loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سه مرد در یک قایق - جروم ک. جروم

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب سه مرد در یک قایق با نگارش جروم ک. جروم و گزارش دکتر م. ت سیاه پوش و همچنین با ویرایش عمران صلاحی در انتشارات معین به چاپ رسیده است.

فکاهی اخیرا معنای خود را از دست داده است. افراد ترجیح می دهند خود را طنزپرداز بنامند تا فکاهی نویس. هرکس تلاش می کند تا صاحب سبک باشد. اما آنچه فراموش شده است، خوب بودن در آنچه هستیم است. برای مثال هنر حافظ در خوب شعر گفتن بود نه شعر گفتن. طنز و فکاهی دارای مرزهای باریکی هستند و هردو این امکان را دارند که با اندک تلنگری به ورطه ی هجو و هزل بیفتند. خود طنز و فکاهی نیز با یکدیگر تفاوت های اندکی دارند، همچون اینکه مخاطب فکاهی عام است و مخاطب طنز خاص. فکاهه انسان را به صدای بلند می خنداند و طنز لبخندی بر لبان فرد می نشاند. هیچکدام نیز کم ارزش تر از دیگری نیستند. هردو برای زنده نگه داشتن جامعه لازم اند. داستان سه مرد در یک قایق ساده است. داستان ماجرای سه مرد در یک قایق در رودخانه ی تایمز است. بعدا هم سگی به آن ها می پیوندد. اما این داستان ساده را جروم ک جروم به نحوی ارائه می کند که مخاطب را با معنای واقعی فکاهی آشنا می کند. نوشتار او شیرین است و بر دل مخاطب می نشیند. سه مرد در یک قایق داستانی با اتفاقات ساده و معمولی است. گاهی حتی خودمان را هم می توانیم جای یکی از آن ها بگذاریم. این هنر جروم که جروم است. سادگی، شیرینی و روانی و خنده.


برشی از متن کتاب


گفتم:«عزیزم من نمی خواهم وقت گران بهای تو را با ذکر اسامی امراضی که دارم بگیرم. عمر بشر کوتاه است و ممکن است پیش از آن که من نام دردهای خود را تماما ذکر کنم خدای ناکرده تو دار فانی را وداع کنی. پس فقط باید نام های امراضی را که ندارم برای تو بگویم. من فقط بیماری های زنانه ندارم و غیر از این ها هر بلایی که از زمین یا آسمان دامن گیر بشر می شود در وجود من جمع است.» و سپس اتفاقی را که مرا به کشف بیماری های خود راهنمایی کرده بود بیان کردم. آقای دکتر لباس مرا کند و به همه جایم نگاه کرد. نبضم را گرفت. گوشی به سینه ام گذاشت و بعد پشت میز خود نشست و نسخه نوشت و به من داد و من آن را تا کردم و در جیب خود گذاشتم و از مطب بیرون رفتم و بدون اینکه نسخه را بخوانم به نزدیک ترین داروخانه رفتم و آن را به داروساز تسلیم کردم. داروساز نسخه را خواند و پس داد و گفت:«متاسفانه نداریم.» گفتم:«چرا، مگر اینجا داروخانه نیست؟» گفت:«چرا ولی شما به یک دکان بقالی و یک رستوران احتیاج دارد.» نسخه را خواندم و دیدم نوشته است:«گوشت خوب پانصد گرم، آبجو تلح یک استکان بزرگ هر شش ساعت یک بار مصرف شود. گردش ده کیلومتر هر صبح و خواب ساعت یازده و کله ی خودتان را با چیزهایی که نمی فهمید پر نکنید.» تعلیمات نسخه را به کار بستم و نتیجه ی نیکو گرفتم و کیفم کوک بود تا این اواخر.

فهرست


  • خنده ای ساده و انسانی
  • خودستایی نگارنده
  • فصل یکم
  • فصل دوم
  • فصل سوم
  • فصل چهارم
  • فصل پنجم
  • فصل ششم
  • فصل هفتم
  • فصل هشتم
  • فصل نهم
  • فصل دهم
  • فصل یازدهم
  • فصل دوازدهم
  • فصل سیزدهم
  • فصل چهاردهم
  • فصل پانزدهم
  • فصل شانزدهم
  • فصل هفدهم
  • فصل هجدهم


نگارش: جروم ک. جروم گزارش: م. ت. سیاه پوش ویرایش: عمران صلاحی انتشارات: معین

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 1
  • تعداد صفحه 215
  • انتشارات معین

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سه مرد در یک قایق - جروم ک. جروم" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل