loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سایلاس مارنر (قصه مرد بافنده) جورج الیوت

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب سایلاس مارنر (قصه مرد بافنده) اثر جورج الیوت و ترجمه ی رضا رضایی در نشر نی به چاپ رسیده است.

شخصیت اصلی داستان، "سایلاس مارنر"، مردی چهل ساله، تنها و منزوی است که در روستایی به نام "ریولو"، روزگار می گذراند. وی بر خلاف سایر ساکنان این منطقه که همگی پوستی تیره و گندمگون دارند، فردی سفید پوست می باشد که همواره همسایگانش او را مردی مرموز و مشکوک تلقی می کنند. "سایلاس" از طریق شغل بافندگی، درآمد فراوانی را کسب کرده و پول های زیادی را برای خود می اندوزد. در طول قصه می خوانیم که این مرد از گذشته های دور خود رنج می برد؛ گذشته هایی که همواره با یادآوردی آن و خاطراتش، رنجیده خاطر گشته و تنهایی را برای خویش برمی گزیند. در واقع او سال ها پیش، در گروهی مذهبی عضویت داشته و به عنوان فردی فعال، در آن، به انجام خدمت می پرداخت تا این که در پی اتهامی ساختگی از جانب بهترین دوستش، به سرقت متهم گشته و پس از این واقعه، به ناچار شهر و دیار خود را ترک کرده و به روستای ریولو مهاجرت می کند. اما اصل ماجرای داستان زندگی او از جایی آغاز می گردد که با دخترکی یتیم مواجه شده و پس از این رویارویی، مسیر زندگی اش به کلی تغییر می یابد.


برشی از متن کتاب


در روزگاری که چرخ های ریسندگی در خانه های سر مزرعه تندتند کار می کردند ــ و حتی خانم های متشخص و ملبس به ابریشم و تور نیز برای سرگرمی چرخ های ریسندگی چوب بلوطی براق داشتند ــ، در نقاط دوردست میان گذرگاه ها، یا در عمق سینه تپه ها، می شد مردان کوچک اندام بی رنگ و رویی را دید که در مقایسه با روستاییان گندمگون به بازماندگان نژاد منقرض شده ای می ماندند. سگ گله با خشم پارس می کرد هنگامی که یکی از این مردان بیگانه نما در بلندی ها ظاهر می شد، تیره فام در غروب زودهنگام زمستان. از چه رو سگ باید شکل و شمایلی را دوست بدارد که زیر بار کیسه ای سنگین قوز کرده است؟ آری، کم پیش می آمد که این مردان بی رنگ ورو بدون بار مرموزشان از جای خود خارج شوند. خود چوپان هم با آن که باور داشت که در آن کیسه چیزی نیست جز نخ کتان، یا طاقه های بلند پارچه های محکم بافته شده از نخ کتان، باز کاملاً مطمئن نبود که کار بافندگی را، که خیلی هم ضروری بود، یکسره بتوان بدون کمک شیطان پیش برد. در آن روزگار دور، اطراف هر شخص یا شیئی که اصولاً غیرعادی یا حتی گذرا و صرفا گه گاهی بود، مثل سرزدن دوره گردها یا چاقوتیزکن ها، خیلی راحت انواع خرافات حلقه می بست. هیچ کس نمی دانست خانه و کاشانه دوره گردها کجاست یا اصل ونسب شان چیست. چه طور می شد رفتار کسی را توضیح داد بدون آن که لااقل کسی را بشناسید که پدر و مادر او را بشناسد؟ برای دهقانان روزگار قدیم، دنیایی که خارج از تجربه مستقیم شان بود دنیای ابهام و راز بود. برای اندیشه ی سفر نکرده ی آن ها، آوارگی و سرگردانی حالتی داشت محو و مبهم، شبیه زندگی زمستانی پرستوهایی که با بهار بازمی گشتند. حتی به مهاجری که از نقاط دور می آمد و سکونت می گزید باز هم با تتمه ای از بی اعتمادی می نگریستند، تا اگر روزی معلوم شود که سال ها رفتار بی آزار آن مهاجر در نهایت به قصد ارتکاب جنایت بوده است زیاد غافلگیر نشوند، بخصوص اگر آن مهاجر به فضل و دانایی شهره می بود یا در حرفه های یدی مهارت می داشت. هرنوع استعداد، چه در استفاده سریع از وسیله دشواری به نام زبان و چه در فوت وفنی که روستاییان نمی شناختند، فی نفسه موجب سوءظن می شد. مردمان شریفی که جلوی چشم همه به دنیا می آمدند و بزرگ می شدند، عمدتا عالم یا با استعداد نبودند ــ لااقل، در اموری غیر از شناختن علائم آب و هوا ــ و البته راه کسب هر نوع مهارت و زبردستی هم آن قدر پوشیده و پنهان بود که این مردمان میل به خیال پردازی و جادو می یافتند. به این ترتیب، نتیجه اش این می شد که آن بافندگان پراکنده ــ که از شهر به روستا مهاجرت می کردند ــ از نظر روستاییان همسایه تا آخر بیگانه به حساب می آمدند و معمولاً عادت ها و رفتارهای عجیب وغریبی پیدا می کردند که مربوط می شد به تنهایی و انزوا. در سال های آغازین قرن حاضر، یکی از این بافندگان به نام سایلاس مارنر در کلبه ای سنگی به کار خود مشغول بود که در میان حصاری از درخت های فندق در نزدیکی دهکده ریولو جای داشت، در فاصله ای نه چندان دور از یک معدن متروک سنگ. صدای مشکوک دستگاه بافندگی سایلاس، که با یورتمه رفتن طبیعی و نشاط آور دستگاه بادافشان یا ریتم ساده تر وسیله خرمن کوب خیلی فرق داشت، بفهمی نفهمی جاذبه ترسناکی هم داشت برای پسربچه های ریولو که خیلی وقت ها چیدن فندق یا شکارکردن تخم پرندگان را ول می کردند و می آمدند پشت پنجره این کلبه سنگی سرک می کشیدند تا احساس هیبت خود از طرز کار اسرارآمیز دستگاه بافندگی را با احساس برتری خوشایندی جبران کنند که از مسخره کردن سروصداهای متناوب آن ناشی می شد...

نویسنده: جورج الیوت مترجم: رضا رضایی انتشارات: نی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سایلاس مارنر (قصه مرد بافنده) جورج الیوت" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل