loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب رودهای ژرف - آرگداس

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب رودهای ژرف اثر خوزه ماریا آرگداس و ترجمه ی مصطفی مفیدی توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.

شخصیت اصلی قصه، "ارنستو"، پسری 14 ساله و سفید پوست است که توسط سرخ پوست ها و تحت شرایطی سخت و دشوار پرورش می یابد. در ابتدای داستان او به همراه پدر جهانگردش، عازم سفری پر ماجرا شده و با وقایعی غیر قابل پیش بینی مواجه می گردد. آن ها در مسیر سفر خود به سرزمین "آبانکای"، از "کوثکو"، زادگاه پدر ارنستو گذر کرده و تصمیم می گیرند پس از مدت کوتاهی اقامت در آن، مجددا به مسیر خود ادامه دهند. اما به محض ورود به این شهر، پدرش خاطرات تلخ و غم انگیز دوران گذشته ی خویش را به یاد می آورد. گذشته ای که در آن به عنوان منشی برای پیرمردی ثروتمند و مغرور به خدمت پرداخته و روزگار مشقت باری را متحمل شده است. وی مدام ضمن نقل خاطرات اسف بار خود به "ارنستو"، از اقداماتی علیه پیرمرد مذکور سخن گفته و اذعان می دارد که او را به سزای اعمالش خواهد رساند. در واقع این پیرمرد از خویشاوندان پدر ارنستو می باشد که به دلیل خصوصیات و اعمال ستمگرانه اش، نفرتی پایان ناپذیر را در قلب و روح مرد مذکور نهادینه ساخته و او را از خود رانده است. ارنستو از پدر می خواهد تا دست از پیرمرد کشیده و به راه شان ادامه دهند؛ غافل از این که پدر نقشه های غیر قابل باوری را برای فرزندش طراحی کرده و زندگی ارنستو را دست خوش تغییراتی بزرگ می کند.


برشی از متن کتاب


یک روز پدرم، با تاکیدی بیش از معمول، به من اعلام کرد که سفر زیارتی – سیاحتی ما در آبانکای تمام خواهد شد. برای رسیدن به این شهر کوچک آرام ما می بایست سه ایالت را طی می کردیم. این طولانی ترین وشگفت انگیزترین سفری بود که ما با هم کردیم، در حدود بیست هزار کیلومتر در یک سلسله پیش روی های طاقت فرسا در سراسر طول روز. او از کوثکو، که در آن به دنیا آمده، درس خوانده و کارش را شروع کرده بود دیدن کرد؛ ولی آن جا نماند؛ بر عکس از آن جا چنان گذشت که انگاری از میان آتش عبور می کند. ما از رودخانه ی آپوریماک گذشتیم و من در چشمان ابی معصوم پدرم نگاهی را دیدم که هر وقت دل سردی و ناامیدی او را وادار به سفرهای تازه ای می کرد در چشمانش دیده می شد. هنگام عبور از نزدیک دره، او خاموش و در خود فرو رفته، در کنار من راه می رفت. یک بار با هیجان و با صدای بلند گفت: «او هنوز همان آدم رذلی است که بود.» و چون پرسیدم راجع به کی حرف می زند جواب داد: «پیرمرد را می گویم!» آمانکای اسم گلی وحشی، نوعی یاس زرد، است و آوانکای اصطلاحی است که برای پرواز شتابان پرندگان بزرگ به کار می رود. آوانکای یعنی با بال باز رفتن، ضمن نگاه کردن به اعماق. آبانکای! باید شهری بوده باشد که زمانی در میان بیشه های درختان پیسونای و درختان گم نام، در دره ای از مزارع ذرت که تا رودخانه گسترده می شدند گم شده بود. امروز سقف های حلبی آن با تلالوئی چشمگیر برق می زنند، تمشک زارها یک ناحیه را از ناحیه ی دیگر جدا می کند. مزارع نیشکر از شهر تا پا پاچاچاکا گسترده اند. شهر زندانی ملک اربابی است که در زمین بیگانه ی آن بنا نهاده شده است. روزی که ما به شهر رسیدیم ناقوس ها به صدا درآمده بودند. ساعت چهار بعداز ظهر بود. همه ی زن ها و بسیاری از مردها در خیابان زانو زده بودند. پدرم از اسبش پیاده شد و از زنی علت نماز و دعای مردم و به صدا درآمدن ناقوس ها را پرسید. زن پاسخ داد که در همان لحظه پدر لینارس، واعظ قدیس مآب آبانکای و کشیش مدرسه، در مدرسه تحت علم جراحی قرار گرفته است به من دستور داد که پیاده شوم و در کنار او زانو بزنم. در حدود نیم ساعت ما در پیاده رو مشغول دعا بودیم. هیچ کس از خیابان عبور نمی کرد و در این حال ناقوس ها چنان که انگاری مردم را به مراسم عشای ربانی فرا می خواند، پیوسته در ترنم بودند. باد می وزید و زباله های پراکنده در خیابان در دور و ور ما می چرخیئدند ولی هیچ کس از جا برنخواست و به راهش ادامه نداد. مگر وقتی صدای ناقوس ها قطع شد. پدرم گفت باید کشیش مدرسه ی شما باشد شنیده ام که یک قدیس است، بهترین واعظ کوثکو و یک معلم خوب ریاضیات و زبان اسپانیایی است. شب اول را در خانه ی یک محضردار که از هم کلاسی های سابق پدرم بود...

فهرست


یادداشت مترجم (انگلیسی) پیش گفتار از جان وی. مورا پیرمرد سفرها خداحافظی ملک اربابی پل روی جهان ثومبایو شورش ژرف دره سنگ و آهک یاوارمایو رعیت ها پی گفتار: رویا و جادو در خوزه ماریا آرگداس از ماریو بارگاس یوسا

  • نویسنده: خوزه ماریا آرگداس
  • مترجم: مصطفی مفیدی
  • انتشارات: نیلوفر


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب رودهای ژرف - آرگداس" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل