loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سالار مگس ها - ویلیام گلدینگ

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب سالار مگس ها، نوشته ی ویلیام گلدینگ و ترجمه ی حمید رفیعی در انتشارات بهجت به چاپ رسیده است.

این کتاب نخستین رمان از "ویلیام گلدینگ" می باشد که اولین بار در سال 1954 منتشر شد. این نویسنده ی انگلیسی قصد دارد در این اثر نشان دهد که پلیدی و شرارت نیاز به هیچ عامل بیرونی ای ندارد و صرفاً سیاه شدن قلب انسان می تواند منجر به اتفاقات وحشتناکی در جامعه شود. داستان از جایی شروع می شود که هواپیمایی حامل بچه های یک مدرسه ی انگلیسی، در جزیره ای خالی از سکنه سقوط می کند. این بچه ها مجبور می شوند تا بدون هیچ سرپرستی در برابر شرایط پیش آمده مقاومت کنند. به همین دلیل در جزیره می گردند تا بقیه ی بچه هایی را که در محل های دیگری از جزیره پراکنده شده اند، پیدا کنند و بعد از اینکه همگی شان در یک جا جمع شدند، پیرامونِ وضعیت پیش آمده تصمیم درستی بگیرند. رفته رفته داستان با حضور هیولایی که در این جزیره ی متروکه زندگی می کند، تم ترسناکی به خود می گیرد و "ویلیام گلدینگ" با خلق ماجراهای جذاب، به روایت این لحظات ترسناک می پردازد و نشان می دهد که این بچه ها برای نجات یافتن از این جزیره چه تلاش هایی می کنند. با اقتباس از داستان این رمانِ جذاب تاکنون چند فیلم سینمایی زیبا ساخته شده و سریال پر طرفدار "لاست" هم بسیاری از مضامین خود را از "سالار مگس ها" الهام گرفته است.


فهرست


  • مقدمه ی مترجم
  • فصل اول: آوای صدف
  • فصل دوم: آتش بر فراز کوه
  • فصل سوم: کلبه های ساحلی
  • فصل چهارم: چهره های رنگ کرده و موهای بلند
  • فصل پنجم: هیولای دریایی
  • فصل ششم: هیولای آسمانی
  • فصل هفتم: سایه ها و درختان بلند
  • فصل هشتم: هدیه ای برای تاریکی
  • فصل نهم: چشم انداز یک مرگ
  • فصل دهم: صدف و عینک
  • فصل یازدهم: دژ سنگی
  • فصل دوازدهم: فریاد شکارچیان

برشی از متن کتاب


طلوع و غروب مکرر خورشید نخستین ضرب آهنگی بود که آنان بدان خو گرفته بودند. بچه ها از لطافت هوای بامدادی، درخشش خورشید  زیبایی دریای پر موج و گردابی و بوی خوشی که در هوا پراکنده بود لذت می ‌بردند، نشاط بازی کردن با یکدیگر آنچنان زندگی را سرشار می کرد که دیگر کسی آرزویی نداشت و اگر داشت آن را به فراموشی می سپارد. با فرا رسیدن ظهر که سیل آفتاب، عمود می تابید رنگ های صاف و پر بامدادی به رنگ مروارید و روشنایی رنگین کمان بدل می ‌شد و گرما که بلندای خورشید بدون حرکت و نیرو می ‌بخشید شلاق وار فرود می ‌آمد. پسرها تاب و تحمل این گرما را نداشتند، به سوی سایه ها دویده در آن جا دراز می ‌کشیدند و گاه حتی به خواب می رفتند. هنگام ظهر چیز های شگفت انگیزی اتفاق می افتاد. سطح دریای درخشنده بالا می آمد. صخره مرجانی و چند نخل کوتاه که گویی خود را به نخل های بلند تر آویخته بودند و با موج باد می لرزیدند از هم جدا می ‌شدند، چون قطره های باران که به خطی صاف دیوار وار فرو ریزند و در آیینه های شگفت تکرار شوند به چشم می ‌خورد. گاهی در میان دریا، تکه ای خشکی، درست جایی که زمینی نمی توانستی یافت، سر بیرون می آورد و همچنان که بچه ها آن را تماشا می کردند مثل حبابی از هم می‌ پاشید و ناپدید می شد. خوکه، این همه را بخردانه سرابی می ‌دانست. هیچ کدام شان به صخره آبگیر که از میان آب بیرون آمده بود و سگ ماهیان در کنار آن به انتظار طعمه دهان باز کرده بود پا نگذاشته بود. از همین رو به این اسرار سر به مهر و ناگشودنی خو گرفته و آن ها را چون ستارگان پرافسون و تپنده بالای سرشان نادیده می ‌گرفتند. نیمروز، جاذبه های پر راز و رمز را در آسمان می ‌شد دید و خورشید چون چشم خشمگینی به زمین زل می زد اما با آمدن بعد از ظهر، مه و بخار فرو می نشست و افق صاف و آبی رنگ به خود نمایی می پرداخت. با غروب خورشید دیگر افق کاملا آبی و صاف بود و خنکای هوا را کم و بیش می ‌شد احساس کرد. با فرارسیدن شب، تاریکی روی جزیره فرو می ریخت و صدای همهمه بچه ها درون سایه بان ها و زیر ستارگان دور دست بلند می ‌شد. با وجود این، پای بندی بچه ‌ها به سنت‌ های اروپای شمالی که کار کردن، غذا خوردن و بازی کردن را تنها به هنگام روز مجاز می ‌داند باعث می ‌شد تطبیق خود را با آهنگ جدید زندگی شان غیر ممکن بیابند. پرسیوال کوچولو زودتر از همه به زیر سایه بان خزیده و دو روز تمام را به حرف زدن و آواز خواندن و گریستن گذرانده بود تا جایی که دیگران دیوانه اش پنداشته بودند و از رفتار او حتی سرگرم شده بودند. از آن پس، لاغر تر شده و چشم هایش همیشه سرخ بود. پسرک کوچولو کمتر بازی می ‌کرد و بیش تر می گریست.

نویسنده: ویلیام گلدینگ مترجم: حمید رفیعی انتشارات: بهجت


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سالار مگس ها - ویلیام گلدینگ" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل