loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ستاره های تابستان (چهار ستاره 2)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
83,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب ستاره های تابستان دومین جلد از مجموعه ی چهار ستاره نوشته‌ی ترا دِرمن و ترجمه‌ی الهام فیاضی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

در این کتاب داستان دختری به نام گلادیس گتسبی را می خوانیم که در کلاس ششم درس می خواند. او علاقه‌ی زیادی به غذا و آشپزی دارد و همیشه در حال کسب تجربه های مختلف در مورد طعم و طرز تهیه‌ی غذاهاست. بعد از این که نوشته‌ی خوب و پر محتوایش در مورد یکی از رستوران های شهر با نام مستعار گ.گتسبی در"استاندارد" معتبرترین روزنامه‌ی شهر به چاپ رسید، ایمیلی از سردبیر روزنامه مبنی بر درخواست همکاری به عنوان منتقد آشپزی دریافت کرد. سردبیر از او خواسته بود که به چند رستوران دیگر سر بزند، نقدی در مورد غذاهایشان نوشته و برای او بفرستد. گلادیس این موضوع را فقط با دو تا از نزدیک ترین دوستانش در میان گذاشت و از آن ها خواست قضیه را مانند یک راز پیش خودشان نگه دارند، چرا که اگر پدر و مادرش با خبر می شدند، حتما جلوی کارش را می گرفتند تا به درس و تحصیلش لطمه‌ای وارد نشود. او به کمک دوستانش به رستوران های پیشنهادی سردبیر رفته و با امتحان کردن همه‌ی غذاها، نقدهای قابل قبولی نوشت که با چاپ آن ها در روزنامه حسابی در دنیای آشپزی معروف شد؛ اما هیچ کس نمی دانست که منتقد پر آوازه‌ی شهر، یک دختر دوازده ساله است و همه فکر می کردند با فردی بزرگسال طرف هستند. اوضاع همین طور بر وفق مراد گلادیس پیش می رود تا این که دوستش چاریسا بلیط رایگان اردوی تابستانی به عنوان هدیه‌ی تولدش به او می دهد. گلادیس خوشحال شده و تصمیم می گیرد با دوستانش در اردوی تابستانی شرکت کند. اما او مجبور است برای نوشتن نقدهایش مدام به رستوران های مختلف سر بزند در حالی که هیچ کس نباید از این موضوع باخبر شود. باید دید که گلادیس گتسبی چگونه از پس این کار بر خواهد آمد.

 


برشی از متن کتاب


گلادیس تقریباً یک صفحه پر نوشته بود که صدای باز شدن در ورودی دستشویی را شنید و صدایی در فضا پیچید. یکی از صداها گفت: "سرآشپز حسابی دست و پاش رو گم کرده. مطمئنه که روزنامه‌ی استاندارد این ماه یه منتقد می‌فرسته. فکر نمی‌کنه گیلبرت گدفلای باشه. ظاهراً گدفلای این روزها برای رستوران هایی که می‌خواد امتحانشون کنه خیلی وسواس به خرج می‌ده. واسه همین سرآشپز فکر می‌کنه می‌خوان این منتقد جدیده، گتسبی رو بفرستن." مداد گلادیس وسط نوشتن یک کلمه بی حرکت ماند. صدای دوم گفت: "خب، ما درباره‌ی گتسبی چی می دونیم؟" صدای اول گفت: "تقریبا هیچی. مشکل همین جاست!" گلادیس از شکاف لای در سرک کشید. دوتا خانم با یونیفرم های مشکی و طلایی پیشخدمت های رستوران، جلوی آینه‌ی بالای روشویی ها ایستاده بودند و موهایشان را مرتب می کردند. صاحب صدای اول که موهای بلوندش را محکم پشت سرش گلوله کرده بود گفت: "اول اینکه ما اصلا نمیدونی این کسب این مرده یا زن. نقد کلاسی کِیکز رو با اسم مستعار گ. گتسبی نوشته." پیشخدمتت دوم که داشت موهای پرپشت فرفری تیره اش را مرتب می‌کرد، گفت: "حداقل نقد خوبی بود." پیشخدمت مو طلایی یک رشته مویش را پشت گوشش زد، شیر آب را باز کرد و گفت: "آره، ولی بازم خیال سرآشپز راحت نشده. اون قدر سرهر بشقاب غذا وسواس به خرج می‌ده که همه‌ش از خودم می‌پرسم یعنی می‌تونم تا غذا هنوز داغه از آشپزخونه ببرمش بیرون؟" پیشخدمت مومشکی غرولند کرد و گفت: "اگه همینجوری به کارش ادامه بده ما همه انعام هامون رو از دست می‌دیم. مردم از غذای سرد خوششون نمیا!" "ولی اگه بتونی منتقده رو شناسایی کنی شاید ارزش از دست دادن انعام هات رو داشته باشه. سرآشپز یه یادداشتی روی تابلو چسبونده: هزار دلار جایزه برای هر کسی که بتونه گ. گتسبی رو پیدا کنه." نفس گلادیس در گلویش ماند. پیشخدمت مو مشکی جیغ زد: "هزار دلار؟ ولی... اگه آخر غذا ها شناسایی شون کنیم چی؟ اون موقع دیگه خیلی دیر می‌شه و سرآشپز نمی‌تونه یه چیز خاص برای سرو کنه!" پیشخدمت مو طلایی گفت: "درسته، اما بازم ارزشش رو داره. می‌تونه بابت لو دادن مشخصاتش به سرآشپزهای دیگه‌ی شهر پول بگیره. ظاهراً بعضیهاشون برای این جور اطلاعات خیلی بیشتر از هزار دلار پول میدن." گلادیس باورش نمی‌شد. تا حالا فقط یک نقد برای استاندارد منتشر کرده بود و حالا برای سرش جایزه تعیین کرده بودند! پیشخدمت مو طلایی دستمالی حوله ای از کنار سینک بیرون کشید و ادامه داد: "ما تقریبا هیچ شانسی نداریم، مگر این که این یارو گتسبی پول غذاش رو با کارت خودش بپردازه." دوستش آهی کشید و گفت: "هیچ کدوم از منتقداای استاندارد اون قدر احمق نیستن که همچین کاری بکنن." دوباره صدای باز شدن در دستشویی آمد و دو پیشخدمت از آنجا رفتند... به محض این که در پشت سرشان بسته شد، گلادیس مثل برق از اتاقک دستشویی بیرون آمد. خودش کارت نداشت، اما پدرش داشت؛ کارت هدیه‌ی اعتباری پلاستیکی براق سوپردامپ مارت که اسم گتسبی با حروف برجسته روی آن چاپ شده بود...    

نویسنده: ترا درمن مترجم: الهام فیاضی انتشارات: پرتقال  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ستاره های تابستان (چهار ستاره 2)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل