loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سفر به انتهای دنیا انتشارات پرتقال

5 / 1
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
214,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره کتاب سفر به انتهای دنیا

گریسیِ دوازده ساله، فرزند دوم خانواده‌ی لاک وود از وقتی دفترچه‌ی خاطرات زیبایی از مادرش هدیه گرفته دیگر کمتر شیطنت می‌کند و بیشتر وقتش را به نوشتن خاطرات روزانه‌اش اختصاص داده است. او به همراه پدر، مادر، خواهرش میلی و برادرش سم، در شهر کلیفتون ایالت مین، در خانه‌ای بزرگ زندگی می‌کنند. پدر گریسی یک هوا شناس معروف است و همیشه مشغول رصد آسمان و بررسی شرایط آب و هوایی است؛ اما بعضی وقت‌ها بد شانسی می آورد و در محاسباتش اشتباهات کوچکی رخ می دهد که کل پیش بینی‌هایش را با مشکل روبرو می‌کند. او به وجود مکانی به نام اَبَرجهان در جنوبی‌ترین نقطه‌ی کره‌ی زمین اعتقاد دارد و ادعا‌می‌کند هنوز کسی آن‌جا را کشف نکرده است. خانواده‌ی لاک وود و دیگر همشهری‌هایشان در دنیایی زندگی می‌کنند که در سرزمین های جنوبی اش اژدها هایی زندگی می کنند که هنگام  شروع فصل سرما در جنوب، به طرف شهر آن‌ها و شهرهای اطراف آمده و باعث بروز مشکلات و خساراتی برای مردم می‌شوند. با ورود اژدهایان، آسمان شهر ابری شده و تکه ابر سیاهی در آسمان پدیدار می‌شود. به عقیده‌ی گریسی هرگاه این ابر سیاه بالای خانه‌ای می‌رسد، یکی از اعضای آن خانواده می‌میرد. حالا این ابر سیاه نزدیک خانه‌ی آنهاست و پدر و مادر به طور ناگهانی تصمیم گرفته‌اند خانه‌شان را فروخته و سفری دور و درازی را به سمت اَبَرجهان آغاز کنند. اما آیا چنین جایی وجود خارجی دارد؟ علت این تصمیم ناگهانی پدر و مادر چه بود؟ آیا به ابر سیاه مربوط بود؟ پاسخ تمام این پرسش‌ها را در کتاب سفر به انتهای زمین خواهید یافت.

بخشی از کتاب سفر به انتهای دنیا

علامتی به عنوان تعطیل است در قسمت ورودی چادر نصب شده بود، اما پدر و مادر کمربندهایشان را باز کردند و از کاروان خارج شدند. کنجکاوی به احساس ناامیدی ما غلبه کرد و من، میلی و اولیور (بدون سم، چون به تختخوابش برگشته بود تا بخوابد) دنبال آن‌ها رفتیم. در یک خط نامنظم از پارکینگ گذشتیم و مادر گوشه ی کثیف و فرسوده‌ی ورودی چادر را بلند کرد و وارد شد.  قبل از این‌که الیور پشت سرش وارد شود، نگاهی به طرف واگن دیزی - که ساکت و بی سر و صدا بود - انداخت. علت سکوت دیزی را نمی‌دانم شاید خواب بود یا این‌که حس کرده بودم چه خوابی برایش دیده‌ایم. اولین چیزی که حس کردم بوی تعفن بود؛ طوری که انگار صدها حیوان در یک نقطه مدفوع کرده باشند و یک لحظه بعد بود که فهمیدم در حقیقت بویی چیزی است که فکر می کردم. مردی با یک کلاه گاوچرانی در گوشه ای از چادر، کودها را بیل می‌زد و رویشان خاک می‌ریخت. به جز پدر و مادر، همه‌مان بینی خودمان را گرفتیم. به گمانم آن‌ها سعی می‌کردند مودب باشند.

مادرم گفت: "سلام. ما دنبال تکس بزرگ می گردیم."

گاوچران حتی به ما نگاه هم نکرد؛ فقط بیلش را گوشه ای گذاشت و پشت چادر ناپدید شد. با دقت به اطرافمان نگاه کردیم؛ در امتداد قفس هایی که بیرون دایره‌ی داخل چادر ردیف شده بودند، راه افتادیم. توی آن‌ها شیرها بودند و میمون ها و یک گوریل و چندین پاگنده که با دستبند هایی فلزی مهارشان کرده بودند و با چشم‌های بی فروغ، خیره به ما نگاه می کردند. یک آکواریوم کوچک پر از ماهی قرمز، یک تک شاخ کوچک قد کوتاه بسیار غمگین که پاهایش زیرش بود و روی کاه خشک کثیفی دراز کشیده بود. تا قبل از این هیچ وقت تک شاخ ندیده بودم و همیشه دلم میخواست یکی از آن‌ها را ببینم؛ اما دیدن این یکی فقط احساس غم شدیدی در من ایجاد کرد: یال سفیدش هیچ درخششی نداشت و گرد و خاک گرفته بود. فقط یک بار برای لحظه‌ای قبل از این‌که دوباره به خواب برود، از روی بی میلی به ما نگاه کرد. پرسیدم: "مریضه؟"

اما هیچ‌کس جواب نداد. الیور چند لحظه ای لبه‌ی قفس را طوری نگه داشت که انگار نمی‌خواست رهایش کند و گفت: "این عادلانه نیست."

مجموعه ای از استخوان دایناسور ها روی میزی در نزدیکی مرکز چادر قرار داشت. روی تابلویی نوشته شده بود شما با پرداخت 2 دلار بیشتر، می توانید به آن‌ها دست بزنید. در ادامه‌ی این نوشته توضیحاتی آمده بود که می‌گفت دایناسورها شصت و پنج میلیون سال پیش زندگی می کرده‌اند و عموزاده‌های دور اژدهایان هستند و دیوپکفالوس‌ها در اصل دورگه‌ی دایناسور و اژدها بوده اند. میلی دستش را دراز کرد تا استخوان ران یک دیوپکفالوس را لمس کند و من هم دستم را جلو بردم؛ اما مادرم با وحشت از این‌که ناچار شویم واقعا چهار دلار خرج کنیم، ما را عقب کشید. صدا زد: "تکس بزرگ؟"

ما یک دایره‌ی کامل را دور زده بودیم و حالا در کنار یکی از ستون‌هایی ایستاده بودیم که چادر را نگه می‌داشت. میلی از پشت پیراهنی که جلوی بینی اش گرفته بود تا بو را حس نکند داد زد: "سلام!"

ناگهان ستون به حرکت درآمد. همه همزمان از جا پریدیم. کل چادر لرزید و همزمان با این که ستون خم شد و پایین آمد، کمی جمع تر شد و ناگهان...

کتاب سفر به انتهای دنیا نوشته جودی لین اندرسون با ترجمه آرزو ویشکا توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

 



  • نامزد جایزه
  • نویسنده: جودی لین اندرسون
  • مترجم: آرزو ویشکا
  • انتشارات: پرتقال

جودی لین اندرسون


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سفر به انتهای دنیا انتشارات پرتقال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل