loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب عاشق مترسک - فیلیس هیستینگز

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب عاشق مترسک نوشته ی فیلیس هیستینگز با ترجمه ی بهمن فرزانه توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

شخصیت اصلی رمان، "اگنس"، دختری ساده و روستایی با قامتی بلند و لاغر است که همراه با خانواده ی ده نفره ی خویش، در خانه ای کوچک واقع در مزرعه ای روستایی، روزگار سختی را سپری می کند. وی اولین فرزند والدینش می باشد و از همین روی، همانند مادری کوچک، بخش اعظمی از مسئولیت تربیت و پرورش خواهران و برادران کوچک ترش را برعهده داشته و همواره به مادرش در انجام امور خانه، یاری می رساند. با گذشت زمان، تمامی خواهران و برادران او ازدواج کرده و اگنس، به عنوان تنها فرزند مجرد خانواده، با والدینش زندگی می کند. با مرگ مادر، اگنس، روز به روز تنهاتر و افسرده تر از قبل شده و نمی تواند با پدرش ارتباط صمیمانه و نزدیکی را برقرار نماید؛ زیرا پدر، مردی خشن، تندخو و سرد است که به فرزندش هیچ احساسی ندارد و مدام او را تحقیر می کند و از اگنس انتظار دارد، تمامی امور مربوط به خانه را به درستی انجام دهد. اگنس از همان دوران کودکی، شخصیتی منزوی داشت و هم اکنون نیز هیچ دوست و آشنایی ندارد و اوقاتش را بی هیچ دل خوشی و سرگرمی ای پشت سر می گذارد. ماجرا از جایی آغاز می شود که اگنس تصمیم می گیرد، مترسکی را برای مزرعه ی پدرش بسازد. با اتمام مراحل ساخت مترسک، زندگی دختر قصه، وارد مسیری متفاوت شده و به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد.


برشی از متن کتاب


کسانی هستند که از موش می ترسند. بعضی ها هم از دزدها و بعضی هم از اشباح وحشت دارند. خیلی ها هم هستند که می ترسند و خودشان هم نمی دانند که از چه چیز می ترسند. ولی من شخصا دیگر از چیزی واهمه ندارم. گرچه در این خانه روستایی در میان مزرعه تنها هستم و بیرون هم سوز می آید. معمولا صدای خروش دریا را با وجودی که از ما دور است می شنویم ولی امشب صدای باد و دریا به هم آمیخته و خروش آن ها یک صدا شده. در آشپزخانه صداهای مانوس همیشگی به گوشم می رسد، تیک تاک ساعت، صدای شعله هایی که روی لبه هیزم ها بالا می روند و قرچ قروچ مبل ها. اما آن چه بیش از هر صدای دیگر به گوشم می رسد، صدای قلم روی کاغذ است. مدت ها بود که دلم می خواست بنشینم و چیزهایی روی کاغذ بیاورم. وقتی دختربچه ای بیش نبودم اغلب این کار را می کردم ولی همه به من می خندیدند چون آن ها معنی آن چه را می نوشتم درک نمی کردند. اما اکنون دیگر برایم اهمیتی ندارد چون وقتی چشم های بیگانه به این نوشته بیفتد، من دیگر این جا نخواهم بود. خودم می دانم دقیقا چه کار باید بکنم. در میان این طوفان پا به حیاط می گذارم و به سمت جاده به راه می افتم. از آن جا پا به کوره راهی می گذارم که از میان مزرعه گندم پیش می رود و می گویند اهالی روم باستان آن را ساخته اند. راهی است که به صخره های دریایی منتهی می شود. به آن صخره های بلند و سفیدرنگ که اسم شان «دیوار انگلستان» است. باد در آن جا شدیدتر است و شب نه ماه دارد و نه ستاره، در نتیجه در آن ظلمت نمی فهمم که چه وقت دیگر زمینی در زیر پایم نیست. احتمالا به نظرم یکی از آن کابوس های همیشگی می رسد. باد دور سرم می چرخد و امواج دریا مرا در خود می گیرند. خودکشی گناه است ولی من از آن نمی ترسم. درست یا غلط، لغاتی است که در مغز من مغشوش می شوند، با هم قاطی می شوند. آن چه می دانم فقط این است که در آن جا همه چیز خاتمه می یابد. دیواری است که من قادر به بالا رفتن از آن نیستم، نه جایی برای پا دارد و نه دستم به جایی می رسد. به آخرین فصل رسیده ام. انگار چرخه سال متوقف شده و مرا در زمستانی ابدی رها کرده، آه که چقدر از بهار دور شده ام! به یاد می آورم که فصل بهار بود و من این جا در آشپزخانه نشسته بودم. چراغ نفتی هم روشن بود. به پدرم گفتم: «می خواهم برایت یک مترسک درست کنم.» خودم هم نمی دانم چه باعث شده بود چنین جمله ای بگویم. شاید چون آن روز بعدازظهر، پرندگانی سیاه رنگ و گرسنه را دیده بودم که به مزارع حمله ور شده اند. شاید هم صرفا به سبب این بود که از مترسک ها خوشم می آید و دلم به حال آن ها می سوزد. در مدرسه مرا «مترسک» صدا می کردند. بلند قامت بودم، با ریخت و قیافه ای شلخته و استخوان بندی ای درشت، لباس هایم هرگز اندازه ام نبود و زانوان و مچ دستم را به خوبی نمی پوشاند. همه ی هم شاگردی ها، چه پسر و چه دختر، مرا آن طور می نامیدند و غش غش خنده سر می دادند. سعی می کردم قیافه ای جدی به خود بگیرم، یعنی به تمسخر آن ها اعتنایی نکنم ولی ترس بر اندامم غلبه می کرد. سرا پا یخ می کردم. در خود فرو می رفتم...

نویسنده: فیلیس هیستینگز مترجم: بهمن فرزانه انتشارات: ققنوس

مشخصات


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب عاشق مترسک - فیلیس هیستینگز" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل