loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ساما - آنتونیو دی بندتو

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب ساما اثر آنتونیو دی بندتو و ترجمه ی میلاد زکریا توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.

شخصیت اصلی داستان که راوی آن نیز هست، "ساما"، مردی اسپانیایی است که در آمریکا متولد شده اما در کشور خود، همانند سایر هم وطنانش، از حقوق و امتیازات برابری برخوردار می باشد. وی فردی با سواد بوده و پس از اتمام تحصیلات دوره ی دانشگاهی به شهر و دیار خود بازگشته و شغلی مناسب را برای خود می یابد. مدتی بعد نیز با دختری به نام "مارتا" پیمان زناشویی بسته و از او صاحب فرزند می شود. با تغییر نظام حکومتی حاضر، وی از جانب دولت، ماموریت می یابد تا به عنوان مشاور حقوقی فرماندار، به شهر دورافتاده ای به نام "آسونسیون" مهاجرت کرده و در این منطقه، خدمت نموده و زندگی اش را سپری کند. اما همسر و فرزندانش با وی همراه نشده و "ساما" به تنهایی به این شهر می رود و زندگی جدیدی را آغاز می نماید. او در این منطقه، همواره با آرزوی ملاقات مارتا و فرزندانش و یا حتی دریافت نامه ای از جانب آن ها، به هنگام ورود هر کشتی، به اسکله رفته و با انتظاری تمام ناشدنی، در غم و افسردگی به سر می برد. در ادامه خواننده ماجراهایی خواندنی در رابطه با تلاش ها و کوشش های "ساما" جهت اخذ ترفیع و انتقالش به شهر "بوئنس ایرس" را مطالعه کرده و  مجذوب روایت داستان می شود.


فهرست


یادداشت مترجم سال 1790 سال 1794 سال 1799

برشی از متن کتاب


در امتداد مسیر رودخانه از شهر بیرون زدم و تک و تنها به پیشباز کشتی ای رفتم که در انتظارش بودم بی آن که بدانم کی می آید. تا اسکله ی قدیمی رسیدم، سازه ای که وجودش توجیه ناپذیر است، از آن جا که شهر و بندرش همیشه ربع فرسخ بالاتر، همان جا که هستند، بوده اند. آب قسمتی از رودخانه که از آن جا می گذشت لای پایه های اسکله در خود می پیچید. میمونی مرده، با جسدی هنوز متلاشی نشده و کامل، با امواج کوچک و گرداب های گریزناپذیر، در مسیری یکسان می رفت و بر می گشت. رود، در مقابل جنگل، همواره او را به سفر فرا خوانده بود، سفری که او عازمش نشد تا وقتی که دیگر نه یک میمون، بلکه جسد یک میمون بود. آب می خواست او را ببرد و می برد، اما دور پایه های اسکله ی ویران می چرخاندش و سر جای اول بر می گرداند، اماده ی رفتن و بر جا مانده، باز بر سر خانه ی اول. باز بر سر خانه ی اول، آماده ی رفتن بودیم و بر جا مانده. در برابر طبیعت این سرزمین، در عین آرامش و صفایش، بایست از خود محافظت می کردم، زیرا هم چون کودکی بازیگوش بود و می توانست مرا در خود غرق کند و در آن رخوت نیمه بیدار، درگیر افکار ناگهانی و غلط اندازی کند که برایم نه رضایت به همراه داشتند و، اغلب اوقات، نه آرامش. کاری می کردم که اجسام بیرونی هم چون آینه ای در برابرم قرار بگیرند، طوری که اگر تسلیمش می شدم، می توانستم خودم را در آن ها باز شناسم. به دلیل توانایی اندک یا ناتوانی ام در یافتن دوستانی صمیمی که بتوانم سفره ی دلم را برای شان باز کنم، چنین افکاری تنها نزد خودم می ماندند، و در مکالماتم با فرماندار و بقیه حرفی از آن ها به میان نمی آوردم. باید انتظار و استیصال را در گفتگو با خود و بدون ابراز آن به دیگران تحمل می کردم. به قول ونتورا پریه تو، که گهگاه گستاخ می شد و همان غروب مطمئنا نه در پی جستجوی من بلکه تنها از سر تصادف، به من برخورده بود، به نظر می رسید در این سرزمین صاف من ته یک چاه هستم. این بار یک بار به من، و بیش از یک بار به دیگران گفته بود، بی پروا از آن چه همه می دانستند: که من خروس جنگی، یا دست کم صاحب گود جنگ خروس ها هستم. درست وقتی رسید که محو تماشای میمون بودم، و آن را نشانش دادم تا حواسش را پرت کنم و نگذارم از من سوال کند که آن جا چه می کنم. و او ونتورا پریه تو، که زیر دست من بود، لحظه ای به فکر فرو رفت، انگار در جستجوی راهی برای پیشی گرفتن از من در زمینه ی موضوعات جالب و کشفیات باشد. بعد یکی از آن چیزهایی را برایم تعریف کرد که اسم شان را تحقیقات خود گذاشته و من نمی دانم که تحقیق بودند یا نه، فقط می دانم که از ظن مقایسه ی تلویحی با خودم آشفته ام می کردند و بازتاب هایی از خود به جا می گذاشتند که گهگاه خارج از تحملم بودند ...

نویسنده: آنتونیو دی بندتو مترجم: میلاد زکریا انتشارات: مرکز


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ساما - آنتونیو دی بندتو" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل