loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب شغل جدید مامان (خانواده خرس ها 31)

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب شغل جدید مامان نوشته ی استن و جن برنشتاین و ترجمه ی سعید مادح خاکسار توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.

کتاب از سری کتاب های " خانواده خرس ها " و " مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان " و جلد ٣١ این مجموعه می باشد. داستان های این مجموعه هدفمند هستند و مهارت های زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی را در قالب داستان شرح داده اند. داستان درباره ی شغل مادران در کنار خانه داری است و اینکه برخورد خانواده با آنها باید چطور باشد و در کارهای خانه با یکدیگر همکاری کنند. خانواده ی خرس ها شاد و خوشبخت در خانه ی درختی شان زندگی می کردند. پدر خانواده با کنده ی درخت ها وسایل شیک می ساخت و آن ها را می فروخت. مادر خانواده، خانه را اداره می کرد و بچه ها درس می خواندند و تکالیف شان را انجام می دادند. مادر مراقب همه بود و در انجام کارهای بچه ها و پدر خانواده به آن ها کمک می کرد. تنها سرگرمی مادر لحاف دوختن بود و او این کار را با ظرافت و دقت انجام می داد. او برای اعضای خانواده لحاف هایی دوخته بود که خودش آن ها را طراحی کرده بود. او حین مرتب کردن باغچه برای ماهیگیری پدر کرم جمع می کرد، به بازی پسرش با هواپیما نگاه می کرد و تعداد طناب زدن های دخترش را می شمرد. یک روز وقتی پدر یک حراج خانگی برای فروش محصولات دست سازش برگزار کرد و همان روز مادر لحاف ها را برای اینکه هوا بخورند روی بند رخت پهن کرد. مشتری های پدر از دیدن لحاف ها هیجان زده می شدند و حاضر بودند برای خریدن آن ها پول زیادی بپردازند. آن ها به مادر خرس ها گفتند می تواند با استعدادی که دارد کاسبی خوبی راه بیندازد. پدر و مادر چندان به این کار اطمینان نداشتند. آن شب مادر خانواده فکر کرد و روز بعد به خانواده گفت که تصمیم دارد یک لحاف فروشی باز کند و برای این کار یک مغازه نزدیک خانه اجاره کرده است. بچه ها و پدرشان بهانه آوردند ولی او تصمیمش را گرفته بود. بچه ها به مادرشان گفتند او مادر آن هاست و نمی تواند کار دیگری داشته باشد. مادر به آنها توضیح داد که زن ها می توانند علاوه بر مادر بودن، شاغل باشند و کار دیگری را هم انجام دهند. او موقع رفتن به آن ها گفت ممکن است دیر به خانه برگردد و دیرتر شام را آماده کند. او رفت و....

 


برشی از متن کتاب


مامان گاهی فکر می کرد که کمی زیادی سرش شلوغ است. او دوست داشت کمی هم سرگرم لحاف هایش بشود. او طرح های خیلی قشنگی در ذهن داشت که می خواست روی آن ها کار کند: یک خورشید درخشان با تعدادی ابر و پرندگان آبی رنگ ... یک دسته گل زیبا و چند پروانه ... و یک منظره ی برداشت محصول با کدو تنبل و کدو سبز ... ولی مثل اینکه هیچ وقت فرصت کافی وجود نداشت. تا اینکه یک روز اتفاقی افتاد که زندگی خانواده ی خرس ها را تغیر داد ... اتفاقی که هنر لحاق دوزی مامان را از یک سرگرمی ... به یک کاسبی تبدیل کرد ! و این فقط یک تصادف بود، یعنی دو اتفاق در یک زمان رخ داده بود. دو اتفاق این بودند که بابا حراج بزرگی از وسایل خانگی خیل ویژه برگزار کرده بود و در همان روز هم مامان لحاف های خانواده را روی بند انداخته بود تا هوا بخورند. مشتریانی که برای خرید وسایل قشنگ بابا آمده بودند، با دیدن لحاف های زیبای مامان هیجان زده شدند و می خواستند آن ها را باهم بخرند. مشتریان حاضر بودند پول زیادی به مامان بپردازند. اما وقتی مامان به آن ها گفت که لحاف ها فروشی نیستند، آن ها خیلی مایوس شدند. آن ها گفتند: " شما با این همه استعداد می تونید کاسبی خوبی داشته باشید. " بابا شانه ی مامان را نوازش داد و گفت: "مامان و کاسبی؟ فکر نمی کنم. یه خرس کاسب برای یه خونواده کافیه." اما مامان خیلی مطمئن نبود. او به مهارت ها و توانایی های لحاف دوزی خوزش افتخار می کرد. هر چه باشد، او رییس باشگاه لحاف دوزهای سرزمین خرس ها بود. معمولا بقیه ی لحاف دوزها بوای گرفتن کمک و راهنمایی پیش او می رفتند. آن شب، بابا و توله ها متوجه شدند که ماملن خیلی ساکت است. او هنگام شام ساکت بود. او هنگام شستن ظرف ها ساکت بود. او تمام شب ساکت بود. او ساکت بود چون داشت فکر می کرد - به اینکه برای خودش یک کاسبی راه بیندازد.

  • مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
  • نویسنده: استن وجن برنشتاین
  • مترجم: سعید خاکسار
  • انتشارات: موزون


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب شغل جدید مامان (خانواده خرس ها 31)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل