کتاب عادت جدید امپراطور | انتشارات پینه دوز

درباره کتاب عادت جدید امپراطور

کتاب عادت جدید امپراطور از دسته کتاب های داستان کودک و نوجوان در مورد امپراطور کوزوکو می باشد که آدمی بسیار مغرور و زورگو است. او مشاورش، ایزما را اخراج کرده و می خواهد دهکده ی آن طرف جنگل را که حاکمش مردی به نام پاچا است را خراب کند، تا خانه ی تابستانی خود را روی تپه ای در بالای شهر پاچا بسازد.

ایزما از اینکه اخراج شده بسیار خشمگین است از این رو سم کشنده ی می سازد تا به امپراطور بدهد، ولی کرانک دستیار احمق ایزما، شیشه ی دیگری را که عصاره ی یک لاما (شتر بی کوهان) است را در غذای او می ریزد. به این ترتیب کوزوکو به یک لاما تبدیل می شود، ایزما از شنیدن این خبر بسیار عصبانی می شود و به دستیارش دستور قتل لاما را می دهد، کرانک او را داخل کیسه می اندازد و در کانال آب پرت می کند.

پاچا کاملا اتفاقی کیسه را می بیند و بی خبر از این که لاما همان کوزوکو بی رحم است نجاتش می دهد، امپراطور با کمک پاچا دوباره به انسان تبدیل می شود و در صدد جبران اشتباهات گذشته اش بر می آید... کتاب عادت جدید امپراطور یک اثر بسیار جذاب برای کودکان و نوجوانان علاقمند به داستان های تخیلی است. کتاب عادت جدید امپراطور نوشته ی والت دیزنی با ترجمه ی آزاده محضری، از سوی انتشارات پینه دوز به چاپ رسیده است.

بخشی از کتاب عادت جدید امپراطور

کرانک سر گردان مانده بود با امپراطور چه کند. اما درست در همان لحظه پایش سر خورد و با کله از بالی پله ها پایین افتاد و کیسه ای که امپراطور داخلش بود از دستش رها شد و پایین رفت و روی یک گاری افتاد. آن هم گاری خود پاچا. پاچا که متوجه افتادن کیسه به روی گاری اش نشده بود، مسافت طولانی را به طرف خانه اش طی کرد. کرانک از آن بالا دید که پاچا از شهر خارج شد و امپراطور را هم با خودش برد. کرانک با خودش گفت: ((اگر ایزما بفهمد خیلی عصبانی می شود.))
وقتی پاچا به خانه اش رسید تازه متوجه کیسه ی روی گاری شده و آن را باز کرد. ناگهان کوزوکو سرش را از کیسه بیرون آورد. پاچا که با دیدن او تعجب کرده بود به طرفش رفت تا سرش را نوازش کند.
کوزوکو فریاد زد: ((به من دست نزن!))
پاچا هم داد کشید: ((اه! لامای شیطان!)) و بعد به طرف خانه راه افتاد.
کوزوکو گفت: ((کجا؟ یک دقیقه صبر کن! من تو را می شناسم تو همان مرد روستایی هستی که به قصر من آمده بودی!))
پاچا پرسید: ((تو امپراطور کوزوکو هستی؟)) وقتی فهمید که آن لاما همان امپراطور است، داشت از تعجب شاخ در می آورد. کوزوکو به پاچا دستور داد که او را به شهر برگرداند.
پاچا گفت: ((من نمی گذارم برگردی، مگر این که نظرت را عوض کنی و خانه تابستانی ات را در جای دیگری بسازی.))
امپراطور در پاسخ گفت: ((من با یک روستایی معامله نمی کنم!)) و به تنهایی به طرف جنگل راه افتاد.
همانطور که کوزوکو سرگردان از میان جنگل می گذشت به سنجاب مهربانی رسید که به او بلوطی تعارف کرد.
ولی امپراطور با بی ادبی بلوط را از دست او گرفت و گفت: ((بیاندازش دور!)) ولی در همان موقع او پایش سر خورد و به پایین تپه غلتید. وقتی به ته دره رسید، نگاهی به اطرافش انداخت و دید که توسط تعدادی پلمگگ محاصره شده...

کتاب عادت جدید امپراطور با ترجمه ی آزاده محضری توسط انتشارات پینه دوز به چاپ رسیده است.

نویسنده

• نویسنده: والت دیزنی
• مترجم: آزاده محضری
• انتشارات: پینه دوز