کتاب عدالت به مثابه انصاف | جان راولز

درباره ی کتاب عدالت به مثابه انصاف اثر جان رولز

"عدالت به مثابه ی انصاف" کتابی در باب عدالت می باشد و مباحث مهم و ارزشمندی را در این زمینه ارائه می دهد. به طور کلی، عدالت یکی از مهم ترین و حساس ترین مولفه های هر جامعه ای است که اجتماع را به سوی برابری و آزادی سوق داده و پیشرفت و سعادتی همه جانبه را به ارمغان می آورد. بنابراین حکمرانان و مسئولان، باید توجه ویژه ای به این موضوع نموده و در صدد تحقق آن برآیند. در همین راستا نویسنده به نگارش کتاب حاضر پرداخته و نظریه ی "عدالت به مثابه ی انصاف" را در حیطه ی فلسفه ی سیاست مطرح کرده و مفاهیم موجود در آن را، به گونه ای صریح و روان تشریح می نماید.

"جان راولز" پیش از ارائه ی نظریه ی مذکور، نظریه ای تحت عنوان "عدالت" را بیان کرده بود که بنا بر اظهارات شخصی اش، مفهوم و مقصود صحیح او را به مخاطب انتقال نداده است؛ بنابراین قصد دارد، در طی طرح عدالت به مثابه ی انصاف، اشتباهات نظریه ی قبل را اصلاح نموده و از نکات مهم و برجسته ای سخن بگوید. وی همواره بیان می کند که هدفش از ذکر نظریه ی این کتاب، برداشتی سیاسی از عدالت بوده که بر ساختارهای اساسی و پایه ای دموکراسی مدرن تاکید دارد. به عنوان مثال، مولف سعی بر این دارد شرایطی را توصیف نماید که نهادهای اقتصادی، اجتماعی و مدنی و سیاسی، علی رغم تمامی اختلافات و فاصله های رایج، با یک دیگر همکاری و هماهنگی داشته و در نتیجه، به صورت سازنده و پویا عمل کنند.

کتاب عدالت به مثابه انصاف اثر جان رولز و ترجمه عرفان ثابتی در انتشارات ققنوس را همراه سایر کتاب های جامعه شناسی از کتابانه تهیه نمایید.

فهرست

پیش گفتار ویراستار مقدمه بخش اول: ایده های بنیادین چهار نقش فلسفه ی سیاسی جامعه به مثابه ی نظام منصفانه ی همکاری ایده ی جامعه ی بسامان ایده ی ساختار اساسی حدود تحقیق ما ایده ی موقعیت اولیه ایده ی اشخاص آزاد و برابر رابطه ی میان ایده های بنیادین ایده ی توجیه عمومی ایده ی تعادل تاملی ایده ی اجماع هم پوشان بخش دوم: اصول عدالت سه نکته ی اساسی دو اصل عدالت مساله ی عدالت توزیعی ساختار اساسی به عنوان موضوع: اولین نوع دلیل ساختار اساسی به عنوان موضوع: دومین نوع دلیل محروم ترین افراد کیستند؟ اصل تفاوت: معنای آن اعتراض هایی از طریق مثال های نقض انتظارات معقول، استحقاق و شایستگی در باب مواهب فطری به عنوان نوعی دارایی عمومی اظهارنظرهایی مختصر در باب عدالت توزیعی و شایستگی بخش سوم: استدلال مبتنی بر موقعیت اولیه موقعیت اولیه: ساختار اوضاع و احوال عدالت محدودیت های صوری و حجاب جهل ایده ی دلیل عمومی اولین مقایسه ی بنیادین ساختار استدلال و قاعده ی بیشینه – کمینه استدلالی که بر شرط سوم تاکید می کند اولویت آزادی های اساسی اعتراضی درباره ی بیزاری از عدم قطعیت تجدید دیدار با آزادی های اساسی برابر اسنتدلالی که بر شرط دوم تاکید می کند دومین مقایسه ی بنیادین: مقدمه دلایلی که ذیل عمومیت قرار می گیرند دلایلی که ذیل معامله به مثل قرار می گیرند دلایلی که ذیل ثبات قرار می گیرند دلایل علیه اصل فایده ی محدود اظهار نظرهایی درباره ی برابری ملاحظات نهایی بخش چهارم: نهادهای ساختار اساسی عادلانه دموکراسی در برگیرنده ی حق مالکیت: ملاحظات مقدماتی برخی تفاوت های اساسی میان رژیم ها ایده های امر خیر در عدالت به مثابه ی انصاف دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی در برابر دموکراسی رویه ای ارزش منصفانه ی آزادی های ساسی برابر نفی ارزش منصفانه ی دیگر آزادی های اساسی لیبرالیسم سیاسی و لیبرالیسم جامه: یک تضاد توضیحی درباره ی مالیات سرانه و اولویت آزادی نهادهای اقتصادی دموکراسی دربرگیرنده ی حق مالکیت خانواده به عنوان نهادهای اساسی انعطاف پذیری فهرست کالاهای اولیه پرداختن به نقد مارکس از لیبرالیسم اظهارنظرهای مختصر درباره ی اوقات فراغت بخش پنجم: مساله ی ثبات قلمرو امر سیاسی مساله ی ثبات آیا عدالت به مثابه ی انصاف به شیوه ی نادرستی سیاسی است؟ لیبرالیسم سیاسی چگونه امکان پذیر است؟ اجتماع هم پوشان عیر آرمان شهری روان شناسی اخلاقی معقول خیر جامعه ی سیاسی نمایه

برشی از متن کتاب

اصول عدالت سه نکته ی اساسی در بخش دوم از محتوای دو اصل عدالت سخن می گوییم که به سالختار اساسی مربوط می شوند، و به دلایل له آن ها و پاسخ به برخی اعتراض ها می پردازیم. در بخش سوم استدلال له این اصول را به طرز سازمان یافته تر و قاعده مندی تری اقامه می کنیم. در این بخش از احتجاجی سخن می گوییم که طرف های موجود در موقعیت اولیه به تمام مفروضات ما توجه می کند و آن ها را در قالب یک چارچوب متحد می سازد و به این شیوه نیروی توامان این مفروضات را نشان می دهد، به گونه ای که می توان معانی ضمنی آن ها را آسان تر دریافت. در ابتدا به سه نکته ی اساسی می پردازم که برخی مسائل مورد بحث در بخش اول را مرور و مسائل دیگری را مطرح می کنند که می خواهیم به آن ها بپردازیم. نخست به یاد آورید که عدالت به مثابه ی انصاف برای جامعه ی دموکراتیک طراحی می شود. مراد از اصول آن پاسخ دادن به این سوال است: وقتی جامعه ی دموکراتیک را نظام منصفانه ی همکاری اجتماعی میان شهروندان آزاد و برابر بدانیم، مناسب ترین اصول برای آن کدامند؟ یا به شکل دیگر: برای جامعه ی دموکراتیکی که نه فقط در حرف بلکه در عمل می خواهد ایده ی شهروندان آزاد و برابر را جدی بگیرد و می کوشد این ایده را در نهادهای اصلی اش متحقق سازد، مناسب ترین اصول چه اصولی هستند؟ سوال در باب ترجیح رژیم مبتنی بر قانون اساسی به دموکراسی مبتنی بر اکثریت را به بعد موکول می کنیم (بخش چهارم، 44). دومین نکته این است که [نظریه ی] عدالت به مثابه ی انصاف موضوع اصلی عدالت سیاسی را ساختار اساسی جامعه می داند، یعنی نهادهای سیاسی و اجتماعی اصلی آن و چگونگی سازگاری آن ها با یک دیگر در یک نظام واحد همکاری. ما فرض می کنیم که شهروندان در جامعه ...

• نویسنده: جان راولز
• مترجم: عرفان ثابتی
• انتشارات: ققنوس