loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ستاره سپیده دم 2 (قیام سرخ 3)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب ستاره سپیده دم دومین جلد از مجموعه ی قیام سرخ 3، نوشته ی پیرس براون و ترجمه ی مهنام عبادی توسط نشر باژ به چاپ رسیده است.

دارو که مدت ها در پی انتقام از طبقه ی زرین ها و برقراری عدالت بین طبقات مختلف است با کمک ماستنگ و بقیه دوستانش موفق به از بین بردن سرکرده ی زرین ها می شوند. از طرفی او می تواند اتحاد بسیار قوی بین سرخ ها و خاکستری ها به وجود آورد. دارو که همه او را با لقب دروگر می شناسند با خودش فکر می کند که دیگر جنگ و تبعیض تمام شده و می تواند به راحتی در کنار بقیه هم قطارانش به زندگی ادامه دهد. اما در همین هنگام او و دوستانش با گروهی از دشمنان سرسخت و بی رحم مواجه می شوند. دشمنانی که برخی از دوستان پیشین دارو نیز در میان آن ها دیده می شوند. آن ها که فکر می کردند دارو قرار است حکومتی جدید بر پا کند و جای زرین ها را بگیرد سعی در نابودی او دارند. در این میان حملات پی درپی دشمنان باعث ایجاد تفرقه بین سرخ ها و خاکستری ها شده و دارو باید علاوه بر نابودی دشمن، اتحاد را به مردمش بازگرداند. آیا او می تواند از گزند این گروه مهاجم درامان بماند و بر آن ها پیروز شود؟

مجموعه‌ی قیام سرخ، داستانی را در زمان آینده روایت می کند. دارو جوانی از نژاد سرخ ها، عضو پست ترین طبقه از حکومتی در آینده است. در این حکومت افراد بر اساس رنگ پوستشان دسته بندی می شوند؛ زرین ها که سردمدار حکومت هستند، خاکستری ها افرادی که نقش حفاظت و تامین امنیت زرین ها را دارند و سرخ ها که وظیفه ی حفاری در تونل های عمیق مریخ با درجه حرارت بسیار بالا را دارند. سرخ ها با وجود این که سختی های زیادی را متحمل می شوند، هیچ گونه اعتراضی نمی کنند زیرا فکر می کنند خون و عرق شان روزی جهانی بهتر بر روی سطح مریخ برای آن ها و فرزندانشان به ارمغان خواهد آورد. اما دارو به کمک همسرش می فهمد که به آن ها خیانت شده و زرین ها سال های زیادی است که سطح مریخ را قابل سکونت کرده، شهر های پهناور و گردشگاه های با شکوهی روی آن بنا کرده و در حال خوش گذرانی هستند؛ افراد طبقه‌ی سرخ هم برایشان حکم برده را دارند. با آشکار شدن این حقیقت و کشته شدن ای یو، دارو ساکت نمی نشنیند و کمر به انتقام و برقراری عدالت می بندد.

 


برشی از متن کتاب


ناوگان من هیچ پیش درآمدی ندارد. ما مانند زرین ها با دعای خیر یا مراسم به خصوصی روانه ی بیکار نمی شویم. هر چقدر هم تلاش کنیم در مقایسه با آن ها بسیار ساده و کم رنگ به نظر می رسیم ولی در عوض در کشتی من حس صمیمتی پراکنده است. صمیمیتی که در موتورخانه ها، اسلحه خانه ها و سکوی فرماندهی به چشم می خورد. ما با رویایی به یکدیگر پیوند می خوریم و شجاعت می گیریم. بدون چرخیدن می گویم: «با اراین تماس بگیرین.» هولویی از زنی آبی، سنگین وزن و خشمگین، در برابرم جان می گیرد. او پنجاه کیلومتر دورتر، در قلب زوزه ی پرسفونه، یکی دیگر از چهار دریدنوت من، بر صندلی فرماندهی نشسته است و با تک به تک ناخداهای ناوگانم به جز آن ها که عضو نیروی ضربت هستند ارتباط دارد. بار بخش عظیمی از برنامه های امروز بر دوش او و ناوگانی دزدی که طی ماه های بعد از آخرین دیدارمان با هم گرد آورده است، قرار دارد. اخیرا به خطوط کشتی رانی مرکز یورش می برد و آبی ها را به جنبش خود می خواند تا تعداد زنان و مردان وفادار و یاری رسان به پسران آراس در کشتی هایی که از اشغال دزدیدیم، به حد نصاب برسد.پ اراین با لحنی تحت تاثیر قرار گرفته در مورد ناوگان دشمن مان نظر می دهد: «عجیب بزرگه. می دونستم نباید جواب تماس هات رو بدم. ترجیح می دادم همون دزد فضایی باقی بمونم.» می گویم: «کاملا معلومه. اتاق خوابت آن قدر پر زرق و برقه که روی دست نقره فام ها بلند شده.» کشتی پکس در مدت یک سال و نیم گذشته خانه ی او بوده است. اقامتگاه سابق مرا اشغال و با غنائم حملات خود لبریز کرده است. فرش هایی از زهره، نقاشی هایی از کلکسیون های شخصی زرین ها. یک بار، تابلویی از تیسین را پشت قفسه ای از کتابخانه اش پیدا کردم. ـ چه می شه گفت ... من عاشق خرت و پرت های خوشگلم. ـ خب، امروز دل به کار بده تا به طوطی بگیرم روی شانه ات بنشینه. خوبه؟ «وای! پس بلوس بهت گفته دنبال طوطی می گردم! چه مرد خوبیه این پلوس.» ناخدای مطرود از پشت من آقامنشانه سر تکان می دهد. ـ وقتی نمی شه توی هیچ کدوم از اسکله های درون سیاره ای لنگر انداخت، پیدا کردن طوطی خیلی دشوار می شه. یه شاهین، یه فاخته و یه جغد پیدا کردیم ها ولی طوطی اصلا! اگه بتونی یه دونه سرخش رو گیر بیاری. شخصا یه سوراخ توی سکوی فرماندهی آنتونیا ای یو سورس ـ جولیای به جای می ذارم. می گویم: «پس تصویب شد، طوطی سرخ.» «خوبه. خوبه. گمونم حالا دیگه باید روی جنگ تمرکز کنم.» به حرف خود می خندد و فنجانی چای از دست خدمتکاری در سکوی فرماندهی خود می گیرد. «فقط می خواستم بگم که ازت ممنونم دارو. به خاطر اینکه بهم باور داشتی و این فرصت رو در اختیارم گذاشتی. بعد از امروز رنگ آبی آرباب نخواهد داشت. بخت یارت پسر.» ـ بخت همراهت، دریا سالار. آراین ناپدید می شود. نگاهم را دوباره به نمایشگر رادار امنیتی مرکزی می دوزم.

نویسنده: پیرس براون مترجم: مهنام عبادی انتشارات: باژ  

پیرس براون


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ستاره سپیده دم 2 (قیام سرخ 3)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل