محصولات مرتبط
کتاب رهش یکی از کتابهای رضا امیرخانی است که در نشر افق به چاپ رسیده است.
در این کتاب، داستانی با موضوعی تازه و جدید را می خوانیم. نام کتاب، رهش نامگذاری شده است که به معنی پرواز و رها شدن می باشد و در پایان داستان هم، این رهش و رها شدن، حاصل می شود. به علاوه، موضوع اصلی کتاب درباره معماری و توسعه شهری است که به مسائل انتقادی و اثرات معماری بر زندگی مردم هم می پردازد و رهش را می توان معکوس واژه شهر دانست. این نام، حسن انتخاب و دقت نویسنده در انتخاب نام کتاب را می رساند و بر جذابیت و کشش این کتاب می افزاید. علت نوشتن ر ه ش به این صورت، جالب است که در کتاب ذکر شده است.
نحوه نگارش کتاب و نوشتن تک تک واژه ها متفاوت و طبق نظر امیرخانی است. این کتاب داستان زندگی خانواده کوچکی را نشان می دهد. این خانواده سه نفره، از زن و شوهر معماری که یک فرزند به نام ایلیا دارند، تشکیل شده است. لیا و همسرش در دانشکده معماری با هم آشنا شدند و درباره بسیاری مسایل گوناگون با هم صحبت می کنند. این کتاب از زبان لیا، زن خانواده بیان می شود که با همسرش علا، مرد خانواده، زندگی می کنند و فرزند آنها، ایلیا، دارای مشکل تنفسی است. این بیماری باعث می شود که ایلیا، گاهی نفسش می گیرد و کلمات را شمرده شمرده، ادا می کند .مثل ر ه ش. در این کتاب، داستان زندگی روزمره آنها را بازگو می شود که تاثیرات معماری، ساختار و توسعه شهری را در زندگی مردم با دقت به تصویر می کشد.
برشی از متن کتاب
ایلیا سرش را برمی گرداند. با خجالت به من نگاه می کند و آرام چیزی می گوید. "یک کاری دارم!" نمی شنوم. می گویم "بلندتر بگو". دو دستش را بلند گو می کند دور دهان ش که در گوش م چیزی بگوید، اما کلاه ایمنی روی روسری نمی گذارد چیزی بشنوم. باد زوزه می کشد. نمی شنوم. فریاد می کشم: - عیب ندارد... بلندتر بگو چه کاری داری؟ فریاد می کشد: - مالیا! شماره یک! وای بر من... حالا وسط آسمان و زمین چه کار میتوانم بکنم؟ ارمیا از پشت دارد می خندد. این را از تکان هایش می فهمم. آرام به من می گوید: - این هفت صد و چهل و هفت مان همه چیز دارد، اما دست شویی ندارد دیگر! طول می کشد تا برسیم پایین. بچه گناه دارد... از همین بالا سر پاش بگیرید... با تعجب می گویم: - سرپاش بگیرم؟! - بله... چیزی نیست. من بریک ها را نیمه می گیرم و می رم تو اسلو فلایت... سرعت را کم می کنم که باد اذیت نکند. یک کم ترشح دارد، ولی چیزی نیست... سرعت را کم می کند. از کوله ای که جلوی سینه ام بسته ام، دست مال کاغذی در می آورم و به سختی کمربند ایلیا را باز می کنم و شلوارش را می دهم پایین. حلقه ای ما را به هم متصل کرده است. می کشم ش سمت خودم. به ش میگویم: - راحت باش ایلیا... شماره یک را انجام بده... با خجالت می گوید: - می ریزد پایین روی شهر... مردی که آگهی همشهری به دست دارد، همین جور که میان آگهی ها راه می رود، در خیابان پرسه میزند. یک هو یک قطره می چکد روی روزنامه و وسط آگهی های سربی، چاله ای درست می کند. مرد آرام با خودش می گوید: - آخ اگه بارون بزنه... بعد به آسمان نگاه می کند. هیچ ابری در کار نیست... با دقت نگاه میکند. آسمان صاف صاف است. آن بالا بالاها فقط نقطه سیاهی هست وسط آسمان. همین و بس... مرد سرد نمیآورد. به آگهی ها نگاه می کند و به راه خودش ادامه میدهد... مثل اسب ها و قزل آلاها و سگ ها و گربه ها و کبوترها و ماهی های آکواریوم...
نویسنده: رضا امیرخانی انتشارات: افق
رضا امیرخانی
رضا امیرخانی کیست؟
رضا امیرخانی نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی است که به سبب تالیف رمانها و داستانهای چالشانگیز و واقعگرای اجتماعی و سیاسی شهرت دارد. کتاب های او از جزء آثار پرمخاطب ادبی کشور محسوب میشوند که برخی از آنها نیز به چندین زبان ترجمه شدهاند. رضا امیرخانی دارای گواهینامهی خلبانی نیز هست و در سال 1371 عنوان جوانترین خلبان ایرانی را از آن خود کرد. در ادامه به بررسی آثار و بیوگرافی رضا امیرخانی خواهیم پرداخت.زندگینامه رضا امیرخانی
رضا امیرخانی در سال 1352 در تهران به دنیا آمد. پدرش محمدعلی امیرخانی از کارخانهداران تهرانی بود. دوران کودکی را در محله 25 شهریور تهران سپری کرد و در دبستان بهرستگان و دبیرستان علامه حلی تهران تحصیل کرد. در آخرین سالهای تحصیل در دبیرستان با دو تن از همکلاسیهایش در طراحی و ساخت یک هواپیمای تکسرنشین مشارکت کرد که این سازه در چهارمین جشنواره اختراعات و ابداعات خوارزمی به مقام اول دست یافت. رضا امیرخانی در سال 1370 در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد و در این رشته لیسانس گرفت. او در سال 1371 در زمان کار بر روی پروژهی هواپیمای دونفره آموزشی، گواهینامهی خلبانی گرفت و لقب جوانترین خلبان ایران را به خود اختصاص داد.رضا امیرخانی و شروع نویسندگی
رضا امیرخانی از دوران نوجوانی به نویسندگی و ادبیات علاقهمند بود. مدتی نیز با هیات تحریریهی نشریهی روایت دانشآموزان و فارغالتحصیلان استعدادهای درخشان همکاری کرد. علاقهی او به نویسندگی و ادبیات با حضور در شبهای شعر انقلاب اسلامی دبیرستان علامه حلی تبلور یافت. در دوران تحصیل علاوه بر مشارکت در فعالیتهای آموزشی و پژوهشی دبیرستان و دانشگاه، به نویسندگی و مشارکت در فعالیتهای فرهنگی نیز میپرداخت. حاصل این علاقه انتشار اولین رمانش ارمیا در سال 1374 بود که علیرغم برخی ضعفهای تکنیکی، توانست عنوان رمان برگزیده جشنواره آثار 20 سال دفاع مقدس را به خود اختصاص دهد. رضا امیرخانی رمان بعدی خود با نام من او را در سال 1378 منتشر ساخت. این رمان به یکی از پرخوانندهترین رمانهای دههی هشتاد در بین مخاطبان آرمانهای انقلابی مبدل شد و او را در سراسر ایران به شهرت رساند. کتاب من او افتخاراتی نظیر کتاب برگزیده منتقدان مطبوعات و کتاب برگزیده سال 1379 را برای امیرخانی به ارمغان داشت. رضا امیرخانی در اواخر دهه هفتاد به آمریکا سفر کرد و برای مدتی در آن کشور باقی ماند. حاصل این سفر تالیف دو کتاب به نامهای نشت نشا، بیوتن و انتشار مقالاتی در سایت ادبی لوح بود. رمان بیوتن در ابتدا تائیدیهی وزارت ارشاد اسلامی را دریافت نکرد، اما با دخالت وزیر ارشاد وقت، محمد حسین صفار هرندی، بدون اصلاحیه منتشر شد. رضا امیرخانی دارای تجربه فعالیت در مشاغل متعددی چون آموزگاری، معاونت پژوهشی دبیرستان، سردبیری سایت لوح ارگان نویسندگان ادبیات پایداری در سالهای 1381- 1384 و ریاست هیئت مدیره انجمن قلم ایران در سالهای 1384 تا 1386 میباشد. رضا امیرخانی بیش از 15 اثر داستانی و سفرنامهای به تالیف رسانده که طبق اطلاعات موجود در سایت شخصی او، تا به حال بیش از 600 هزار نسخه از آنها به فروش رسیدهاند. مضامینی چون مذهب، انقلاب و دفاع مقدس در آثار رضا امیرخانی حضوری پر رنگ دارند. او با قلم ظریف و بیان روان، انتقادات خود به کاستیهای جامعه و سیاست را در در قالب داستان و رمان بیان میکند. رضا امیرخانی در کنار تالیف رمان، مقالات و یادداشتهایی نیز راجع به مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی امروز ایران به تحریر رسانده است. رضا امیرخانی در سال 1381 در سفر آیت الله خامنهای به سیستان و بلوچستان حضور داشت و وقایع این سفر را در کتابی با نام داستان سیستان به چاپ رساند. از افتخارات رضا امیرخانی علاوه بر موارد ذکرشده میتوان به دریافت جایزه بخش ادبیات سیوششمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 1397 برای نگارش کتاب رهش، تقدیر ویژه دهمین دورهی جایزهی ادبی جلال آل احمد برای کتاب نفحات نفت و برگزیدگی بخش داستان بیستویکمین دورهی کتاب فصل برای کتاب قیدار اشاره کرد.دیدگاههای رضا امیرخانی
رضا امیرخانی از نویسندگان معتقد و متعهد به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و نزدیک به نظام فکری حکومت است. او از چهرههای مؤثر جریان ادبی موسوم به جریان متعهد بود و خود را آرمانگرا و وفادار به آرمانهای انقلاب اسلامی مینامد. ردپای این تفکر انقلابی را میتوان در بسیاری از آثار او مشاهده نمود. هرچند در آثار خود انتقاداتی صریح به سیاستهای مسئولان هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب و نیز دولتهای دوران جنگ ایران و عراق و دولت سازندگی داشته است.رضا امیرخانی و همسر و فرزندانش
رضا امیرخانی در سال 1384 ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند به نام های علی و حنیف است. رضا امیرخانی یک جهانگرد است که به تمامی استانهای ایران و بیش از 30 کشور جهان سفر کرده و برخی از نوارهای مرزی ایران را با پای پیاده طی کرده است.کتاب های رضا امیرخانی
- کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ
- کتاب رهش
- کتاب ارمیا
- کتاب جانستان کابلستان
- کتاب ناصر ارمنی
- کتاب قیدار
- کتاب نفحات نفت
- کتاب از به
- کتاب داستان سیستان
- کتاب من او
- کتاب بیوتن
- کتاب نشت نشا
- کتاب سرلوحهها
- کتاب مردی که تا پیشانی در اندوه فرو رفت
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران