کتاب سرگذشت من | اثر چارلز چاپلین

درباره کتاب سرگذشت من

کتابی که در پیش روی دارید از حوادث و ماجراهای بزرگ و کوچک زندگی و کار هنری چارلز اسپنسر چاپلین، به قلم خود او، شرح مبسوطی به دست می دهد. زندگی و کار او به سه دوره می توان بخش کرد:

1- دوره ی زندگی و کار تئاتری اش در انگلیس

2- دوره ی فعالیت و شهرت سینمایی اش در امریکا

3- دوره ی بازنشستگی اش در سوئیس

در این سه دوره، کار او از آغاز سوختن در کوره ی ناملایمات زندگی بود، حتی در دوران خام بودن و سال های پخته شدنش. با این که دردمند بود، خنده می آفرید. رنج می برد اما صلای شادی سر می داد. در دل می گریست، اما بر لبان تماشاگرانش خنده می نشاند نثر چارلی به سان حکایت های تصویری او در فیلم های دوره ی صامت و گفتارهایش در دوره ی ناطق، ساده و روان و تشریحی و روایت گونه و شورانگیز و آکنده از طنز و مطایبه است. می توان گفت که گاهی در حد میانی نثر روزنامه ای و نثر پخته ی ادبی نوسان می کند، اما گرایش مسلط ویژگی خاص کلام او است که صاحب سبک جلوه گرش می سازد. خیلی اوقات در چند کلمه مفهوم ژرفی را می رساند و بسا که در دو بند کتابی را به هم می آورد‌ کلامش هر لحظه می زاید و چندانی تکرار مکرر نمی کند.

کتاب سرگذشت من بر محور دوران خردی و کلانی و پیری چارلی می چرخد و خاطراتی را از سیر تطور فکر و احساس و شور و حال او در بستر سال های زندگیش بیان می کند. خواننده ضمن خواندن مطالبی در باب حالات و سلوک و رفتار او با تناقض های فکری و عقیدتی نویسنده و احساسات و عواطف نیک و بد او آشنا می شود. از فلسفه و آرمانی که به آن اعتقاد دارد یا ندارد با خبر می گردد و در رهگذر انس و الفت و آشنایی او با گمنامان و نامداران دوره ی حیاتش از بسیاری از ضعف ها و کاستی ها و اوج ها و فرازهای شخصیت او آگاهی می یابد. به دیگر سخن، پای به پای نقد حال او در می یابد که چگونه چارلی در دانشکده ی زندگی، هنرآفرین تابناکی شد.

بخشی از کتاب سرگذشت من

تنهایی به بیزاری راه می برد. و دارای هاله ظریفی است از غم و دلتنگی، کمبودی است در شیفتن یا دلبستن؛ و بر اثر آن اندکی احساس شرمساری می کنی. در هر حال این وضع بیش و کم حکایت همه ماست. با این همه، تنهایی من دلسرد کننده بود چون برای دوست یابی همه جور وسیله ی لازمی در اختیار داشتم؛ جوان بودم و ثروتمند و صاحب نام، با این حال تنها و سرگشته در نیویورک ول می گشتم. یادم می آید روزی جوزی کالینز زیبارو را که ستاره ی کمدی موزیکال انگلیس بود دیدم که وقتی داشت در راستای خیابان پنجم قدم می زد جلو من سبز شد. و دلسوزانه گفت: "دِ تو تک و تنها این طرف ها چه می کنی؟ " احساس کردم در حین ارتکاب جرم کوچکی دستگیر شده ام. لبخندی زدم و گفتم داشتم می رفتم با چند تن از دوستان ناهار بخورم؛ اما دلم می خواست حقیقت امر را به او می گفتم، که تنها هستم و خیلی دلم می خواهد با او ناهار بخورم. تنها حجب و حیا جلو زبانم را گرفت. ...

کتاب سرگذشت من به نویسندگی چارلز چاپلین و ترجمه ی جمشید نوایی در نشر نی به چاپ رسیده است.

• نویسنده: چارلز چاپلین
• مترجم: جمشید نوایی
• انتشارات: نی