثابت کند چنین ماجرایی واقعا اتفاق افتاده! فقط چون نمی خواهی بیمارانت موی دماغت شوند این را می گویی! خُب بله، این کارشناس های پیر و  پاتال باید هم همین را بگویند، اما اگر حق با آنها باشد و قصه ی آگنودیس هم فقط یک قصه باشد، بازهم در عالم واقعیت یک زن وجود داشته که برای دکتر شدن، مجبور به تغییر لباس و قیافه ی خود شده است. نام این زن جیمز باری (1865 - 1795) بوده - یا دست کم خودش به این نام خودش را معرفی می کرده. بیایید نقبی به واقعیت ماجرا بزنیم...      

• برنده جایزه مجموعه ها
• نویسنده: نیک آرنولد
• مترجم:محمود مزینانی
• انتشارات: پیدایش