loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب شکر نعمت های خدا (خانواده خرس ها 19)

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب شکر نعمت های خدا نوزدهمین جلد از مجموعه ی خانواده خرس ها، اثر استن و جن برنشتاین با ترجمه ی پیمان خاکسار توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.

این قسمت از داستان های این خانواده ی مهربان و دوست داشتنی در یک روز توفانی اتفاق می افتد. خرس کوچولوها همیشه به خاطر عروسک ها، بازی های ویدیویی و چیزهایی که دوستانش مثل " لیزی " و پسرعمو " فرد " داشتند و توله ها نداشتند غر می زدند. مادر که از این همه غر غر کردن ها خسته شده بود در یک روز توفانی که توله ها از خانه ی لیزی و فرد برگشتند و شروع کردن به غر زدن، مادر از آن ها می خواهد که این غر زدن ها را کنار بگذراند و به خاطر چیزهایی که دارند شکر گذار باشند. اما توله ها مدام غر می زنند و می گویند ما باید به خاطر چه چیزی شکر کنیم؟ در همان لحظه با غرش صدای رعد اتفاقاتی می افتد که همه چیز را تغییر می دهد ...

نکات آموزنده ی این مجموعه کتاب ها در متن داستان نهفته بوده و جنبه ی نصیحت گونه ندارد. کودکان و نوجوانان با مطالعه متن ساده و روان به کار برده شده در زبان نوشتاری داستان می توانند برای مدتی سرگرم شده و علاوه بر آن در رابطه با اتفاقات روزمره ای که ممکن است برای آن ها پیش آید نیز آگاهانه و با دید بازتری برخورد کنند. در هر جلد از این مجموعه این خانواده با موضوع جدیدی رو به رو می شوند. اعضای اصلی این خانواده از خرس پدر، خرس مادر، خرس پسر و خرس دختر و کوچک ترین عضو خانواده خرس عسل تشکیل شده است. تصاویر زیبا به همراه رنگ آمیزی شاد به کار گرفته شده در این کتاب که بیانگر روند داستان می باشد جذابیت آن را دو چندان کرده است. با مطالعه ی این جلد از این مجموعه داستان ها کودکان یاد می گیرند که باید به خاطر نعمت هایی که خداوند به آن ها بخشیده است شکر گذار باشند و توجه بیش تری نسبت به چیزهایی که دارند بکنند. شما بعد از خواندن این کتاب می توانید از کودک خود بخواهید راجع به چیزهایی که دارند بیش تر فکر کنند و چند تا از آن ها را برای شما نام ببرند.


برشی از متن کتاب


وقتی بابا برای نوشیدن یک فنجان چای از کارگاهش به منزل آمد، مامان نگاهی به این طرف و آن طرف کرد و پرسید: پس برادر کجاست؟ او گفت: برادر از من اجازه گرفت تا سری به پسرعمو فرد بزنه. من هم به او اجازه دادم. تا قبل از شام برمی گرده. ناگهان صدای غرش بلند رعد شنیده شد و بابا اضافه کرد: انگار توفان در راهه. مامان هم همین عقیده را داشت. با رفتن خواهر به منزل لیزی و برادر به خانه ی فرد، باید هم هوا توفانی می شد. توفانی از غر زدن ها که لیزی چند عروسک یا فرد چند بازی ویدیویی دارد. حتی فکر کردن به این موضوع مامان را ناراحت می کرد. اما با نزدیک تر شدن صدای رعد و توفان، مامان کم کم نگران شد. مامان آماده شده بود که به آن ها تلفن بزند که صدایشان را از روی پله ها شنید. آن ها درست قبل از شروع باران وارد خانه شدند. طولی نکشید که غر زدن هایشان شروع شد. خواهر گفت: لیزی یک عروسک سوارکار هم خریده! جدید جدیده! اون لباس اسب سواری و یه اسب خوشگل هم داره! برادر گفت: این که چیزی نیست. پسرعمو فرد سه بازی ویدیویی جدید خریده! سه تا! مامان گفت: شما دو تا خوب گوشاتون رو باز کنین. من به اندازه ی کافی شنیده ام که چی ندارین. ای کاش کمی هم به خاطر اون چیزهایی که دارین خدا رو شکر می کردین. به این می گن شکر نعمت های خدا. خواهر پرسید: مثل چه چیزهایی؟ برادر پرسید: آره، مثل چه چیزهایی؟ درست در همین لحظه یک برق بزرگ در آسمان ظاهر شد که یک صدای بلند رعد به دنبالش آمد و باران شدیدی شروع به باریدن کرد...

  • مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
  • نویسندگان: استن وجن برنستین
  • مترجم: سعید خاکسار
  • انتشارات: موزون


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب شکر نعمت های خدا (خانواده خرس ها 19)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل