کتاب عشق - پرتقال

کتاب عشق اثر مت دلا پینیا و ترجمه ی آناهیتا حضرتی و تصویرگری لورن لانگ توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

عشق در همه ی جای دنیا تعابیر و معانی بسیاری دارد و در این اثر تعاریف متفاوتی از عشق برای کودکان نقل می شوند. عشق گاهی بسیار ساده و نزدیک ماست اما انسان ها در جستجوی معانی پیچیده و اتفاقات خاص می باشند. این اثر در قالب تصاویر زیبا و متون اندکش با هنرمندی تمام عشق و زندگی را به تصویر کشیده است. عشق در صورت پدر و مادری که برای اولین بار نوزاد خود را می بینند موج می زند، عشق لحظه ای است که انسان در یک محوطه ی زیبا مانند پارک قدم می زند و همه چیز برایش بوی تازگی می دهد، عشق در یک زندگی ساده که در کاروانی در کنار پدر و مادر می گذرد، جریان دارد، عشق زمانی که در یک پارک طبیعی در زیر فواره های آب در حال حرکت هستی نیز به سراغت می آید، عشق انعکاس صدای خنده هایت است. عشق آن لحظه ای است که صدای خش خش برگ های پائیزی را زیر پای خود می شنوی و این عشق است که تا آخرین روزهای زندگی همراه توست و انگیزه زندگی و حیات را در تو جاودان نگه می دارد.این کتاب با بیان تمام این موارد سعی دارد به کودکان بیاموزد که عشق چیز ماورایی و غیرقابل دسترسی نیست و نباید دنبال آن خارج از خود و محیط زندگی شان باشند و در واقع میزان لذت شخص از هر چیزی می تواند عشق باشد. این اثر در لیست پرفروش های نیویورک تایمز قرار داشته و برای گروه سنی 8+ سال مناسب می باشد.

 

برشی از متن کتاب

اولش نور است و دو چهره با چشم هایی که از تعجب گشاد شده ، پایین تختت ایستاده اند؛ و طنین صدایشان عشق است. آهنگ عشق با صدای کم از رادیوی راننده ی تاکسی پخش می شود و تو آن پشت، با پستی بلندی های شهر، بالا و پایین می پری. و همه چیز بوی تازگی دارد و بوی زندگی می دهد. علاوه برآن، عشق بوی موج هایی است که به هم می خورند و قطاری که در آن دور دست ها کورکورانه سوت می کشد و هر شبی که اسمان بالای کاروانی که در آن زندگی می کنی، به رنگ عشق می شود. در پارک طبیعی که شلوغ پلوغ است، تاتی تاتی کنان به سمت آبپاش تابستانی می روی و هم زمان، بچه های بزرگ تر مشغول طناب بازی هستند و بدو بدو از سرسره بالا می روند؛ طولی نمی کشد تو هم بین آن ها می دوی؛ و انعکاس خنده هایت عشق است. آن شب آژیر آتش نشانی به صدا د رمی آید؛ از خواب بیدارت می کنند و تو را کشان کشین به خیابان می برند. آنجا پیرزن ساکتی به آسمان اشاره می کند. می گوید: «ستاره ها مدت ها بعد از مرگشان، باز هم می درخشند و چیزی که باعث درخشش آن ها می شود، عشق است.» اما متوجه می شوی فقط ستاره ها عمرشان به پایاننمی رسد؛ تابستان هم همین طور است. و دوستی ها. و انسان ها. روزی می بینی خانواده ات مضطرب جلوی تلویزیون جمع شده اند، اما وقتی می پرسی چه شده، با سکوت جوابت را می دهند و نگاهشان از تو به صفحه ی تلویزیون و برعکس، در رفت و آمد است...        

(در فهرست کتاب های پرفروش) نویسنده: مت دلا پینیا مترجم: آناهیتا حضرتی تصویرگر: لورن لانگ انتشارات: پرتقال