loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سیصد و شصت و پنج روز در صحبت مولانا

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب سیصد و شصت و پنج روز در صحبت مولانا نوشته ی حسین محی الدین الهی قمشه ای توسط انتشارات سخن به چاپ رسیده است.

این کتاب از مجموعه ی «جوانان و فرهنگ جوانی» انتخاب شده است که به غیر از مولانا شامل سیصد و شصت و پنج روز با سعدی و سیصد و شصت و پنج روز با ادبیات انگلیسی نیز می شود. هدف از انتشار این آثار آشنایی جوانان با بزرگان ادب و ادبیات جهان است. مولانا ادیب بزرگ ایرانی، شاعر و عارفی است که توانسته در دل و جان مردم، اعم از پیر و جوان جای گیرد. حتی بسیاری نیز اشعار وی را در قالب حکایت در فیلم ها، داستان ها و آوازها طرح می کنند. این کتاب اثر گران قدری است که مولف در آن با زحمت بسیار توانسته 365 شعر مولانا را در خود جای دهد و منبعی غنی از اشعار وی فراهم کند. نکته ی مهم این اثر توضیحاتی است که در کنار اشعار توسط نویسنده فراهم شده است. بدین گونه مخاطب نیازمند دانشی همه جانبه نسبت به شعری که می خواند نیست و فردی که پیشینه ای ادبی نیز نداشته باشد با خواندن شعر و سپس تفسیر و توضیحات مولف از جریان باخبر می شود و آگاهی لازم را بدست می آورد. همین تلاش موجب باارزش تر شدن این اثر و افزایش مخاطب شده است به نحوی که نه تنها دانش آموختگان ادبیات بلکه پیر و جوان از هر قشر و با هر دانشی می توانند از اشعار موجود در کتاب و تحلیل های آن ها بهره ببرند.


برشی از متن کتاب


یک فقیهی ژنده‌ها در چیده بود در عمامه ی خویش در پیچیده بود تا شود زفت و نماید آن عظیم چون در آید سوی محفل در حطیم ژنده‌ها از جامه‌ها پیراسته ظاهرا دستار از آن آراسته ظاهر دستار چون حله ی بهشت چون منافق اندرون رسوا و زشت پاره پاره دلق و پنبه و پوستین در درون آن عمامه بد دفین روی سوی مدرسه کرده صبوح تا بدین ناموس یابد او فتوح در ره تاریک مردی جامه کن منتظر استاده بود از بهر فن در ربود او از سرش دستار را پس دوان شد تا بسازد کار را پس فقیهش بانگ برزد کای پسر باز کن دستار را آنگه ببر این چنین که چار پره می‌پری باز کن آن هدیه را که می‌بری باز کن آن را به دست خود بمال آنگهان خواهی ببر کردم حلال چونک بازش کرد آنک می‌گریخت صد هزاران ژنده اندر ره بریخت زان عمامه ی زفت نابایست او ماند یک گز کهنه‌ای در دست او بر زمین زد خرقه را کای بی‌عیار زین دغل ما را بر آوردی ز کار

فهرست


یادداشت ناشر مقدمه حکایت نی 1. بشنو از نی چون حکایت می کند 2.آب زنید راه را هین که نگار می رسد 3. عشق تو منادی به عالم در داد 4.آسمان و زمین بر بیهوده خلق نشده است 5. چشم تو ناز می کند، ناز جهان تو را رسد 6.درنکوهش اصحاب صورت 7.بیان آنکه تن خاکی آدمی همچون آهن نیکو جوهر قابل آیینه شدن است 8. پیش چنین ماه رو گیج شدن واجب است 9.عقل آن است که همواره شب و روز مضطرب و بی قرار باشد 10. قصه ی مرغ گرفتار و سه نصیحت او 11. بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد 12. در نشان های ولی 13. قصه ی «سبحانی ما اعظم شانی» گفتن بایزید 14.مرا عهدی است با شادی که شادی آن من باشد 15.یکی گفت که پیش از آنکه زمین و آسمان بود خدا کجا بود 16. تفسیر حدیث نبوی در ماهیت حیوان، انسان و ملائکه 17. دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد 18. مصطفی (ص) یاری را عتاب کرد که تو را خواندم نیامدی 19. چالش عقل با نفس، همچون تنازع مجنون با ناقه 20.بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود 21.در اطوار بت پرستی 22.حکایت فقیه بزرگ دستار 23.یاران سحرخیزان تا صبح که دریابد 24. در بیان علم تحقیقی و علم تقلیدی 25.در بیان جبر و اختیار 26. بی گاه شد بی گاه شد، خورشید اندر چاه شد 27. شخصی که دام نهد و مرغکان را به مکر در دام اندازد 28. قصه ی صوفی که در میان گلستان سر بر زانو مراقب بود 29. اگر تو مست وصالی رخ تو ترس چراست 30.آنچه می آید می گویم 31.ناله ی سرنا و تهدید دهل، چیزکی ماند بدان ناقور کل 32. ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرین است 33.باخت است و شناخت است 34.وحدت مومنان 35. چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند 36. مصطفی (ص) را اول بکلی مشغول خود کرد 37. قصه ی آن دباغ که در بازار عطاران از بوی عطر و مشک بی هوش و رنجور شد 38. عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد 39.قرآن دیبایی دورویه است 40. در پاسخ اشکال بداندیشان و قاصر فهمان به مثنوی 41. شمس و قمرم آمد، سمع و بصرم آمد 42. مراعجب می آید که این حافظان چون پی نمی برند 43.در اطوار سیر آدمی از جمادی تا فنای فی الله 44.بنای رخ که باغ و گلستانم آرزوست 45. حسام الدین ارزنجانی پیش از آنک به خدمت فقرا رسد 46.پرسیدن معشوقی از عاشق خود که از شهرها کدام شهر را خوش تر یافتی 47. جامع سیه کرد کفر، نور محمد رسید 48.انبیا به مقام نبوت به واسطه ی اجتهاد نرسیدند 49.گفتن روح القدس مریم را که من رسول حقم به تو 50.اینک آن جویی که چرخ سبز را گردان کند 51. عارف گشاد و خوشی و بسط را نام بهار کرده است 52.در بیان رستاخیز عشق از داستان عاشق صدر جهان 53. ز باد حضرا قدسی بنفشه زار چه می شد 54.زندگی دنیا یک رویا است 55.در بیان تجسم اوصاف و اعمال آدمی در جهان دیگر 56. نه فلک مر عاشقان را بنده باد، دولت این عاشقان پاینده باد 57. مقام و مصلای ابراهیم 58.حکایت آن دزد که پرسیدنش چه می کنی 59.بانگ زدم من که دل مست کجا می رود 60.سخن ما همه نقد است 61.تمسخر قوم نوح از کشتی ساختن نوح در بیابان 62.هله، نومید نباشی که تو را یار براند 63.من مرغم، بلبلم، طوطی ام 64.مثل در بیان آنکه حیرت مانع بحث و فکرت است 65. داد جارویی به دستم آن نگار، گفت کز دریا برانگیزان غبار 66. شیخ الاسلام ترمذی می گفت 67. در اوصاف طلب 68. نان چاره ز من بستان، جان پاره نخواهد شد 69.گواهی بر اثبات آسان تر باشد تا بر نفی 70. داستان گریختن عیسی (ع) از احمقان 71. من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه 72.فرمود این که می گویند در نفس آدمی شری هست 73. مناظره ی انبیا با منکران 74. این کیست چنین مست ز خمار رسیده 75. اهل دوزخ در دوزخ خوش تر باشند 76. قصه ی دقوقی و عجایب احوال او 77. هست در حلقه ی ما حلقه ربایی عجبی 78.یکی در رزم رفت 79.توفیق میان این دو حدیث که «الرضا بالکفر کفر» و «من لم یرض بقضایی..» 80. فریفت یار شکریار مرا به طریق 81.بعضی گفته اند محبت موجب خدمت است 82. تمثیل در بیان علت تعصب 83.بیا که عاشق ماه است و ز اختران پیدا است 84.بسیار کس باشد که او را قوت حضور نباشد 85.تشبیه کردن قرآن به عصای موسی 86.خبری اگر شنیدی ز جمال و حسن یارم 87.تواتر شنیدن گوش فعل رویت می کند 88.افتادن شغال در خم رنگ 89. تو آسمان منی من زمین به حیرانی 90. گفت که ما مقصریم 91. قصه ی خطا خواندن بلال اذان را 92. اگر ز حلقه ی این عاشقان کران گیری 93. در بیان معنی سیف الدین 94. جون نین بد آدمی، خون خوار بود 95.هر خوشی کان فوت شد از تو مباش اندوهگین 96.عالم خیال نسبت به عالم مصورات و محسوسات فراخ تر است 97.سرآغاز دفتر سوم مثنوی 98.خیز که امروز جهان آن ماست 99. معین ادلین است عین الدین نیست 100. بیان منازعت چهار کس جهت انگور 101.گهی به سینه درآیی گهی ز روح برآیی 102.در بیان آنکه توفیق و خیر عطای حق است 103.حکایت سجدا کردن یحیی مسیح را در شکم مادر 104.تا با تو قرین شده است جانم 105.مصطفی (ص) چون شکسته شد 106.کشیدن موشی مهار شتر را 107. ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم 108.عیسی علیه السلام بسیار خندیدی 109.قصه ی کودکی که در پیش تابوت پدر خود می نالید 110. اگر دمی بنوازد مرا نگار چه باشد 111.آخر دیگران رقایق و دقایق و معارف می گویند 112.حستن آن درخت که هرکه میوه ی آن خورد هرگز نمیرد 113.دی شد و بهمن گذشت، فصل بهاران رسید 114.شیری در پی آهویی کرد 115. داستان بیدار کردن ابلیس معاویه را برای نماز 116.آمد شهر صیام، سنجق سلطان رسید 117. چون قلب گواهی می دهد گواهی زبان چه حاجت گردد 118.در نشان علم گفتاری و تقلیدی 119. عشق امنون مهربانی می کند 120.آورده اند که عیسی (ع) در صحرایی می گردید 121.تمثیل در بیان مستی روحانی 122.اندک اندک جمع مستان می رسند 123.وحی آمدن از حق تعالی به موسی که چرا به عیادت من نیامدی 125.آن را که درون دل عشق و طلبی باشد 126. در سرشت آدمی همه ی علم ها در اصل سرشته اند 127. در بیان جنسیت و غیریت که موجب جذب و دفع است 128. نی ام ز کار تو فارغ، همیشه در کارم 129.عالم دشمنی تنگ است 130.کفتن نابینای سائل که من دو کوری دارم مرا رحم کنید 131.روز آنست که ما خویش بر آن یار زنیم 132. در آدمی بسیار چیزها است 133.از محبت تلخ ها شیرین شود 134.عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن 135.شخصی آمد و گفت کجا بودی مشتاق بودیم 136.تعجب کردن آدم از فعل ابلیس و شنیدن عتاب 137. امروز بت خندان می بخش کند خنده . 138. در بیان مقصودهایی که در خاطر نمی گنجد 139.در دل من آن دعا انداختی 140.فصل بهار آمد ببین بستان پر از حور و پری 141.ما امیر را برای دنیا و ترتیب علم و عملش دوست نمی داریم 142.مشورت کردن فروعون با آسیه و نصایح آسیه 143.بقالی زنی را دوست می داشت 145.بیان تفسیر آیه ی شریفه ی «یا ایها المزمل» 146.ای بر سر بازارت صد حرقه به زناری 147.در آدمی عشق و دردی هست 148.قصه ی اختلاف نابینایان در بیان چگونگی و شکل پیل 149.امروز سماع است و شراب است و صراحی 150.سوال کرد که حق تعالی می فرمایید انی جاعل فی الارض خلیفه 151.ای ببرده رخت حسها سوی غیب، دست چون موسی برون آور ز جیب 152. چو نماز شام هرکس بنهد چراغ و خوانی 153.کافر و مومن هر دو مسبحند 154.کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب 155. در دلت چیست عجب که چو شکر می خندی 156.یکی سوال کرد که چون ما خیر کنیم 157.حکایت مارگیری که اژدهای افسرده را مرده پنداشت 158. هست امروز آنچه می باید بلی 159.بدرستی که من دانسته ام قاعده ی روزی را 160. حکایت آن مداح که از جهت ناموس شکر ممدوح می کرد 161.بازگردد عاقبت این در، بلی 162.حق تعالی با بایزید گفت که یا بایزید چه خواهی 163. در بیان حدیث نبوی که من کنت مولاه 164.ای نای خوش نوای که دلدار و سرخوشی 165.آدمی سه حالت دارد 166.در بیان آنکه عاشق هرچه گوید اشارت با معشوق است 167. بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری 168.روزی سخن می گفتیم میان جماعتی 160. گریختن گوسفند از کلیم الله 170.خورانمت می جان تا دگر تو غم نخوری 171.صورت فرع عشق آمد 172.بیان حدیث ان الله یلقن الحکمه .. 173.حرام گشت از این پس فغان و غم خواری 174. آخر در دنیا شب و روز فراغت و آسایش می طلبی 175.حکایت رنجوری که طبیب در وی امید صحت ندید 176. مطربا این پرده زن کان یار ما مست آمده است 177. در تفسیر آیه ی الا من تاب و آمن و . 178.رسیدن شاعر به حلب روز عاشورا 179.بیا بیا که پیشمان می شوی از این دوری 180.در روز قیامت آدمی منکر می شود که 181.در معنی حدیث موتوا قبل ان تموتوا 182.وای آن دل که بدون از تو نشانی نرسد 183.خیمه ایست که زده اند برای شاه 184.استدعای امیر ترک مخمور مطرب را 185.منم که کار ندارم به غیر بی کاری 186. فرمو که خاطرات خوش است 187.به باغ بلبل از این پس حدیث ما گوید 189. خلق آدم علی صورته 190. های و هوی کردن پاسبان بعد از بردن دزدان اسباب کاروان را 191.ندا رسید به جان ها ز خسرو منصور 192.امیری بفرماید که خیمه بدوزند 193.مناجات در پناه جستن به حق از فتنه ی اختیار 194.به روز مرگ چو تابوت من روان باشد 195.اذا السماء انسقت و اذا زلزلت الارض زلزالها، اشارت با توست 196. سرآغاز دفتر ششم مثنوی 197.وقت آن شد که ز خورشید ضیایی برسد 198.سلطان محمود را رحمه الله علیه اسبی بحری آورده بودند 199. از صحاف مثنوی این پنجم است 200.عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش 201. چون تو می خواهی که جایی روی اول دل تو می رود 202.حکایت تسلی کردن خویشان مجنون را از عشق لیلی 203. در تفسیر آیه ی اذا جاء نصر الله 205. حکایت مهمان و کدخدا و زن و بیان فضیلت مهمان داری 206.آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم 207.حکایت کافری که گفتندش در عهد بایزید که مسلمان شو 208.سماع چیست ز پنهانیان به دل پیغام 210.پادشاهی دلتنگ بر لب جوی نشسته بود 211.یا الهی سکوت ابصارنا، فاعف عنا اثقفت اوزارنا 212.جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن 213.شخصی بود سخت لاغر و ضعیف و حقیر 214.حمایت در جواب جبری و اثبات اختیار 215.یار شو و یار ببین 216.داستان شیخ سررزی 217. حکایت آن راهب که به روز روشن با شمع در طلب آدمی می گشت 218.حکیمیم، طبیبیم ز بغداد رسیدیم 219.مرا خوبی است که نخواهم که هیچ دلی از من آزرده شود 220. حکایت آن شخص که از ترس خویش را به خانه ای افکند 221.المنه لله که ز پیکار رهیدیم 222.کارهای عالم بدین سان می رود 223.معشوقی از عاشقی پرسید که تو خود را دوست تر داری یا مرا 224.ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم 225.آورده اند که شخصی در راه حج در بریه افتاد 226.در بیان حدیث نبوی: بر سه کس رحمت آورید 227. با من صنما دل یک دله کن 228.و چون شرح مقام سالکان را دراز گفتیم 229.ای مبدل کرده خاکی را به زر، خاک دیگر ار نموده بوالبشر 230. حیلت رها کن عاشقانه دیوانه شو 231.در عالم خدا هیچ چیز صعب تر از تحمل محال نیست 232.حکایت آن اعرابی که سگ او از گرسنگی می مرد 233. دوش خوابی دیده ام خود عاشقان را خواب کو 234.هرچه گویم مثال است 235.قصه ی آن حکیم که دید طاووسی را که پر زیبای خود را می کند 236.گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو . 237.اگر کسی در وقت سخن گفتن ما می خسد، آن خواب از غفلت نباشد 238. در بیان آنکه لطف حق را همه کس داند و 239.تن مزن ای پسر خوش دم خوش کام بگو 240. شخصی امامت می کرد و خواند: الاعراب اشد کفرا و نفاقا 241. ای قدیم رازدان ذوالمنن، در ره تو عاجزیم و ممتحن 242. یوسف مصری را دوستی از سفر رسید 243. ای خدای بی نظیر ایثار کن، گوش را چون حلقه دادی زین سخن 2445.مرا اگر تو نیای به پیش یار بجو 246.در بیان معنی بیت: ای برادر تو همان اندیشه ای 247. نمودن جبرئیل خود را به مصطفی به صورت خویش 248. ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها 249.عارفی گفت رفتم در گلخنی، تا دلم بگشاید 250. موری بر کاغذ می رفت، نوشتن قلم دید 251.ای از ورای پرده ها تاب تو تابستان ما 252.در قیامت چون نمازها را بیارند، در ترازو نهند 253.لابه کردن قبطی سبطی را 254.ساقی قدحی پر کن آن ساغر دوشین را 255. در بیان آنکه مجموع عالم صورت عقل کل است 257. معشوقه به سامان شد، تا باد چنین بادا 258.آخر تو به این تن چه نظر می کنی؟ 259. ای خدای پاک بی انباز و یار، دستگیر و جرم ما را درگذار 260. زهی عشق، زهی عشق که ما را ست خدایا 261.خدا را بندگانند که چون زنی را در چادر ببینند 262.حکایت حضرت عیسی و همراه نادان او 263.در هوایت بی قرارم روز و شب 264.سخن سایه ی حقیقت است 265.حمایت صوفی مسافر 266. غیر عشقت راه بین جستیم نیست 267.امید از حق نباید بریدن 268.خاریدن روستایی در تاریکی شیر را 269. در دل و جان خانه کردی عاقبت 270.حیف است به دریا رسیدن و از دریا به آبی یا به سبویی قانع شدن 271.نقش جان خویش می جستم بسی 272.گفتا که کیست بر در، گفتم کمین غلامت 273.آدمی اسطرلاب حق است 274.سر آغاز دفتر دوم مثنوی 275.ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست 276.سوال کرد که از نماز نزدیک تر به حق راهی هست؟ 277.کبودی زدن مرد قزوینی 278.نوبت وصل و لقاست، نوبت حشر و بقا است 279. قصه ی درویش و استغراق در قرب پادشاه .. 280. ای علی در سایه ی عاقل گریز 281. در بیان معنی امانت الهی و لزوم حفظ آن 283.قصه ی آن کس که در یاری بکوفت 284.یوسف کنعانی ام روی چو ماهم گواست 285.درد است که آدمی را راهبر است 286. داستان یوسف و آیینه 287. پنهان مشو که روی تو بر ما مبارک است 288.شاعری تازی گوی پیش پادشاهی آمد 289. عرصه ی عدم خیال و وجود 290. بخند بر همه عالم که جای خنده تو را ست 291.سوال کرد که از نماز فاضل تر چه باشد 292.شرح بیتی از سنایی 293.کار من اینست که کاریم نیست 294.همه ی آرزوها و مهرها و محبت ها و شقفت ها که خلق دارند 295. در نیایش و تفسیر آیه ی ما شاء الله کان و ما لم یشا لم یکن .. 296.اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی 297.تو را طبیبی هست در اندرون 298. داستان پیر جنگی 299.ساقی بیار باده که ایام بس خوش است 300.تفسیر حدیثی از پیامبر 301.در معنی حدیث اغتنموا برد الربیع 302.بیا که دانه لطیف است رو ز دام مترس 303. گفت تتاران نیز حشر را مقرند 304.در بیابان لطیفه ی وجود زن 305.گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند 306. یکی خری گم کرده بود 307.در بیابان این که موسی علیه السلام و فرعون هر دو مسخر یک مشیت اند .. 308. عیش هاتان نوش بادا هر زمان ای عاشقان 309.قافله ای بزرگ به جایی می رفتند 310. در بیابان که آنچه ولی کامل کند مرید را نشاید عینا تقلید کردن 311.روزها فکر من این است و همه شب سخنم 312.این نفس آدمی محل شبهه و اشکال است 313.در باین آن که چنان که گدا عاشق کریم است، کریم هم عاشق گدا است 314.ما در ره عشق تو اسیران بلاییم 315.سخن به قدر آدمی می آید 316. پیش آمدن نقیبان و دربانان خلیفان از بهر اکرام اعرابی 317.اندر میان جمع چه جان است آن یکی 318.عقل چندان خوب است و مطلوب است 319.ماجرای مرد نحوی در کشتی با کشتیبان 320.بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون 321.یار خوش چیزی است 322.پایان حکایت اعرابی و بیان سر قصه 323.بی جا شو و در وحدت عین فنا جان کن 324.فرمود هرکه محبوب است خوب است 325.به عیادت رفتن کر به خانه ی همسایه ی بیمار 326.ای دوست ز شهر ما ناگه به سفر رفتی 327.تقسیم خلایق به فرشته، انسان و حیوان 328.پرسیدن پیغمبر مر زید را که امروز چونی 329.رو سر بنه به بالنی تنها مرا رها کن 330. شخصی گفت در خوارزم کسی عاشق نشود 331.در بیان آنکه حال خود و مسای خود را پنهان باید داشت 332.کجا شد عهد و چیمانی که کردی دوش با بنده 333.گل و میوه نمی شکفند به پاییز 334.خدو انداختن خصم بر روی امیرالمومنین 335.بیا ساقی که عشق شراب باره رسید 336.اگرچه هر چه رو نمودی آنچنان بودی 337.در بیان آنکه غرض از این ساختن و ویران کردن چیست 338.ای آسمان که بر سر ما چرخ می زنی 339.وحی کردن حق تعالی به موسی که من که خالقم تو را دوست می دارم 340.ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان 341.قصه ی نخجیران 342.این سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود 343.در بیان آنکه قهر و لطف مصدری دارد 344.چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمی دانم 345.قصه ی بازرگان و طوطی 346.نیمشب از عشق تا دانی چه می گوید خروس 347.حکایت موسی و شبان 348.بار دگر آن دلبر عیار مرا یافت 349. گوشه ای از قصه ی کنیزک و پادشاه 350.آن سرخ قبایی که چو مه یار برآمد 351.گوشه ای از داستان وزیر مکار 352. آن آفتاب خاور مهمان ماست امشب 353.گرچه آن عاشق بخارا می رود، نی به درس و نی به استا می رود 354.وه چه بی رنگ و بی نشان که منم 355.پس به صورت عالم اصغر تویی، پس به معنی عالم اکبر تویی 356. هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن 357.چنان گفتند ما نقاش تر 358. ای قوم به حج رفته کجایید کجایید 359. از خدا جوییم توفیق ادب 360. آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن 361.آن یکی از خشم مادر را بکشت 362. جان جهان دوش کجا بوده ای 363. این سخا شاخی است از سر بهشت 364.حکایت موذن زشت آواز 365.شکر است که به دست خوب نیستیم.

تالیف: حسین محی الدین قمشه ای انتشارات: سخن

حسین الهی قمشه ای


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سیصد و شصت و پنج روز در صحبت مولانا" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل