کتاب شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان - منصوری

کتاب شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان نوشته اشتن متز و جون بارک با ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری توسط انتشارات نگارستان کتاب به چاپ رسیده است.

این کتاب  با نثری روان و گیرا دو جنگ بزرگ ایرانیان را به تصویر می کشد. اولی، جنگ ایرانیان در چالدران واقع در آذربایجان در دوران سلطنت شاه اسماعیل و دومی جنگ ایران در یونان با لشکرکشی خشایارشاه می باشد. قبل از این کتاب متأسفانه هیچ منبع موثقی در مورد جنگ با یونان وجود نداشت و هر آن چه که در مورد این جنگ می دانستیم متکی بر اسناد مورخین یونانی بود. مسلماً، از آن جایی که یونان در آن روزگار دشمن ایرانیان بود، نمی توان به مطالب نوشته شده توسط مورخین یونانی استناد کرد چرا که آن ها حتی در مورد شمار سربازان ایرانی که به یونان آمده بودند هم روایت های اغراق آمیز و نادرستی دارند و گویا به دلیل توجیه شکست شان از ایران نوشته شده است. کتاب حاضر سعی دارد پرده از حقایق این دو جنگ بر دارد و با دلایل منطقی و درست همه ی آن چه که واقعاً در این دو جنگ گذشت را روایت کند. "شاه جنگ ایرانیان در چالدران و یونان" کتابی غرورآفرین برای ایرانیان است که می تواند روزهای باشکوه و قدرتمند ایران زمین را به تصویر بکشد و با نمایش قدرت کسانی که روزی بر این سرزمین حکومت می کردند، حس افتخار و غرور را در دل ایرانیان زنده کند.

فهرست

• فهرست شاه جنگ ایرانیان در چالدران
• نمایش سرهای بریده
• اهمیت سپاه دینی چری و ارزش جنگی آن
• نقشه سلطان سلیم برای خلع پدر از سلطنت
• نامه سلطان سلیم به پادشاه ایران
• مشاوره سلطان عثمانی درباره لشکرکشی بایران
• عشایر ایران و اهمیت آن ها
• روسای قبایل عثمانی در کاخ سلطان سلیم
• نماینده پادشاه اسپانیا در دربار ایران
• سومین نامه سلطان سلیم به شاه اسماعیل
• خان محمد استاجلو سردار نامی ایران
• شرفیابی رئیس طایفه ساری قمیش
• حمله سلطان سلیم به ولایت قره باغ
• محمد قره باغی
• وصول خبر حمله سلطان سلیم به شاه اسماعیل
• ابراهیم کوچک افسر فداکار ایرانی
• شاه اسماعیل در تبریز
• قتل عام شیعیان
• روحیه شاه و سربازان ایران در شب جنگ
• آغاز جنگ
• شیرمردی از کردستان
• گفتگوی شیخ شبستری با پادشاه شیعیان در میدان جنگ
• دیو سلطان روملو فرمانده سواره نظام ایران
• شاه اسماعیل در میدان جنگ
• حمله دلیرانه پادشاه ایران با شمشیر به توپخانه
• یک مانور برجسته در تاریخ جنگ های دنیا
• مهم ترین مقاومت در برابر برجسته‌ ترین سپاه جهان
• جنگی که از وحشت آن موی بر سر کودکان سفید می شد
• رستم کلاچرمینیه فرمانده ایران
• شیخ شبستری قران به دست خود را به شاه رسانید
• شهر تبریز هنگام حمله عثمانی ها
• مرگ شاه اسماعیل
• فهرست شاه جنگ ایرانیان در یونان
• گفتگو درباره عروسی
• خشایارشاه پادشاهی که دریا را به شلاق بست
• جنگی که خاطره اش هرگز فراموش نخواهد شد
• پادشاه اسپارت در اردوگاه ایرانیان
• آغاز جنگ با یونان و مقاومت اسپارت ها
• سربازان گارد جاوید ایران و ارزش جنگی آن ها
• برادر پادشاه ایران در میدان جنگ
• پادشاه اسپارت به دست سربازان ایران از پا در آمد
• ارتش ایران وارد کشور آتن شد

برشی از متن کتاب

شاه اسماعیل گفت همان طور که حمله سلطان سلیم به ایران آسان نیست حمله ی ما هم به عثمانی آسان نمی باشد ما هنوز داخل کشور خود مسائلی داریم که حل نکرده ایم و تا وقتی که خیال ما از داخل کشور آسوده نشود نمی ‌توانیم به خارج حمله نماییم. چون یکی از شاهزادگان خانواده سلطنتی عثمانی به ایران پناهنده شده، بین سلطان سلیم و من نامه های تند  مبادله گردید ولی او خواسته است زور بگوید از قدیم هر وقت مقصری از خاک ایران می گریخت و خود را به عثمانی می‌ رسانید ایرانیان با احترام پادشاه و دولت عثمانی از استرداد آن مقصر خودداری می ‌کردند. این موضوع را تمام مصادر امور عثمانی می دانند و خود سلطان سلیم نیز از آن آگاه است ولی این که یک شاهزاده عثمانی به دربار ایران پناهنده شده سلطان سلیم در مقام استرداد آن برآمده در صورتی که این شاهزاده جوان و معصوم گناهی نکرده است که مستوجب عقوبت باشد. گناهی هم می کرد بعد از اینکه به دربار ایران پناهنده می‌ شد سلطان سلیم نباید که او را از ما بخواهد و همان طور که ایرانیان پیوسته احترام دولت و سلطنت عثمانی را نگه می‌ داشتند، او هم باید احترام به دولت و سلطنت ایران را نگاه دارد. کشیش گفت من از وضع سلطان سلیم به اندازه تو اطلاع ندارم ولی حس می کنم که پافشاری او در مورد شاهزاده عثمانی که به دربار ایران پناهنده شده بهانه می باشد و تو اگر این شاهزاده را آزاد کنی، سلطان سلیم بهانه ای دیگر خواهد گرفت. شاه اسماعیل گفت ما آن قدر ساده نیستیم که این موضوع را بتوانیم بفهمیم. کشیش ارمنی گفت از این قرار شما میل ندارید که به عثمانی حمله ور شوید و پیش دستی نمایید و قبل از این که سلطان سلیم به ایران حمله ور شود او را از پا در آورید؟ شاه اسماعیل گفت در حال حاضر به مناسبت مسائلی که در داخل کشور داریم حمله ما به عثمانی ممکن نیست ولی شاید بعد از چند سال این کار میسر شود و آن هم موکول است به اینکه وضع آینده به چه صورت در آید. کشیش ارمنی گفت پادشاه اسپانیا خیلی ثروتمند است و می ‌تواند برای ایجاد یک ارتش نیرومند با تو کمک نماید. شاه اسماعیل گفت این موضوع بسته به این است که او چه قدر به ما زر و سیم بدهد و  از این گذشته اگر او نیمی از آن زر و سیم را به اتباع خود که در عثمانی متضرر شده ‌اند بپردازند زیان آن ها جبران خواهد شد. کشیش ارمنی گفت ولی پادشاه اسپانیا از روش سلطان سلیم خشمگین شده قصد دارد که او را متنبه نماید. شاه اسماعیل گرچه جواب هایی به آن کشیش ارمنی داد ولی نمی‌ توانست به وی اعتماد کند. چون او و سایر ایرانیان قادر به خواندن خط لاتینی نبودند و نمی دانستند آیا نامه ای که آن کشیش آورده اصالت دارد یا نه؟ دیگر این که شاه اسماعیل فکر می کرد پادشاهی چون پادشاه اسپانیا که آن همه اراضی و زر و سیم دارد وقتی می‌ خواهد یک ایلچی  به دربار پادشاهی دیگر بفرستد یک هیئت را مامور سفارت می کند و هیئت مزبور با تشریفات مخصوص وارد کشور بیگانه می شوند و هدایایی از طرف پادشاه خود برای پادشاه دیگر می برند.

نویسندگان: اشتن متز - جون بارک مترجم: ذبیح الله منصوری انتشارات: نگارستان کتاب