کتاب رویای مادرم - آلیس مونرو

کتاب رویای مادرم تألیف آلیس مونرو با ترجمه ترانه علیدوستی در نشر مرکز به چاپ رسیده است.

این کتاب مشتمل بر پنج داستان کوتاه است که عبارتند از: 1- رویای مادرم 2- صورت 3- کویینی 4- تیر و ستون 5- نفرت،  دوستی، خواستگاری، عشق و ازدواج. داستان های این مجموعه درباره ی مسائل انسانی و روابط آنها در زندگی روزمره می باشد. مونرو شخصیت‌ های زن پیچیده ‌ای را در آثارش خلق می کند که در ظاهر بیانی ساده دارند و کار خاص و خارق العاده ای انجام نمی ‌دهند. شخصیت داستان های رویای مادرم انسان هایی درونگرا هستند که این درونگرایی باعث می شود که ریتم داستان ها کند پیش برود. اما این روند کند داستان به هیچ وجه از جذابیت خواندن و لذت خواننده از دنبال کردن داستان نمی کاهد. داستان رویای مادرم از زبان یک نوزاد است که در شکم مادر می باشد. قصه این نوزاد تا بزرگسالیش ادامه پیدا می ‌کند. نوزاد وقتی در شکم مادر است از حوادث بیرون صحبت می کند.  او می‌ گوید: مادرم "جیل" شوهرش "جورج" را در جنگ اروپا که در نیروی هوایی خدمت می کرد از دست داده است. او در مراسم ختم پدر ناخواسته خیلی مشروب خورده. او تمام روز را حالت تهوع داشته و در کلیسا در حالی که متوجه می شود چقدر پیانو را بد می نوازند، ناگهان دچار گرسنگی شدیدی می شود. بعد از چند ساعت دچار دلهره عجیبی در مورد زندگیش، که بعد از این چه بر سرش می آید. مادرم که نوازنده ویولون بود و در کنسرواتوار ویولون می زد، از دنیا بی خبر نبود. او فکر می کرد که جنگ رو به اتمام است و پدرم کمی بعد از تولد من بر می گردد. او دیگر نمی توانست اینگونه ادامه دهد. فکر می ‌کرد اگر من آن بیرون باشم این همه دردسر برایش نخواهم داشت.  برای مادرم تولد من بیشتر حکم به انتها رساندن چیزی را داشته تا شروع کردن آن. به انتها رساندن لگدهایی که همیشه یک طرف شکمش می‌زنم و درد مثانه هنگامی که ایستاده و خون به شکمش هجوم می آورد. اگر من آن بیرون بودم دیگر لازم نبود مادرم هر روز صبح پیش از بیرون آمدن از رختخواب دور رگهای متورم پاهایش را باندپیچی کند. لازم نبود هر نیم ساعت یکبار به دستشویی برود و پاهایش دوباره کوچک می شدند تا توی کفش های همیشگی اش جا شوند. از وقتی فهمیده بود که دیگر جورج بر نمی گردد به این فکر افتاد که مدتی مرا در اتاق نگه دارد...

برشی از متن کتاب

مادرم در آن خانه، به هر طرف که رو می کند عکسی از پدرم می بیند. آخرین و رسمی ترین عکس،  از او با اونیفورمش روی پارچه دست دوزی شده ای است که روی جعبه چرخ خیاطی، مقابل پنجره های شاه نشین اتاق غذاخوری پهن شده. ایونا دور و بر آن گل گذاشت. اما السا آنها را برداشت. گفت باعث می‌ شود جورج زیادی شبیه قدیس های کاتولیک به نظر بیاید. بالای پله ها، عکسی از 6 سالگیش آویخته شده، در پیاده رو است و زانویش را در گاری اش گذاشته.  و در اتاقی که در آن جیل می خوابد عکسی از او گذاشته اند که با کیفی پر از روزنامه های فری پرس کنار دوچرخه اش ایستاده. او در تمام عکس هایش تیزهوش و زرنگ به نظر می رسد.

فهرست

درباره ی نویسنده رویای مادرم صورت کوئینی تیر و ستون نفرت، دوستی، خواستگاری، عشق، ازدواج

نویسنده

آلیس مونرو در 10 ژوئیه 1931 در کانادا متولد شد. او نویسندگی را از نوجوانی شروع کرد. در سال 1963 او کتابخانه ‌ای به نام"مونرو" بنا کرد که هنوز هم فعال است. مونرو با نویسندگانی چون چخوف مقایسه می شود. زیرا او نیز مانند چخوف شخصیت های پیچیده از درون اما ظاهری ساده خلق می کند. داستانهایش معمولاً روندی آرام را طی می‌کنند ولی حادثه‌ ای در زیر این لایه آرام جریان دارد که با ظرافت در طول داستان از آن پرده گشایی می کند. وی در سال 2013 برنده جایزه نوبل ادبیات گردید. او را استاد داستانهای کوتاه هم می ‌نامند. از دیگر آثار او می خواستم چیزی بهت بگم، فرار، دست مایه ها، خوشبختی در راه است را می توان نام برد.

نویسنده: آلیس مونرو ترجمه: ترانه علیدوستی انتشارات: مرکز