محصولات مرتبط
دربارهی کتاب سرداران بزرگ تاریخ
تاریخسازان در واقع همان قهرمانان و دلاور مردانی هستند که نگرشی فراتر از محدودهی دنیای خود داشته و همواره به جای برگزیدن زندگی راحت بیدردسر روزمره، در پی رفع مشکلات و ناراحتیهای ملتی یا بهتر نمودن اوضاع و احوال جامعهی خویش کوشیدهاند. مطالعهی تاریخ در واقع شرح این جوانمردیهای واقعی و راستین است که در کنار تمام خصوصیات انسانیشان، اما به مجاهدت و پاسبانی از مرزهای سرزمینشان پرداخته و تاریخ را با ثبت نام خود، مزیّن ساختهاند. این قهرمانان واقعی باید به مخاطب امروز معرفی و شناسانده شود تا علاوه بر آگاهی خواننده از سرگذشت و سرنوشت آنان، الگوها و اسطورههای واهی و نمادین که توسط رسانههای خارجی بر ذائقهی مخاطبان تحمیل میشود؛ جایشان را نگیرند؛ چراکه ایران، سرزمینی با تمدنی هزاران ساله و با شمار فراوانی از دلاوران واقعی نباید به ورطهی فراموشی سپرده شود و به جای آن جوامع و کشورهایی که عمر برخی به سختی به یک قرن و دو قرن میرسد؛ به اسطورهسازی و الگوسازیهای خیالی برای مخاطبان در سطح جهانی بپردازند و تمدن نداشتهی خود را مطرح سازند، در این راستا تهیهی آثار هنری و نگارش کتابهایی با رویکرد معرفی قهرمانان این مرز و بوم کاری شایسته بوده که علی غفوری با نوشتن و نشر کتاب «سرداران بزرگ تاریخ»، قدمی در این راه برداشته و سرگذشت سرداران بزرگ ایرانزمین را از زمان کوروش تا روزگار نادرشاه افشار روایت کرده است. از آنجایی که تاریخ ایران باستان در روزگاران گذشته به وسیلهی خود ایرانیان به رشتهی تحریر درنیامده و ثبت نگشته و این مطلب، خود جای بسی شگفتی از مردمان هنرمند و دانشمند ایران دارد؛ در شرح حال گذشتههای دورتر، نویسندگان الزاماً از تاریخ تمدنهای دیگری که همانند ایران، قدمتی طولانی دارند؛ همچون یونان و روم و البته این تمدنها انگشتشمارند؛ بهره برده و شرح حالها را از دیدگاه آنان روایت میکنند. در آوردن نام و شرح حال برخی پادشاهان در این کتاب که در واقع بایستی سرگذشت سرداران و قهرمانان باشد؛ نویسنده چنین مینگارد که به دلیل همراهی برخی پادشاهان در جنگها و دلاوریهایی که از خود برای حفظ کیان و بزرگی این سرزمین نشان دادهاند و نیز اطلاعات کمی که از سرداران بزرگ دست اندر کار در جنگها و نبردها وجود دارد؛ از اینرو نام برخی شاهان در گروه سرداران ذکر شده است. علاوه بر این، نویسنده تا حد امکان سعی کرده تا از پیشداوری یا جانبداریهایی که گاه به دلیل حس وطندوستی گریبانگیر تاریخنویسان میگردد، خودداری نموده و اطلاعات صحیح و معتبر را با تکیه بر اصل خلاصهنویسی و خودداری از ایجاد اطناب و در پی آن کسل نمودن خواننده، ارائه نماید.
برشی از متن کتاب
در یکی از نبردهای شرقی، ارتش ایران برای گوشمالی تومیرس، ملکهی ماساژوتها از جیحون میگذرد و در نبردی سخت، پسر وی را با سپاه بزرگش نابود میکند. ملکهی ماساژوت با سپاهی بیشمار که تنها متعلق به قبایل خود او نیز نبودند؛ عازم نبرد با کوروش میشود. دسته دسته اقوام و قبایل ساکن در بین دریای خزر و دریاچهی آرال و ماوراءالنهر به آنها میپیوندند. کوروش میداند که شرایط این بار متفاوت است. برتری نفرات دشمن در کنار دوری بیش از حد از سرزمینهای اقوام ایرانی، او را در موقعیت نامطلوب قرار میدهد، تلاش او برای عقبنشینی به موقع به جایی نمیرسد. سواران پر تعداد و سریع دشمن از اطراف به او حملهور میشوند. هرودوت نیز این نبرد را از نبردهای بزرگ دنیای باستان میداند. استراتژی سواران تیرانداز نیز در این نبرد چندان فایدهای ندارد، چراکه سواران دشمن نیز از همین شیوه استفاده میکنند. مشکل سپاه ایران اما مهمتر از این است. دشمن به قصد نابودی آمده است؛ و نه به اسیر گرفتن و از مرگ نیز واهمه ندارد؛ در نتیجه متوقف نمیشود. این برخلاف نبرد با ارتشهای مرزهای غربی است که عمدتاً با دیدن انضباط و قدرت سربازان ایرانی تسلیم میشدند یا فرار میکردند. ماساژوتها پس از نابودی سواران ایرانی، پیادهنظام پولادین ایرانی را هدف گرفتند و برای اولین بار پس از سه دهه نبرد، کوروش با نیرویی مواجه شده بود که قلب سپاه او را شکافت. اقوام مهاجم چنان وحشیانه و با حرارت میجنگیدند که برای اولین بار ترس در بین سربازان گارد نیز آشکار شد. به گفتهی مورخان برخی از سواران دشمن آنچنان بیمحابا خود را به قلب سپاه ایران زدند که موفق شدند از صفوف فشرده و پر تعداد گارد بگذرند و با نیزه زخمهای هولناکی به کوروش وارد کنند و این حتی پایان ماجرا نبود. آنها در نهایت شاه و صدها سرباز فدایی او را از دم تیغ گذراندند و اگر هجوم مجدد سپاهیان ایرانی و شجاعت افسران گارد جاویدان نبود، حتی پیکر کوروش نیز به دست نمیآمد. عاقبت این نبرد چندان مشخص نیست؛ اما آنچه قطعی است؛ حجم بالای کشتههای دو طرف است؛ به گونهای که این اقوام صحرا نورد پس از اطمینان از مرگ کوروش و عقبنشینی سپاه ایران به پشت رود جیحون، از ادامهی جنگ منصرف شدند. وفات کوروش را بیشتر مورخان سال 529 ق. م نوشتهاند. کوروش بزرگ بیشک خصائل با ارزشی داشت که بیشتر از او شخصیتی اجتماعی و سیاسی نشان میدهد. منشور حقوق بشر او که اروپائیان آن را در 1878 میلادی در محوطهی باستانی بابل کشف کردند؛ از او شخصیتی جهانی ساخت و سازمان ملل متحد در سال 1971 آن را به عنوان نخستین منشور حقوق بشر جهان به تمام زبانهای رسمی منتشر کرد.
فهرست
پیشگفتار فصل اول: هخامنشیان کوروش بزرگ گوبریاس کمبوجیه (کامبیز) داریوش بزرگ مگابیز آرتافرن مردونیه خشایارشا تیسافرن فرناباز آریوبرزن فصل دوم: اشکانیان مهرداد دوم یا مهرداد بزرگ سورن فرهاد چهارم فصل سوم: ساسانیان شاپور اول شاپور دوم بهرام گور خسرو انوشیروان بهرام چوبین شاهین براز شهر براز بهمن جادویه رستم فرخزاد هرمزان فصل چهارم: تسلط اعراب بر ایران تا ظهور صفویه ابومسلم خراسانی سنباد خشایارشا مازیار طاهر ذوالیمین بابک خرمدین یعقوب لیث امیر اسماعیل سامانی احمد معزالدوله تیمور ملک جلالالدین خوارزمشاهی فصل پنجم: صفویان شاه اسماعیل صفوی حمزه میرزا شاه عباس بزرگ الله وردیخان امام قلیخان فصل ششم: افشاریه نادرشاه افشار منابع و مآخذ
مشخصات
- نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
- قطع وزیری
- نوبت چاپ 1
- تعداد صفحه 344
- انتشارات درسا
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران