loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب زنان کوچک - شهر قلم

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب زنان کوچک، از (مجموعه ی گفت و گو با مشهورترین داستان های جهان) اثر لوییزا می الکات و باز نویسی دیانا مک فادن با ترجمه ی سیده راضیه ابراهیمی از انتشارات شهر قلم به چاپ رسیده است.

این اثر از مجموعه ی گفت و گو با مشهورترین داستان های جهان می باشد و در آن یکی از آثار برجسته ی " لوییزا می الکات " برای نوجوانان توسط " دیانا مک فادن " بازنویسی شده است. " مگ "، " جو "، " بت " و " ایمی " چهار خواهری هستند که به همراه مادرشان و به دور از پدر که در جبهه های جنگ حضور دارد، زندگی می کنند. آن ها زندگی مرفه، خانه و اسباب و اثاثیه شان را در آتش جنگ از دست داده اند و به اجبار به شهر دیگری که عمه ی پدرشان در آن جا ساکن است می روند. زندگی برای آن ها که روزگاری در رفاه کامل بودند به سختی می گذرد، با این حال سعی می کنند در کنار یکدیگر از پس مشکلات زندگی بربیایند. مگ خواهر بزرگتر برای کمک به مخارج خانواده معلم خصوصی چند کودک است، جو با نوشتن مقاله و داستان کوتاه و همدم بودن برای عمه شان اوقات خود را می گذراند، بت دختر ضعیفی است که از بیماری رنج می برد با این حال او به موسیقی علاقه دارد و پیانو می نوازد، اما خانواده توان تهیه ی یک پیانوی خوب را برای او ندارند. ایمی کوچکترین دختر خانواده و زیباترین آن هاست، او همیشه سعی می کند تا بزرگ تر از سنش رفتار کند تا دیگران او را در کارها مشارکت دهند. در همسایگی آن ها پسر نوجوانی به نام " لارنس " به همراه پدر بزرگ پیرش زندگی می کند. پیرمرد به ظاهر آدم بد اخلاقی است اما بسیار خوش قلب و مهربان است. خانواده ی مارچ سعی می کنند همواره پشتیبان یکدیگر باشند و ... . در مجموعه ی " گفت و گو با مشهورترین داستان های جهان " رمان های برجسته ی جهان از نویسندگان شهیری برای نوجوانان بازنویسی و تلخیص شده است. این مجموعه فرصتی به نسل جدید داده تا با مطالعه ی این آثار ارزنده لذت خواندن کتاب های زیبا را از دست ندهند. تمام کتاب های این مجموعه دارای DVD (لوح فشرده) است که داستان کتاب را به صورت صوتی برای مخاطب بیان می کند. آن ها می توانند از کتاب گویا در هر مکان و زمانی بهره برند.

 


برشی از متن کتاب


فصل 8 مهمانی رفتن مگ ماه ‌آوریل به شهر خواب آلود آن ها رسید و هوا بالاخره گرم تر شد. مگ خودش را آماده می کرد که دو هفته ای را در خانه ی آنی مافت باشد. بچه های خانواده کینگ سرخک گرفته بودند و مگ تعطیلاتی پیش بینی نشده داشت. خانم مارک برای اجازه دادن به مگ و رفتن او به خانواده ی مافت مردد بود اما سلی گاردنر قول داد به خوبی مراقبت مگ باشد. حالا خواهران مگ به او کمک می کردند برای رفتن آماده شود. جو ضمن تا کردن دامن و بلوز مگ با صدای بلند گفت: «دو هفته ی تمام تفریح و خوشگذرانی! فوق العاده است!» بت که مشغول مرتب کردن روبان ها بود، اضافه کرد: «شانس آوردی که هوا آنقدر خوب شده.» ایمی آه کشید: «کاش به من هم خوش می گذشت از این لباس های خوب می پوشیدم!» مگ گفت: «کاش همه با من می آمدید. قول می‌دهم وقتی برگشتم، همه چیز را برایتان تعریف کنم. با این همه کمکی که به من کردید، کمترین کاری است که می‌توانم بکنم.» جو پرسید: مادر صندوقچه ی لباسش چی بهت داد؟» - یک شال آبی خوشگل، یک جفت جوراب ابریشمی بلند و یک چتر زیبا. البته لباس بنفش ابریشمی را هم می خواستم اما فرصت نبود اندازه ی خودم درستش کنم.» من تمام چیزهای خوشگل و خواهرانش را هم امانت گرفته بود. اما باز دلسرد بود و غر می زد که چرا لباس های کهنه و قدیمی در کمد لباسش دارد و دلش می خواست همه را با لباس های نو و تازه عوض کند. او با حالتی زار گفت: «کاش روزی برسد که لباس و کلاه های من هم نوار و توردوزی زیاد داشته باشد.» بت به او یادآوری کرد که روز قبل داشت از خوشحالی بال در می آورد که به خانه ی انی مافت دعوت شده بود! مگ نگاه سریعی به صندوقش انداخت و خوشحال شد و گفت: «راست می گویی بت. گفتم خیلی خوشحالم! همه چیز آماده است جز لباس مهمانی ام! مادر دارد برایم اندازه می کند!» اگر چه آن لباس سفید قدیمی بارها تعمیر شده بود اما بازم مگ را خوشحال می کرد. صبح روز بعد، مگ بهترین لباس سفرش را پوشید و برای دو هفته تعطیلات خود از خانه بیرون رفت. وقتی به مقصد رسید، خود را در خانه باشکوه خانواده ی مافت نامناسب دید، چون آن ها بسیار خوش لباس، به روز و با سلیقه بودند. خانواده ی مافت با وجود زندگی موفق و راحت شان خوب و مهربان بودند. به زودی مگ فهمید گر چه زندگی آن ها زرق و برق دارد ولی خیلی آدم های با فرهنگ و امروزی نیستند و احساس کرد در خانه ی خودشان است. مگ در آن جا خوب خورد، بهترین لباس هایش را پوشید، با کالسکه های شیک سواری کرد و جز خوشگذرانی و تفریح، کاری نداشت...  

فهرست


فصل 1: نمایش زائران فصل2: کریسمس مبارک فصل 3: پسر خانواده ی لارنس فصل 4: مسئولیت ها فصل 5: همسایگی فصل 6: تحقیر بیش از حد ایمی فصل 7: تجربه ی تلخ جو فصل 8: مهمانی رفتن مگ فصل 9: تجربه ها فصل 10: اردوگاه لارنس فصل 11: آرزوهای دور و دراز فصل 12: رازها فصل 13: تلگراف فصل 14: امید و ایمان فصل 15: روزهای تیره و تار فصل 16: محرمانه فصل 17: چشم انداز دلپذیر شما چه نظری دارید؟ پیگفتار دکتر آرتور پوبر  

همراه با کتاب گویا از مجموعه ی گفت و گو با مشهورترین داستان های جهان نویسنده: لوییزا می الکات بازنویسی: دیانا مک فادن مترجم: سیده راضیه ابراهیمی انتشارات: شهرقلم

لوئیزا می آلکوت

سایر آثار نویسنده

مشاهده بیشتر

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب زنان کوچک - شهر قلم" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل