loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب طنزآوران امروز ایران - عمران صلاحی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب طنزآوران امروز ایران اثر عمران صلاحی و بیژن اسدی پور در انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.

کتاب پیش رو مجموعه ی 51 داستان کوتاه و خواندنی اثر 40 نویسنده ی مشهور و بزرگ طنز نویس ایرانی می باشد که با حکایت هایی جذاب و دل انگیز، شادی و لذت را برای مخاطب به ارمغان می آورند. مولف در طول محتوای کتاب، ابتدا به طور مختصر، شناسنامه ای از نویسندگان مذکور را ارائه داده و سپس به شرح داستان های نگاشته شده توسط آن ها می پردازد. به عنوان مثال در داستان "حکایت عبرت انگیز آن سه ماهی" اثر "نادر ابراهیمی"، روایت قصه در رابطه با سه ماهی است که سال ها با خوبی و خوشی در کنار یک دیگر و داخل آبگیری کوچک روزگار گذرانده و هیچ غم و غصه ای، به قلب های شان راه نمی یابد. تا این که روزی لاک پشت همسایه، به سراغ آن ها آمده و با هیجان و ترس به این ماهی اطلاع می دهد که صیادی در همین حوالی، تمامی آبگیرها را بسته و ماهی ها را شکار می کند و به زودی به آبگیر آن ها خواهد رسید. بنابراین ماهی ها همگی وحشت کرده و از لاک پشت طلب یاری و چاره جویی می کنند. لاک پشت در پاسخ از آن ها می خواهد که از آب خارج شوند اما ماهی ها که از انجام این کار عاجز هستند، تصمیم می گیرند تا با فرا رسیدن شب گرد هم آمده و نقشه ای کارساز را جهت نجات جان خود طراحی نمایند.


فهرست


مثلا مقدمه: «طنز» کنندگان! پیش درآمد: جلال آل احمد حکایت عبرت انگیز آن سه ماهی: نادر ابراهیمی پرسش نامه: احمد رضا احمدی در خویشاوندی: منوچهر احترامی در دل بابا شمل: استاد رضا گنجه ای آتشی مزاج: محمد علی افراشته دزد در بیمارستان: نصرت الله باستان جن و ساده دل: باستانی پاریزی پاریز یا پاریزین: باستانی پاریزی استادان: باستانی پاریزی کتاب انشانگاری: صمد بهرنگی مفخر الشعرا: ذبیح بهروز نشان علمی فیلپوز میرزا: ابوالقاسم پاینده قصه ی عینکم: رسول پرویزی شوشو جان: ایرج پزشکزاد لبخند: محمد پورثانی ؟: عباس توفیق فراق ابدی: عباس توفیق دمب گربه: عباس توفیق لوح محفوظ: فریدون توللی اختلاس: فریدون توللی خودنویسی: حسن تهرانی پست جنگلی: حسن تهرانی خروس بی محل: ابوتراب جلی ویلان الدوله: محمد علی جمال زاده همراه: صادق چوبک پختن کیک: ابوالقاسم حالت دل گنده: نورالله خرازی به خدا من دکتر نیستم: مرتضی خدابخش چرند پرند: علی اکبر دهخدا کاریکلماتور: پرویز شاپور یک تحقیق تاریخی: خسرو شاهانی زبان های دنیا: اسدالله شهریاری شرایط ازدواج: کیومرث صابری صراحت و قاطعیت: بهرام صادقی کیمیاگری در خیابان: منوچهر صفا از یادداشت های پرنده ی سرگردان: عمران صلاحی از قصه های پیش پا افتاده: عمران صلاحی برداشتن تاج از میان دو شیر: علی عبدالخالق یادداشت: محمود عنایت حادثه: محمود عنایت پیتر سلرز: پرویز کلانتری قرار تماس: پرویز کلانتری مشنگ: پرویز کلانتری علی محمد خان طرفش را نشناخته بود: مسعود کیمیاگر قتل و جنایت: علامعلی لقائی اهمیت حسن بودن: جواد مجابی جعفر خان از فرنگ آمده: حسن مقدم از رو به رو با شلاق: کیومرث منشی زاده سماور: هوشنگ مرادی

برشی از متن کتاب


حکایت عبرت انگیز آن سه ماهی ... دیکته: حکایت سه ماهی در آبگیر – پس تموشات گفت جاهل را که حکایت تو حکایت آن ماهی ست که در آبگیر بماند و بر تو همان خواهد رفت که بر ماهی گذشت. جاهل گفت: چگونه بوده است آن حکایت؟ حکایت – سال ها پیش از این سه ماهی در آبگیری زندگی می کردند، فارغ از هر خیال. و غم دنیا فلسشان بود. نه حصاری داشتند نه سلاحی و هرگز خیال بد به خود راه نمی دادند. قوت لایموتی داشتند و سد جوعی می کردند و به تمام نداده ها رضا بودند و کاری هم به کار قورباغه ها و لاک پشت ها که به طبیعت برگ زده بودند و هم در آب می زیستند و هم در خشکی نداشتند. این سه ماهی سالیان دراز با آسودگی در آبگیر کوچک خود زندگی می کردند و دائما سپاس حق می گزارند. تا آن که روزی لاک پشتی که در همسایگی ایشان بود به کنار آبگیر آمد و فریاد برآورد: چه دراز کشیده اید ای ماهی ها که صیادی در این حوالی ست. یک یک آبگیرها را می بندد و هر چه ماهی ست به دام می اندازد. روز دیگر به آبگیر شما خواهد رسید. ماهیان هراسناک شده بانگ برداشتند که ای برادر دانا! ما را بر گوی چه کنیم تا از چنگ این دشمن نابکار خلاصی یابیم؟ لاک پشت گفت: ذو حیاتین شوید. ماهی ها جواب دادند: ای دوست، نمی توانیم، نمی توانیم. لاک پشت گفت: پی وصیت کنید، زیرا سزای ناتوان مرگ است. لاک پشت این بگفت و سر در لاک خویش فرو کرد. ماهیان که سخت مضطرب گشته بودند متحیر به جای ماندند. عاقبت یکی از ایشان از خواب غفلت چند هزار ساله بیدار شد و گفت: دوستان! زمان تامل نیست و گاه تردد گذشته است. اکنون متفرق شویم و هر یک در گوشه ای پناه گیریم تا شب هنگام. آن گاه مجلسی پنهانی تشکیل دهیم و نتیجه ی تفکر خود بازگو کنیم؛ شاید فرجی باشد و چنین کردند. شب هنگام، سه ماهی در سایه ی توده ی خزه ای گرد آمدند. پس از سلام و احوال پرسی فراوان ماهی بزرگ تر رسمیت جلسه را اعلام کرد و گفت: دوستان وفادار و یاران ستم دیده از فلک غدار! شما نیک می دانید که این آبگیر معبری تنگ دارد به سوی آبگیرهای دیگر و شاید به دریا. پس مصلحت در این است که هم اکنون بار خود را بسته، پس انداز و مایحتاج خود را برداشته به هر فلاکت باشد از این مخرج عبور کنیم. شاید جان از این مهلکه به در بریم و گوشه ی عزلتی بیابیم و باقی عمر را در تنعم بگذرانیم. ماهی دوم گفت: سخنی بس نیکو گفتی و دانش خود بی دریغ در اختیار یاران قدیم نهادی. بیهوده نیست که حکما گفته اند: «هیچ گرهی نیست که...

(51 داستان طنز از 40 نویسنده) نویسندگان: عمران صلاحی - بیژن اسدی پور انتشارات: مروارید


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب طنزآوران امروز ایران - عمران صلاحی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل