loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب طبیعت ترسناک (جستجوگران بی باک)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
72,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب جستجوگران بی باک از مجموعه ی طبیعت ترسناک، نوشته ی آنیتا گانریو ترجمه ی محمود مزینانی توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است.

امروزه با یک نگاه ساده به نقشه جهان می توان شهر ها، کشورها، دریاها، رودها، جنگل ها، بیابان ها و دیگر نقاط این کره خاکی را دید. اما هزاران سال پیش وضع به این شکل نبود. انسان های بسیاری بودند که برای کشف سرزمین های جدید و آشنا شدن با مناطق دیگر جهان دست به سفرهای سخت و مشقت باری زدند که گاه با مرگ انسان های بی شماری همراه بوده است. کتاب جستجو گران بی باک به این افراد، سفرها و اکتشافاتشان می پردازد. اولین کسانی که دست به سفر اکتشافی زدند و داستان سفرشان به محققان امروزی رسیده است مصریان باستان در سال 1492 قبل از میلاد مسیح بوده اند. آنان به دستور ملکه شان برای کشف سرزمین افسانه ای " پونت " دست به یک سفر اکتشافی زدند که 2 سال به طول انجامید. قدیمی ترین نامی که تقریباً اکثر افراد نام او را شنیده اند " مارکوپولو " تاجر و جهان گرد ونیزی است. او زمانی که شانزده ساله بود به همراه پدرش مسیر ونیز تا چین را با کشتی طی کرد. او در این مسیر مناظر و چیزهای باور نکردنی بسیاری دید که بعد از چاپ کتاب خاطراتش کسی آن ها باور نمی کرد. " کریستف کلمب " و " ماژلان " نفراتی بودند که به قاره آمریکایی کنونی رسیدند. اما کشف مکان های ناشناخته محدود به دریا نبود. سفر در دل بیابان های بزرگ جهان، بالا رفتن از کوه های سر به فلک کشیده و پوشیده از برف و یخبندان و سفر به قطب های زمین تنها از عهده کاشفان جسور و مشتاق بر می آمد. این کتاب شما را با این افراد و شرح زندگی و سفرهایشان آشنا می کند.

 


فهرست


  • مقدمه
  • جستجوگران بی باک قدیمی
  • دریانوردان دریادل
  • جستجوگران بیابان ها
  • کوهنوردان شیردل
  • کاشفان قطب
  • جستجوگران رودها
  • جستجوگران بی باک امروزی
  • تاریخچۀ جستجوگران بی باک

برشی از متن کتاب


کوهنوردان شیردل انسان ها سال ها و سال هاست که از کوه ها بالا رفته اند. در واقع می توان گفت که سن کوهنوردان هم درست به اندازۀ خود کوه هاست. اما انسان ها فقط برای تحسین چشم انداز کوه ها نبود که از آنها صعود می کردند. آنها از کوهنوردی هدفی داشتند. کوه ها معمولا وسط راه جستجوگران سبز می شدند و آنها به اجبار باید از آنها بالا می رفتند. مارکوپولوی بی باک را یادتان هست؟ او که کوهنورد مادرزاد نبود. مارکو فقط برای رسیدن از نقطه الف به نقطه ب بود که مجبور به بالا رفتن از کوه های " پامیر" شد. کوه ها چیزهای بسیار به درد بخوری هم بودند. اولین بار سربازان اسپانیایی بودند که در قرن شانزدهم از پوپوکانپتل (آتشفشانی در مکزیک) بالا رفتند. آنها برای درست کردن باروت دنبال سولفور می گشتند. اما تا قرن هجدهم که مردم فقط با هدف لذت بردن از هیجان این کار شروع به بالا رفتن از کوه ها کردند، کوهنوردی شروع نشد. تا قبل از آن کسی فایده ای در این کار نمی دید... هنریت سخت جان امروزه دختران می توانند دنبال هر کاری که پسران انجام می دهند نیز بروند، کارهایی مثل فوتبال بازی کردن یا زمین خوردن از روی دوچرخه. اما در قرن نوزدهم تا بخواهید اوضاع با امروز فرق داشت. از دخترها انتظار می رفت در خانه بمانند و کارهای خسته کننده ای مثل قلاب بافی، رفت و روب و مواظبت از کودکان را انجام دهند. هیچ کس انتظار نداشت که آنها از دره ها و پرتگاه های کوهستان ها بالا بروند. ولی خوشبختانه مثل اینکه هیچ کس این را به «هنریت دوانجویل» نترس نگفته بود. داستان مسافران طبیعت ترسناک هنریت دوانجویل (1795-1871) ملیت : فرانسوی هنریت را جان به جانش هم می کردی، رفتاری خانم منشانه نداشت. او تحمل نشستن در خانه و قلاب بافی کردن را نداشت؛ حرفش را هم نزنید. او افق دیدش را خیلی بالاتر از این حرف ها برده بود: به کوه استوار «بلانش» در رشته کوه های الپ. رویای هنریت این بود که اولین زنی باشد که به این قله بلند صعود می کند؛ قله ای که با  4807 متر ارتفاع، بلندترین قله اروپاست. خانواده اش تمام تلاش شان را کردند تا او را از این کار منصرف کنند. آنها می گفتند آن وقت مردم پیش خودشان چه فکری می کنند! اما هرچه آنها بیشتر سر هنریت نق زدند؛ عزم او برای انجام این کار بیشتر شد. ارتفاع یک زندگی هنریت ماه ها برای تهیۀ تدارکات گروهش وقت گذاشت و سرانجام در دوم سپتامبر 1838 به راه افتاد. شانسی که آورد این بود که خانوادۀ نق نقویش نمی دانستند که زیر لباسش چی پوشیده است. شلواری با پارچه چهارخانه و به رنگ روشن . اگر آنها می فهمیدند حتما از وحشت پس می افتادند. در آن روزگار از دختران انتظار می رفت که دامن های بلند، ضخیم و آبرومند بپوشند. هنریت چندتا راهنمای محلی استخدام کرد تا راه صعود را نشانش بدهند. آنها خیلی زود فهمیدند که او به شکل حیرت انگیزی شجاع است (یادتان باشد که داریم دربارۀ یک دختر حرف می زنیم). سه روز سخت و طاقت فرسا طول کشید تا او خودش را به قله برساند. حتی مجبور شد یک شب را بدون غذا یا روانداز  توی یک غار بگذراند. وقتی هنریت بالای کوه رسید، کبوتر نامه بری را فرستاد تا خبر موفقیتش را برای کسانی که منتظرش بودند ببرد. توماس منینگ (1772-1840) ملیت: انگلیسی در کودکی درس و مشق توماس خیلی خوب بود. او همیشه در درس های زبان لاتین، یونانی و ریاضیات نمره های عالی می گرفت. بزرگ تر که شد به دانشگاه کمبریج رفت و در آن جا زبان چینی را نیز یاد گرفت. عجب جوان باهوشی! اما توماس از آن بچه ننه های لوس و ننری نبود که دائم دور و بر معلمانشان می پلکند. او هیچ وقت چیزی را جدی نمی گرفت و همیشه در حال تعریف کردن جوک های بی مزه بود. سوار بر قایقی کندرو به سمت چین منینگ روز و شب در فکر سفر به چین و دیدن آنجا با چشم های خودش بود. فقط یک اشکال کوچولو این وسط وجودداشت؛ ورود خارجی ها به چین ممنوع بود. بنابراین او به یک بهانه قابل قبول برای رفتن به آن جا احتیاج داشت. حدس می زنید که او چه کار کرد؟ تصمیم گرفت در رشته پزشکی تحصیل کند و پزشک شود.(به طور کلی پزشکان و حکیم ها در چین خیلی مورد احترام بودند) او یکی از آن لباس های بلند چینی هم پوشید و ریشش را ول کرد تا بلند شود.منینگ فکر می کرد که ریش خیلی به او می آید، هرچند که دوستانش اصلا با این حرفش موافق نبودند. در ابتدا منینگ کوشید از راه دریا خودش را به چین برساند، اما کشتی او را به ساحل راه ندادند. پس تصمیم گرفت راه خطرناک تر و دورتر را انتخاب کند. او سفرش را از هند شروع کرد و از طریق کوه های هیمالیا به طرف تبت رفت.

نویسنده: آنیتا گانری مترجم: محمود مزینانی انتشارات: پیدایش  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب طبیعت ترسناک (جستجوگران بی باک)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل