loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سیاه برازنده ی توست - مستغانمی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب سیاه برازنده ی توست اثر احلام مستغانمی و ترجمه ی مریم اکبری توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.

کتاب حاضر، رمانی عاشقانه و جذاب را در اختیار مخاطب قرار می دهد. "هاله الوافی"، خواننده ای دل فریب از کشور الجزایر و "طلال هاشم"، تاجری ثروتمند و لبنانی الاصل، دو شخصیت اصلی داستان هستند که کلیت داستان را شکل می دهند. قصه ی کتاب، از پایان حکایت آن ها و روزهای جدایی شان از یک دیگر آغاز می گردد که نویسنده با استفاده از توصیفاتی روان و زیبا، حالات روحی "طلال" را برای خواننده تشریح می کند. ماجرای رابطه ی این زن و مرد از جایی شروع می شود که "طلال" در حال تماشای برنامه ی تلویزیونی ای می باشد که "هاله" مهمان آن بوده و با پاسخگویی به پرسش های مطرح شده توسط مجری، سرنوشت زندگی اش را برای بینندگان توضیح می دهد. در واقع مرد قصه برای اولین بار، در طی همین برنامه، نام "هاله" را شنیده و همین شناخت اولیه، او را شیفته ی الوافی می کند. به دنبال پدیدار شدن این عشق، "طلال" تصمیم می گیرد، هر جا که "هاله" حضور دارد، او نیز به آن مکان رفته و با ارسال دسته گل هایی زیبا همراه با یادداشت های عاشقانه به او ابراز علاقه نماید. پس از مدتی، مرد و زن قصه، برای نخستین بار با یک دیگر قرار ملاقات گذاشته و با هم آشنا می شوند. همین دیدار، آغازگر رابطه ای طولانی و ماجراهایی جذاب و خواندنی شده و حکایتی پرکشش را خلق می کند.


برشی از متن کتاب


طلال بسان پیانوی چشم نوازی که در به روی آهنگش بسته است، درون پیله ی تنهایی اش خزیده است. هرگز حتی نزد خود اعتراف نمی کند که هاله را از دست داده؛ مدعی خواهد شد که هاله او را از دست داده است، و خود او برای هر دوشان جدایی قاطعی را خواسته که چون ضربه ی شمشیر برنده است، چرا که غیبتی دراز مدت را بر حضور گذرای او، و رنجی بزرگ را بر لذت های کوچک، و جدا شدن یک باره را به قطع و وصل مکرر ترجیح می دهد. از شدت علاقه اش به هاله تصمیم گرفت او را بکشد تا خود را بازیابد، که ناگاه دریافت که خودش هم دارد با او می میرد، چرا که شمشیر عشق چون جنگویان کهن، قاتل و مقتول را با هم در خون می نشاند. آن طور که گربه بچه هایش را می خورد، و انقلاب فرزندانش را، عشق نیز عاشقان را به کام مرگ می کشاند. آن ها را در حالی که بر سر خوان پر برکتش نشسته اند، می بلعد؛ زیرا از ضیافت آن ها مقصودی جز شکارشان ندارد. سال ها عاشقان در اسباب جدایی شان حیران می مانند. از خود می پرسند: چه کسی سیب عشق را، آن هم در لحظه ی اوج خوش بختب زهرناک کرد؟ هیچ کس به خود عشق گمان بد نمی برد، یا توقع نقشه های خصمانه را از او ندارد. چرا که عشق را برهان روشنی می داند ورای تردیدها. عشق اما به عشاق رشک می برد، از همین رو ست که هر قدر عاشقان شوریده تر گردند، بیش تر در خطر خواهند بود. به همین خاطر می بایست به او کم تر عشق می ورزید، ولی خودش دارد عشق را با زیاده روی در عشق ورزی شکست دهد. برای عاشقی آیینی جدا از تندروی نمی شناسد؛ داستانش را تا مرز اسطوره ها به اوج می رساند. در این هنگام است که عشق، قهقهه سر می دهد و او را به هلاکت می رساند. غرقه در خوناب خواب و خیال هایش. پیپش را از روی میز برداشت و با دل تنگی آن را آتش کرد. از معدود دفعاتی بود که آرزو کرد توان گریستن داشت، ولی مردی که دردهای بزرگی دارد گریه نمی کند. به اشک هایش چنان تعصبی داشت که همیشه برای خود نگه شان می داشت. این گونه مبدل شد به موجودی دریایی، مرکب از ثروت و نمک. آیا دریا به خاطر تمرد یک ماهی اشک می ریزد؟ هاله چطور توانست فرار کند؟ حال آن که ماهی ها بیرون دریا حیاتی ندارند. یک بار هاله به او گفت: «به مردی که گریه نمی کند اعتمادی ندارم.» به لبخندی بسنده کرد. برای او فاش نکرد که خودش به هیچ کس اعتماد ندارد. ثروت، هم چون قدرت، از شناخت احساس واقعی در می ماند؛ ثروتمند برای آزمودن قلب آدم های پیرامونش باید مال باخته شود. باید روزگارش از این رو به آن رو شود تا بتواند درباره ی آدم ها به درستی داوری کند. به همین خاطر هرگز نخواهید فهمید که آیا هاله او را واقعا به خاطر خودش دوست داشت؟ آخر، روزگارش از این رو به آن رو نشد...

  • نویسنده: أحلام مستغانمی
  • مترجم: مریم اکبری
  • ویراستار: عباس گلکار
  • انتشارات: نیلوفر


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سیاه برازنده ی توست - مستغانمی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل